eitaa logo
هر روز با شهدا
67.4هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
20 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Ut6.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃شهید:محمد_معماریان 🌹نام پدر : حبیب 🍃ولادت : قم ۱۳۴۹/۰۵/۲۰ 🌹سن در زمان شهادت : شانزده سال 🍃شهادت : شلمچه – عملیات کربلای ۴ – ۱۳۶۵/۱۰/۰۶ 🌹مزار : گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم – قطعه ۱۲ ، ردیف ۷ ، شماره ۶۹ ۲۰ مردادماه سالروز ولادت❣ شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
🌹🍃 پانزدهمین روز از چله زیارت عاشورا به نیت شهید 🕊🌹 ❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️ برای همه گرفتارا دعا کنید🙏 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تنها گریه کن ✍🏻 به قلم: اکرم اسلامی انتشارات حماسه یاران 🥀 روایت زندگی اشرف سادات منتظری؛ مادر شهید محمد معماریا ۲۰ مردادماه سالروز ولادت شهید محمد معماریان❣ روایت شال سبز به نقل از خانم اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان را بخوانید👇 ✂️ شب عاشورا بعد از مراسم به خانه رفتم و خوابیدم؛ در خواب محمد را دیدم که با دوستان شهیدش عزاداری می کنند، یک دفعه محمد من را دید و به سمت من آمد و گفت من چند روز پیش به زیارت امام حسین(ع) رفتم و این شال سبز را از آنجا آوردم؛ بعد از سر تا پای من را دست کشید و همان شال را به پای من بست؛ وقتی از خواب بیدار شدم دیدم پارچه کهنه‌ای که به پایم بسته بودم باز شده و همان شال سبز به پای من بسته است و پایم هیچ دردی ندارد. 🌐 سفارش کتاب تنها گریه کن👇👇👇 https://b2n.ir/g15876 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💬 | متن پیام: باسلام خدمت ادمین محترم مطالب کانالتون بسیارعالی وپربارهست خصوصاچله ای که برای زیارت عاشوراگذاشتین واقعا"ازتون ممنونم که باعث میشیدبازندگینامه شهدای عزیزمون آشنابشیم فقط امیدوارم که اون دنیاشرمندشون نشیم آیدی من ... هست ومیخوام عکس وقسمتی ازوصیت ناه پدرشهیدموبراتون ارسال کنم آیدی من... سلام مخاطب گرامی! ممنون از ابراز محبت شما🌷 لطفا آیدی را صحیح ارسال کنید 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هر روز با شهدا
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت هفتاد و هفتم:حاجات مردم ونعمت خدا ✔️راوی : جمعی از دوستان شهید همراه ا
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت هفتاد و هشتم:حاجات مردم ونعمت خدا ✔️راوی : جمعی از دوستان شهید اواخر مجروحیت ابراهیم بود زنگ زد و بعد از سلام و احوال‌پرسی گفت ماشینت را امروز استفاده می‌کنی گفتم نه همین‌طور جلوی خانه افتاده بعد هم آمد و ماشین را گرفت و گفت تا عصر برمی‌گردم عصر بود که ماشین را آورد پرسیدم کجا می‌خواستی می‌گفت هیچی مسافرکشی کردم با خنده گفتم شوخی می‌کنی گفت نه حالا هم اگه کاری نداری پاشو بریم چند جا کار داریم خواستم بروم داخل خانه گفت اگر چیزی در خانه دارید که استفاده نمی‌کنی مثل برنج و روغن با خودت بیاور رفتم مقداری برنج و روغن آوردم بعد هم رفتیم جلوی یک فروشگاه و ابراهیم مقداری گوشت و مرغ و خرید و آمد سوار شد از پول خوردها ای که به فروشنده می‌داد فهمیدم همان پول‌های مسافرکشی است بد با هم رفتیم جنوب شهر بوکان چند نفر سر زدیم من آن‌ها را نمی‌شناختم ابراهیم در می‌زد و سر را تحویل می‌داد و می‌گفت ما از جبهه آمده‌ایم این‌ها سهمیه شماست ابراهیم طوری حرف می‌زد که طرف مقابل اصلاً احساس شرمندگی نکند اصلاً هم خودش را مطرح نمی‌کرد بعدها فهمیدم خانه‌هایی که رفتیم منزل چند نفر از بچه‌های رزمنده بود مرد خانواده آن‌ها در جبهه حضور داشت برای همین ابراهیم به آن‌ها رسیدگی می‌کرد کارهای او مرا به یاد سخن امام صادق علیه‌السلام انداخت که می‌فرماید سعی کردن در برآوردن حاجت مسلمان بهتر از هفتاد بار طواف دور خانه خداست و باعث در امان بودن در قیامت می‌شود این حدیث نورانی چراغ راه زندگی ابراهیم او تمام تلاش خود را در جهت حل مشکلات مردم بکار می‌بست 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم  👉 شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
🔺برگی از زندگی شهدای کارگر استان سمنان؛ 🔹شهید ابراهیم چتری در ۱۲ آبان‌ماه سال ۱۳۲۰ در سرخه متولد شد. وی به منظور اشتغال به تهران رهسپار شد اما به‌علت عدم تطابق شرایط محیطی با روحیه‌اش، به سرخه بازگشته و در سرخه با دایر کردن کارگاه ملامین‌سازی امورات زندگی خود و فرزندانش را می‌گذراند. 🔹با عضویت در بسیج و آغاز جنگ تحمیلی، داشتن ۵ فرزند خردسال مانع لبیک‌گویی او به ندای امام خمینی(ره) نشد و در اولین ماه‌های شروع جنگ عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد. 🔹وی پس از بارها حضور در جبهه، در تاریخ ۲۰ بهمن ماه ۱۳۶۱ در منطقه فکه به شهادت رسید اما پیکر مطهرش در منطقه باقی ماند تا اینکه با تلاش گروه تفحص پیکرش مطهرش به سرخه بازگشت و در اردیبهشت ماه سال ۸۱ در کنار دیگر یاران شهیدش آرام گرفته و مزار پاکش زیارتگاه عاشقان و عارفان شد. شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
شرح مختصری از زندگی‌نامه شهید: عبدالله مسیحی اول دی ماه 1340 درخانواده اي مذهبي در روستای ایسین بندرعباس چشم به جهان گشود و در دامان پاک پدر و مادری مومن و مهربان رشد و پرورش یافت. وی پس از سپری کردن دوران کودکی وارد فضای علم و دانش شد و مقطع دبستان را در روستای ایسین پشت سرگذشت و مقطع راهنمایی را در بندرعباس به پایان رسانید و وارد مقطع دبیرستان شد. در سال چهارم دبیرستان بود که زمزمه‌‌های انقلاب اسلامی به گوش رسید و او نیز با سایر دانش‌آموزان و مردم به مخالفین رژیم ستم‌شاهی پیوست و در راهپیمایی‌ها و تظاهرات حضوری فعال داشت. پس از پیروزی انقلاب تحصیل را ادامه داد و موفق به کسب مدرک دیپلم گردید و هم‌زمان با عضویت در پایگاه مقاومت بسیج در خدمت انقلاب اسلامی و مردم بود و پس‌ازآن وارد سپاه پاسداران گردید. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام و به نبرد با دشمن بعثی مشغول شد و سرانجام پس از سال‌‌ها رشادت و جهاد خالصانه درراه خدا در تاريخ30 /7 /1362 در عملیات والفجر4 در منطقه مریوان ندای حق را لبیک گفت و به خیل شهدا پیوست.   شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
ابراهیم خلیل علیه السلام یک اسماعیل به قربانگاه بُرد ندا آمد بازگرد! اما پدران شهداء دسته گلها به مقتل فرستادند گاهی فقط پیکر می‌آمد گاهی اِرباً اِربا می‌آمد و گاهی همان ‌هم دیگر نمی‌آمد... وداع پدرانه شهید 🌷 🌷@shahedan_aref
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هشتاد و هفتم ( خبر شهادت ) راوی : مادر شهید سه ماه بود که احمدبه جبهه رفته بود.به جز یکی دو نامه، دیگر از او خبر نداشتیم.نگران احمدبودم، به بچه‌ها گفتم: خبری از احمد ندارید؟ من خیلی نگرانم. یک روز دیدم رادیو عملیات پخش می کند.نگرانی من بیشتر شد.ضربان قلب من شدیدتر شده بود. مردم از خبر شروع عملیات خوشحال بودند، اما واقعا هیچکس نمی تواند حال و هوای مادری که از فرزندش بی خبر است را درک کند. همه می دانستند احمدبهترین و کم‌آزارترین فرزند من بود.خیلی او را دوست داشتم. حالا این بی خبری خیلی من را نگران کرده بود، مرتب دعا می‌خواندم و به یاد احمدبودم. تا اینکه یک شب در عالم خواب دیدم کبوتری سفید روی شانه‌ی من نشست، بعد کبوتر دیگری در کنار او قرار گرفت و هردو به سوی آسمان پر کشیدند حیرت زده از خواب پریدم، نکند که این دومین پرنده، نشان از دومین شهید خانواده ماست؟!اما نه، ان شاالله احمد سالم بر‌می گردد. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref