🌺🌺🌺
#سیره_شهدا
در محل کار زودتر از همه می آمد و دیرتر از همه میرفت ،
در هفته چند ساعت برای خود کسر کار میزد میگفت ،
در حین کار شاید یک لحظه ذهنم به سمت خانه ، همسر و یا فرزندم رفته باشد....
#سردارشهیدعبدالمهدی_مغفوری
📕 کوچه پروانه ها
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
🌸🌸🌸
#سیره_شهدا
اوایل ازدواجمان بود ، برای خرید با سید رفتیم بازارچه ، بین راه با پدر و مادر آقا سید برخورد کردیم ، سید به محض اینکه آنها را دید ، در نهایت تواضع و فروتنی خم شد روی زمین زانو زد و پاهای والدینش رو بوسید .
آقا سید با اون قامت رشید و هیکل تنومند در مقابل والدینش اینطور فروتن بود .....
#سردارشهیدسیدمجتبی_هاشمی
📕 ستارگان خاکی ، ج22 ص55
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🌸☘🌸☘
#سیره_شهدا
اولین روز عملیات خیبر بود ، از قسمت جنوبی جزیره ، با یک ماشین داشتم برمیگشتم عقب. توی راه دیدم یک ماشین با چراغ روشن داشت میآمد ،
این طور راه رفتن توی آن جاده ، آن هم روز اول عملیات ، یعنی خودکشی.
جلوی ماشین را گرفتم ، راننده آقا مهدی بود ، بهش گفتم ،چرا این جوری میروی؟! ، می زنندت ها!
گفت ، میخواهم به بچهها روحیه بدهم ، عراقی ها را هم بترسانم ! میخواهم کاری کنم آن ها فکر کنند نیروهای مان خیلی زیادند.....
#سردارشهیدمهدی_باکری
فرمانده لشکر 31 عاشورا
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