eitaa logo
هر روز با شهدا
67هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
20 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Ut6.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃 سی و چهارمین روز از چله زیارت عاشورا به نیت شهید🕊🌹 ❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️ برای همه گرفتارا دعا کنید🙏 🌷@shahedan_aref
هشتم شهريور؛ سالگرد شهادت شهيدان رجايي و باهنر هشتم شهريور در تقويم رسمي جمهوري اسلامي ايران روز مبارزه با تروريسم نام گرفته است و اين روز هرساله يادآور تاريخي غم‌انگيز در خاطرات ايرانيان است؛ سالروز انفجار دفتر نخست‌ وزيري به دست منافقان و شهادت مظلومانه شهيدان رجايي و باهنر در سال 1360 و هم‌چنين قرار داشتن در هفته دولت بهانه‌اي شد براي مروري دوباره بر شخصيت شهيدان رجايي و باهنر، شايد كه بيشتر و بهتر بتوانيم روش و منش آن شهيدان را زنده نگه داريم. https://www.isna.ir/news/8906-03587/ سالروز شهادت ۸ شهریورماه❣ 🌷@shahedan_aref
📖 آخرین بار که دیدمت 🔸عاشقانه هایی از جنس مدافعان حرم ✍🏻 به قلم سیده زهرا طباطبایی 🔹انتشارات حماسه یاران ✅ خرید آسان https://b2n.ir/p74660 @hamaseh17 ۰۲۵۳۷۷۴۸۰۵۱ 🌷@shahedan_aref
شهید احمد رضا حسامی تاریخ ولادت : ۱۳۳۹/۱۱/۲۰ محل تولد: دزفول تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۴/۲۴ محل شهادت: شلمچه تاریخ تفحص : شهریور ۱۳۷۹🌷 احمد رضا در دامان پر مهر خانواده ای مذهبی پرورش یافت و دینداری و اعتقادهای مذهبی حرف اول و آخر خانواده را میزد بطوریکه غم دین با گوشت و استخوانش عجین شده بود . در عملیات فتح المبین به عنوان فرمانده دسته ی پیاده حاضر شد پس از آن در عملیات رمضان شرکت کرد و در حالی که به عنوان فرمانده گروهان در گردان عمار از لشکر ۷ ولی عصر عج خدمت می‌کرد، در تیرماه ۶۱ در راه کربلا (شرق رود دجله) مفقود الاثر شد ، سالها پس از شهادتش در تفحص کربلای شهدای رمضان آثار پیکر پاک بر جای مانده اش را یافتند. 🌷 در عملیات فتح المبین به عنوان فرمانده دسته پیاده حاضر شد پس از آن در عملیات رمضان شرکت کرد و در حالی که به عنوان فرمانده گروهان در گردان عمار از لشکر ۷ ولی عصر عج خدمت می‌کرد، در تیرماه ۶۱ در راه کربلا (شرق رود دجله) مفقود الاثر شد ، سالها پس از شهادتش در تفحص کربلای شهدای رمضان آثار بر جای مانده اش را یافتند. 🌷 وصیتنامه شهید👇 الان آغاز رفتن است ، باید به ذکر خدا آرام گرفت و کفار را به نابودی کشید . شکرخدا که نصیبم کرد در راه خدا جنگیدن را سختی ها در بدن و ذره ای از درد آن چشیدن را . به خدا قسم دنیا خانه و کاشانه ما نیست ، چه بدبخت مائیم که برای دنیا چه کارها که نمی کنیم ، نگویید احمدرضا مرده چرا که تازه به دنیا آمده است و به لطف و رحمت خدا به منزل خویش در بهشت رسیده است. شادی روح همه شهدا صلوات...❣ شهید مدافع حرم🕊🌹 🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت صد و چهارم ( ادامه قسمت قبل ) و کسی یک چهارم
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت صد و پنجم ( ادامه قسمت قبل ) توصیف جهنم از لسان مبارک شهید نیری ای خدای ارحم الراحمین به من رحم کن. هنگامی که از میان شعله‌های آتش دوزخ فریادی برآید که (احمد نیری) کجاست؟ همان کسی که با آرزوهای دراز و امروز و فردا کردن وقت گذرانی کرد و در کارهای زشت، عمر خود را تلف کرد. پس از این آواز، ماموران دوزخ با عمود آهنین شتابان و هول انگیز به سوی من آیند و مرا کشان کشان به سوی عذابی سخت برده و با سر در قعر دوزخ اندازند و می گویند بچش!که تو همانی که در دنیا آن چنان خود را عزیز و گرامی می‌داشتی و (من را) در جایی مسکن دهند که اسیر در آنجا برای همیشه اسیر است و آتش آن همواره شعله ور. نوشابه آنجا جحیم و جایگاه همیشگی‌ام دوزخ و حمیم باشد. شعله‌های فروزان مرا از جای بر کند ولی قعر دوزخ باز مرا در کام خود کشد. نهایت آرزویم آن باشد که بمیرم ولی از مرگ خبری نباشد. پاهایم بر پیشانی بسته شده و روی من از ظلمت گناه سیاه گشته، به هر طرف که روم فریادی می‌کشم. به هر سو رو آورم صیحه زنم که؛ ای مالک، وعده‌های عذاب درباره‌ی من محقق شده. ای مالک، ازسنگینی زنجیرهای آهنین توان ما از دست رفته است، ای مالک پوست‌های تن ما کباب شده، ای مالک ما را بیرون بیاور که دیگر به کارهای زشت باز نخواهیم گشت. پاسخ بشنوم که هرگز! اکنون هنگام امان یافتن نیست و از این جایگاه ذلت، روی تافتن نیست، زبان در کشید و سخن نگویید. گر به فرض محال از اینجا بیرون روید، باز به همان اعمال زشتی که از آن‌ها نهی شده بودید بازخواهید گشت. پس از این جواب به کلی ناامید می‌شوم و تاسف شدید و پشیمانی دردناک به من دست دهد، به رو در آتش بیفتم. بالای سر ما آتش، زیر پای ما آتش، سمت راست ما آتش، سمت چپ ما آتش، غرق در آتش. خوراک ما آتش، نوشابه ما آتش، بستر ما آتش، جامه ما آتش... آتش. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
🌹شهید محمد علی رجایی محمدعلی رجایی ٢۵ خرداد ۱۳۱۲ در قزوین متولد شد. پدرش عبدالصمد نام داشت و پیشه‌ور بود و در بازار قزوین به کسب خرازی اشتغال داشت. ۴ سال بعد از تولدش پدرش درگذشت و برادرش که ۱۰ سال بزرگتر از او بود بیرون از خانه کار می‌کرد و مادرش پنبه پاک می‌کرد و فندق و گردو و بادام می‌شکست تا هزینه‌های زندگی را تأمین کند. محمدعلی رجایی دومین نخست‌وزیر و دومین رئیس‌جمهور ایران بود. وی در زمان ریاست‌جمهوری در حادثهٔ انفجار در دفتر نخست وزیری ترور شد. محمدعلی رجایی دارای درجهٔ کارشناسی ریاضیات از دانش سرای عالی و کارشناسی ارشد آمار بوده و پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، به دبیری ریاضیات اشتغال داشته‌است. پس از انقلاب در کابینه مهدی بازرگان وزیر آموزش و پرورش بود و با انتخاب سید ابوالحسن بنی‌صدر به عنوان رئیس‌جمهور، رجایی به عنوان نخست‌وزیر معرفی شد. وی از ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ تا ۸ شهریور همان سال، یعنی به مدت ۲۸ روز، رئیس‌جمهور منتخب مردم بود. شهید ❤️ 🌷@shahedan_aref
📸 عکس نوشت | اولین و آخرین وظیفه یه دختر انقلابی چی میتونه باشه؟! 🔸در آخر سلامی هم به خواهران گرامی‌ام می‌کنم و به آنها غیر از حفظ حجاب سفارش دیگری ندارم، که این خود اول و آخر وظیفه شما خواهران گرامی‌ام است. چرا که با حفظ حجاب خود می‌توانید از خون شهیدان پاسداری کنید. ‌‌بخشی از وصیتنامه شهید 🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
🍀 سلام بر ابراهيم ۱🍀 💥 قسمت هشتاد و ششم: والفجرمقدماتي( بخش اول) 👤راوی : علي نصرالله گردان ك
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت هشتاد وششم : والفجرمقدماتي ( بخش دوم) 👤 راوی : علي نصرالله بعد هم شروع به سينه‌زنى كرد، اولين بار بود كه اين بيت زيبا را شنيدم: امان از دل زينب سلام‌الله‌علیها چه خون شد دل زينب سلام‌الله‌علیها بچه‌ها با ســينه زني جواب دادند. بعد هم از اســارت حضرت زينب سلام‌الله‌علیها و شهداي كربلا روضه خواند. در پايان هم گفت: <<بچه‌ها، امشــب يا به ديدار يار ميرسيد يا بايد مانند عمه سادات، اسارت را تحمل كنيد و قهرمانانه مقاومت كنيد.>> 1👇🏻 بعد از مداحي عجيب ابراهيم، بچه ها در حالي كه صورتهايشان خيس از اشك بود بلند شدند. نماز مغرب وعشاء را خوانديم. از وقتي ابراهيم برگشته سايه به سايه دنبال او هستم! يك لحظه هم از او جدا نميشوم. مــن به همراه ابراهيم، يكي از پلهاي ســنگين و متحرك را روي دســت گرفتيم و به همراه نيروها حركت كرديم. حركت روي خاك رملي فكه بســيار زجــرآور بود. آن هم با تجهيزاتي به وزن بيش از بيســت كيلو براي هر نفر! ما هم كه جداي از وســايل، يك پل سنگين را مثل تابوت روي دست گرفته بوديم! همه به يك ستون و پشت سر هم از معبري كه در ميان ميدانهاي مين آماده شده بود حركت كرديم. حدود دوازده كيلومتر پياده روي كرديم. رسيديم به اولين كانال در جنوب فكه. بچه ها ديگر رمقي براي حركت نداشتند. ساعت نه ونيم شب يكشنبه هفدهم بهمن‌ماه بود. با گذاشتن پلهاي متحرك و نردبان، از عرض كانال عبور كرديم. ســكوت عجيبي در منطقه حاكم بود. عراقيها حتي گلوله‌ای شليك نميكردند! يك ربع بعد به كانال دوم رسيديم. از آن هم گذشتيم. با بيسيم به فرماندهي اطالع داده شد. چند دقيقه‌اي نگذشته بود كه به كانال سوم رسيديم. 1<<پی نوشت 👈🏻-عجيب بودكه تقريبًاهمه بچه‌هاي گردانهاي كميل كه ابراهيم برايشان روضه خواند يا شهيد شدند يا اسير>> 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻 شهید 🌹🕊 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا