🌷سخن شهید
اگر مسئولی در انجام وظایفش به هر نحو کوتاهی کرد آن مسئول مدیون خون تمام شهداست
(شهید غلامعباس عباس آبادی)
شهید#غلامعباس_عباس_آبادی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#غسل_شهادت_نکن_سرما_میخوری!!
🌷در سال ۱۳۶۵ من و عمو سلطان در عملیاتی با هم شرکت داشتیم. یک شب را در موضع انتظار ماندیم. هوا خیلی سرد بوده و عمو سلطان با آب سرد، غسل شهادت انجام داد. با خنده و شوخی به او گفتیم: «تو شهید نمیشوی، با آب سرد غسل نکن؛ سرما میخوری و نمیتوانی دفاع کنی.» در طول مسیر از موضع انتظار تا خط مقدم، شهید مدام به شهادت فکر میکرد و میگفت: اگر شهید نشدم دلم میخواهد یک جایی دور از همهی مردم و تعلقات مادی زندگی کنم.
🌷به خط مقدم که رسیدیم، در داخل چند سنگر که کاملاً در تیررس عراقیها بود. مستقر شديم. لحظاتی گذشته بود که متوجه شدم عمو سلطان از سنگرش خارج و به سمت سنگر ما میآمد و در بین راه پیکر شهیدی که قد و قوارهای مثل من داشت و صورتش بر اثر اصابت گلوله از بین رفته بود را در آغوش گرفت و شروع به صحبت با آن شهید کرده و اشک میریخت. من سریعاً خود را به او رساندم؛ که با دیدن من، همدیگر را به آغوش کشیدیم. عمو سلطان همانجا به من گفت: «اگر من زودتر شهید شدم و تو سالم بودی، پیکر مرا به عقب ببر و به خانوادهام برسان.»
🌷با هم به سنگر رفتیم. آتش دشمن خیلی شدید شد و من که آر.پی.جیزن بودم، بلند شدم تا به طرف دشمن شلیک کنم؛ که همزمان با بلند شدن من، تیر دشمن به من اصابت کرد و به داخل سنگر افتادم. عمو سلطان سریعاً چفیهای را روی زخم من بست؛ و به همراه دیگر مجروحین به عقب منتقل شدم. چند روز بعد، برادرم و شهید غلامحسن میرحسینی به عیادت من و جانباز اسفندیار میر، که در تخت کنار من بود آمدند. آنجا بود که از شهادت عمو سلطان با خبر شدم.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز سلطانعلی آشوغ و شهید معزز غلامحسن میرحسینی
#راوی: رزمنده دلاور علیرضا جامی
📚 کتاب "عمو سلطان"
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبخند حضرت آقا
از کار عجیب شهید مدافع حرم #مصطفی_صدرزاده🙂
🌷@shahedan_aref
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀حبُ الحُسینْ وسیلةِ السُعدا...
کلیپ عزاداری رزمندگان و شهدا در دفاع مقدس
🍃مداحی نوجوان آملی در جمع رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا قبل از عملیات کربلای پنج
💔اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «مدیر»
🔸شهید حاج قاسم سلیمانی: مدیر باید در بحرانها مبتکر باشد. در دل بحرانها و سختیها، مهمترین فرصتها وجود دارد.
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت هشتاد و نهم: اوج مظلومیت ( بخش اول ) 👤 راوی : مهدی رمضانی با اينکه
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘
💥 قسمت هشتادو نهم : اوج مظلومیت ( بخش دوم)
👤 راوی : مهدی رمضانی
انتهاي کانال يک انحناء داشــت، ابراهيم و چند نفر ديگر، شهدا را به آنجا
منتقل کردند تا از ديد بچه ها دور باشند. مجروحين را هم به گوشه اي از کانال
برد تا زير آتش نباشند.
