#در_محضر_استاد
حجت الاسلام پناهیان
#رفتند
#تا_بمانیم
شاید بزرگترین اثری که #شهدا برای ما دارند این است که ما را به #فکر وا می دارند!
این که #شهیدی آلبوم عکس های خود را از بین می برد که نکند حالا بعد از #شهادتش ، اسمش بر سر زبان ها بیفتد و دیده شود ...
و یا #شهیدی پلاکش را پرت کند در کانال #پرورش_ماهی که در فکرش #تشییع با شکوهی برای خودش متصور شد و می خواهد با این کارش #شهوت_شهادت را بخشکاند...
و فرماندهان #شهیدی که حاضر شدند در جمع سربازان سینه خیز بروند و در #پوتین بسیجی ها آب بخورند ...
و ...
و ...
و ...
اینها همه درس #قربانی_کردن_خود است!
#نباید هوای #قدرت داشتن ، داشت ...
#نباید هوای #دیده شدن داشت ...
و برای ما سخت است قربانی کردن #هوای_نفس
چون برای ما #لذت تقرب به خداوند از لذت های کم ارزش دنیا #کمتر است .
حالا ما چه کارها که نکردیم برای #دیده_شدن و #شهدا از آن سو به ما #بیچارگان میخندند و شاید #اشک میریزند که در #خودمان ماندیم و لباس #هوای_نفس را از تن در نیاوردیم ...
@shaheadaneh
◾️◾️بخونید👇
♦️چگونه میشود با یک قطره اشک #روضه، همه گناهان بخشیده شود؟!
ماجرای تشرّف علامه بحرالعلوم به محضر #امام_زمان (عج):
♦️سيد #بحرالعلوم(ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر #امام_حسین (ع) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد.
♦️همان وقت متوجه شد كه شخص عربى به او رسيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد حل کنم!
♦️سيد بحرالعلوم اظهار داشت: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالی اين همه #ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت #سیدالشهدا (ع) مى دهد.
♦️مثلا در هر قدمى كه در راه #زیارت برمیدارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى یک قطره #اشک تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟
♦️آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى رفت. در آنجا از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد.
♦️خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد، در آن پیرزنی را با پسرش ديد، آنان در گوشه خيمه، بز شيرده داشتند و از راه مصرف شير اين بز،ه زندگى خود را مى گرداندند.
♦️وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از #مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هرطورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را برایشان نقل كرد.
♦️و از آنها سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟
يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد.
ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد.
يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
♦️سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
♦️بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، امام حسین(ع) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد.
♦️پس اگر خداوند به زائرين و #گریه كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء(ع) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد. چون شخص عرب اين مطالب را فرمود از نظر سید غیب شد.
📚منبع: العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹
🌷 #شهیدانه را به دیگران معرفی کنید
@shaheadaneh
┄┅┅┅┅❀====💠====❀┅┅┅┅┄