🌱وقتی ابراهیم وارد محله جدیدشان می شود همه او را به خاطر ریش بلند مسخره می کنند. اما ابراهیم با برخورد و اخلاق خوبی که داشت یک یک آن ها را جذب کرد و بعد آن ها را راهی جبهه کرد.
👌الان آن هایی که مسخره اش می کردند از بزرگان جنگ ما هستند ...
🌸 وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا
🌸به، بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین (سخن) باشد.» چرا که شیطان (به وسیله سخنان ناروا) میان آنها فتنه و فساد مى کند. زیرا (همیشه) شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است.
📚(اسراء/۵۳)
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🎙️ مداحی زیبای شهید مدافع حرم *شهید محسن حججی* در دوران دانش آموزی (محرم ۱۳۸۴).
🌹 این شهید عزیز چون اباعبدالله الحسین علیه السلام، سالار شهیدان و چون مولای خود در دفاع از حرم خواهرش زینب سلام الله علیه سرش از تنجدا شد.
✔️ نثار روح این مداح شهید و همه شهدای خط سرخ ایثار و شهادت صلوات
شهید مدافع حرم🕊🌹
#محسن_حججی
🌷@shahedan_aref
📌 ویژگیهای رفتاری اولین شهید روحانی مدافع حرم
🔹️ شهید محمدمهدی مالا میری همیشه با وضو بود. مادرش میگفت: «محمدمهدی آن قدر خوب است که آخر شهید میشود.»
◇ عاشق جهاد و شهادت بود و پیش از ازدواج، برای جنگ با اسرائیل عازم لبنان شده بود؛ ولی در نیمهی راه مجبور به بازگشت شد.
◇ در کنار درس و تدریس و مباحثه، فعالیتهای تبلیغی را تا هنگام شهادت به عنوان تکلیف و وظیفه شرعی بیهیچ بهانه و توجیهی انجام میداد.
◇ خوشرویی و آراستگی ظاهری و پرداختن به ورزش از کارهای بارزش بود و همین امر در کنار تواضع و اخلاص، ایشان را محبوب دل جوانان میکرد.
◇ پرهیز از هیاهو شاخصه دیگر ایشان بود؛ چنانکه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بیاطلاع بودند.
◇ نسبت به مولا علی بن موسی الرضا علیهالسلام ارادت خاصی داشت.
◇ تداوم ارتباط با قرآن و مسجد، زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای عهد، روح بیکرانش را زلالتر میکرد.
◇ در یک کلام، زندگی شهید طبق سفارش مقام معظم رهبری(حفظه الله)، آمیختهای از تحصیل، تهذیب و ورزش بود.
شهید#محمدمهدی_مالامیری🕊🌹
🌷@shahedan_aref
10.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گریه های سوزناک فرزندان شهید علیرضا کیخا😞😢
🌷@shahedan_aref
🌷 شهید همت:
🌿 وجدان خود را قاضی کنید، ببینید آن وظیفه ای که بر عهده ی شما بوده انجام داده اید یا نه!
📚 کتاب سردار خیبر
صبحتون شهدایی❣
🌷@shahedan_aref
بیستمین روز #چله به نیت
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️
❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️
برای همه گرفتارا دعا کنید🙏
🌷@shahedan_aref
استخاره کرد، بد آمد
گفت: امشب عملیات نمیکنیم!!
بچهها آماده بودند، چند وقت بود که آماده بودند،
حالا او می گفت نه!!
وقتی هم که می گفت نه، کسی روی حرفش حرف نمی زد.
فردا شب دوباره استخاره کرد و باز هم بد آمد.
شب سوم عراقی ها دیدند خبری نیست،
گرفتند خوابیدند،
خیلی هاشان را با زیر پیراهنی اسیر کردیم..!
شهید#مصطفی_ردانی_پور🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#راز_یک_لنگه_کفش_گم_شده!
🌷یک شب آقا احمد فنودی جانباز ۶۵ درصد مهمان یکی از دوستان بود. خانم صاحبخانه بنا بر رسم دیرین و بسیار پسندیده زودتر از مهمانها برای جفت کردن کفشها به بیرون میرود. بعد از جفت کردن کفشها یکی از کفشها تک میماند، هرچه میگردد لنگه دیگر آن کفش را پیدا نمیکند. شرمنده و مضطرب برمیگردد.
🌷لحظه خداحافظی فرا میرسد. دل توی دل صاحبخانه نیست، چگونه به مهمانها بگوید که یک لنگه کفش شما گم شده. با شرمندگی به خانم آقا احمد میگوید که با عرض معذرت یکی از لنگههای کفش شما گم شده و خانم آقا احمد که پی به موضوع برده بود با خنده خطاب به خانم صاحبخانه میگوید خودت را ناراحت نکن، آقا احمد یک پا بیشتر ندارد.
راوی: رزمنده دلاور کامبیز فتحیلوشانی ایشان اکنون بازنشسته آموزش و پرورش و استاد دانشگاه است و تاکنون کتابهای مختلفی از جمله «گوهر معرفت»، «یاس حنفیه»، «من چهارده ساله نیستم»، «صدای سخن عشق»، «علمدار حسین»، «علی»، «پرواز عاشقانه»، «گلبرگهای جنگل»، «ستارههای خاکی»، «نگارستان»، «شادی»، «گوهر شاهوار شاهنامه»، «رمز و رازهای واقعی خوشبختی و شاد زیستن» و «آیینههای بیغبار» را به چاپ رسانده است.
منبع: سایت نوید شاهد
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
🌷@shahedan_aref
گلولههای دشمن پشت سر هم میریخت روی سرمان. مانده بودیم چهکار کنیم. جابری گفت: «متوسل بشین به حضرت فاطمه (س) تا بارون بیاد». دست برداشتیم به دعا و حضرت زهرا (س) را واسطه کردیم. یک ربع نگذشته بود که باران بارید و آتش دشمن آرام شد.
اللهیار داشت از خوشحالی گریه میکرد. گفت: «یادتون باشه از حضرت فاطمه (س) دست برندارین. هر وقت گرفتار شدین امام زمان (عج) را قسم بدین به جان مادرش، حتماً جواب میگیرید».
شهید#اللهیار_جابری🕊🌹
🌷@shahedan_aref
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت شصت و دوم
راوی : استاد محمد شاهی و برادر شهید
تهدیدش کرده بودند گفته بودند تورا ترور می کنیم.حتی به محل کار احمد آقا زنگ زده بودند و گفته بودند تورا می کشیم!
امده بود مسجد و برای بچه ها صحبت کرد. تقریبا اوایل تابستان 64 بود ان زمان احمد آقا در اوج مسائل معنوی بود.
بعد از جلسه برای من و یکی از بچهها گفت:
ظاهرا تقدیر بر شهادت من است.توی همین چند روز اینده!
خیلی تعجب کردیم .ان موقع ما چهارده ساله بودیم.
گفتیم احمد آقا یعنی چی؟شما ک جبهه نیستی؟
گفت:بله،اما من در تهران شهید می شوم.به دست منافقین...
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
🌷@shahedan_aref