ابراهيــم در آن روزها با نداي اذان، بچه ها را براي نماز آماده ميکرد. ما در
آن شرايط سخت، در هر سه وعده نمازجماعت برگزار ميکرديم!
ابراهيم با اين كارها به ما روحيه ميداد و همه نيروها را به آينده اميدوار ميكرد.
دو روز بعــد از شــروع عمليات، و بعد از پايان ناموفــق مرحله دوم، تلاش
بچه ها بيشــتر شد! ميخواستيم راهي را براي خروج از اين بن بست پيدا کنيم.
در آخرين تماسي که با لشکر داشــتيم، سردار)شهيد( حاجي پور با ناراحتي
گفــت: هيچ کاري نميتوانيم انجام دهيــم، اگر ميتوانيد به هر طريق ممکن
عقب بيائيد.
پنجشنبه 21 بهمن بود که از روبرو و پشت سر ما، صداي تانک و نفربر بيشتر
شد! بچه ها روي ديواره کانال را کنده و حالت پله ايجاد کردند.
برخــي فکر کردند نيروي کمکي براي ما آمده، امــا نه، محاصره ما تنگتر
شده بود!
کماندوهاي عراقي تحت پوشــش تانکها جلو آمدند. آنها فهميده بودند
که در اين دشت، فقط داخل اين کانال نيرو مانده!
يادم هست که يک نوجوان به نام )شهيد( سيد جعفر طاهري قبضه آرپيجي
را برداشت و از پله ها بالارفت و با يک شليک دقيق، تانک دشمن را زد.
همين باعث شد که آنها كمي عقب نشيني کنند.
بچه ها هم با شــليک پياپي خود چند نفر از کماندوهاي عراقي را کشتند و
چند نفر از نيروهائي که خيلي جلو آمده بودند را اسير گرفتند.
در آن شرايط سخت، حالا پنج اسير هم به جمع ما اضافه شد!
نبود آب و غذا همه ما را کلافه کرده بود.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻
شهید #ابراهیم_هادی 🌹🕊
🌷@shahedan_aref
همیشه می گفت:
بعد از توکل به خدا توسل به حضرات معصومین مخصوصا حضرت زهرا سلام الله حلال مشکلات است...
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🔰 فرازی از وصیتنامه شهید؛
سلام بر تو ای همسرم، گمان نکن که شما در پیش من عزیز نبودید بلکه من شما را دوست میداشتم و بخاطر اینکه وصیت نامه شهدا را میخواندم مرا به سوی جبهه حرکت داد و به شما توصیه می کنم که با حجاب و صبر و استواری خود، مشت محکمی به منافقین کوردل زده باشید و بعد از مرگ من گریه نکنید و صبر داشته باشید که خدا با صابرین است و بعد از من، خدا و ولی ام، خودش سرپرست خانوادههای شهدا است و با گریه کردن شما منافقین کوردل سوء استفاده خواهند کرد.
🌷شهید #کرمعلی_طهماسبی🌷
🌷@shahedan_aref
کتاب صنوبران: مروری بر زندگی برادران شهید احمد و علی اصغر شیرسلیمیان
علی اکبر شیرسلیمیان
اين كتاب، شرح گوشههايي از زندگي دو برادر شهيد با نامهاي احمد و علياصغر شيرسليميان است كه با مروري بر پيشينهي خانوادگي، دوران تولد تا نوجواني، و ذكر خاطراتي از شهداي ياد شده به چاپ رسيده است. گفتني است شهيد احمد شيرسليميان در ديماه 1365 هـ ش در كنار اروند رود به شهادت رسيد و كمتر از هشت ماه پس از شهادت وي، برادر ديگر در جبههي فاو به مقام شهادت نايل آمد.
شهیدان❣
#علی_اصغر_سلیمیان
#احمد_سلیمیان
#صنوبران
🌷@shahedan_aref
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتگوی فرزند شهید زینعلی با پدرش در حضور مقام معظم رهبری
🌷@shahedan_aref