eitaa logo
هر روز با شهدا
63.7هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
23 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Ut6.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روایتی از دیدار همسر شهید همت با پیکر بی‌سر شهید شهید 🌷@shahedan_aref
🌷شهید سیدعباس اسکندری🌷 شهید والامقام سیدعباس اسکندری فرزند سیدمحمد در اولین روز از آذر ماه سال 1345 در روستای شهابیه(امیریه) از توابع شهرستان خمین، در خانواده‌ای ساده و روستایی دیده به جهان گشود، در دوران جنگ تحمیلی به فرمان امام(قدس سره شریف) لبیک گفت و به عنوان بسیجی گردان روح‌الله(قدس سره شریف) به سوی جبهه راهی شد و در بیست و یکم دی ماه سال 1365 به فیض شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد. یک هفته بعد برادرش نصرالله نیز در همان عملیات به شهادت رسید. 📝بخشی از وصیت نامه شهید: ⚪️ قدری بیندیشیم که هدف از تشکیل پایگاه مقاومت در روستاها و شهرها چه بوده است و ما‌ها در قبال آن چه مسئولیتی بر عهده داریم، ما باید به هر نحوی که شده حضور خودمان را در صحنه اعلام داریم و یکی از اهداف تشکیل این پایگاه‌ها، همان در صحنه بودن مردم می‌باشد و فرد فرد ما باید با حضور خودمان در پایگاه‌ها آمادگی خود را اعلام داریم وسعی کنیم که هر یک از ما عضوی از پایگاه‌های شهر و روستای خود بوده و باشیم که با عضو بودن خود در پایگاه‌ها در حقیقت در صحنه بودن خود را اعلام نموده‌ایم. شهید 🌷@shahedan_aref
♥️ پس از اسارت بر عرشه ناو آمریکایی یو. اس. اس. چندلر USS Chandler، آماج شکنجه‌های بسیار سخت و توان‌سوز سربازان آمریکایی قرار گرفت و سینه‌های او را با میخ‌های بلند آهنین سوراخ کردند. وی پس از اصابت تیر‌هایی به بازو، قلب و پیشانی به شهادت می‌رسد و پس از شهادت پیکر مطهر شهید نادر مهدوی با دست‌های بسته به نیرو‌های ایران تحویل داده شد شهید 🌷@shahedan_aref
تک خوان گروه سرود روستا بود. برای اوّلین اجرای گروه قرار بود سر مزار شهید محمود یوسفی سرود بخوانیم. آن روز با تک خوانی محمّد کاظم این سرود را خواندیم:((شهیدم من ،شهیدم من ...)). 📙 کتاب با این ستاره ها شهید 🌷@shahedan_aref
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت ششم راوی : دکتر محسن نوری ( دوست شهید ) رفتار و عملکرد احمد با بقیه فرق چندانی نداشت. در داخل جمع همیشه مثل افراد بود با آنها می خندید و حرف می زد و... هیچگاه خودش رو برتر از بقیه نمی دانست درحالی که همه می دانستیم او از بقیه به مراتب بالاتر است. از همان دوران راهنمایی که درگیر انقلاب شدیم احساس کردم که از احمد خیلی فاصله گرفتم! احساس می کردم که احمد، خداوند را به گونه ای دیگر می شناسد و به گونه ای دیگر بندگی می کند! ما نماز می خواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم، اما دقیقا می دیدم که احمد از نماز خواندن و مناجات با خدا لذت می برد. شاید لذت بردن از نماز برای یک انسان عالم و عارف، طبیعی باشد اما برای یک پسر بچه ۱۲ ساله عجیب بود. من سعی می کردم بیشتر با او باشم تا ببینم چه می کند اما رفتارش خیلی عادی بود. فقط می دیدم ، وقتی کسی راه را اشتباه می رفت خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر می داد. او امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمی کرد. فقط زمانی برافروخته می شد که می دید کسی در جمع غیبت می کند. در این شرایط او با قاطعیت از شخص غیبت کننده می خواست که ادامه ندهد. من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم. ما راز دار هم بودیم. یک روز به او گفتم: احمد، من و تو از بچگی با هم بودیم اما یک سوالی ازت دارم! من نمی دونم چرا تو این چند سال اخیر، شما در معنویات رشد کردی اما من.... لبخندی زد و خواست بحث را عوض کند اما من دوباره سوالم را تکرار کردم و گفتم حتما یه علتی داره. باید برام بگی! بعد از کلی اصرار سرش را بالا اورد و گفت: طاقتش رو داری؟ با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟ گفت: بشین تا بهت بگم. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید 🌷@shahedan_aref
⭕️ شهید محمد تقی افلاکیان فرزند غلامحسین (نفر اول از راست)، 18 تیر 60 در 20 سالگی در جبهه فیاضیه به شهادت رسید و پیکرش در قطعه دو گلزار شهدای نجف آباد به خاک سپرده شد. به نظر می رسد این تصویر، در اوایل پیروزی انقلاب و در مقطعی گرفته شده که تامین امنیت سد زاینده رود به نیروهای سپاه و کمیته واگذار شده بود. شهید 🌷@shahedan_aref
✍تصویر کمتر دیده شده از سردار شهید سید علی اکبر صابری به همراه فرزندش سید حمزه صابری در کنار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 🔹کپسول سردار شهید سید علی اکبر صابری برای پسرش سید حمزه 🔸پسرم حمزه ناراحتی تنفسی داشت و خیلی حالش بد بود. 🟢شب شهید سید علی اکبر را در خواب دیدم گفتم: خیلی ناراحت حمزه هستم. ⭕️هرچه او را دکتر می برم خوب نمی شود. 🔹گفت: این کپسول را به او بده بخورد خوب می شود. 🔸من هم دفعه آخر که او را یزد بردم دکتر نسخه ای را که نوشت وقتی داروها را گرفتم دیدم همان کپسولی است که شهید به من داده بود. 🟢کسپول همان کپسول سفارش شده سیدعلی اکبر بود. 🔹از آن موقع به بعد حال فرزندم رو به بهبودی رفت. ✅راوی همسر سردار شهید سید علی اکبر صابری شهید 🌷@shahedan_aref
در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که قول داده برای زائرانش دعا کند. سنگ قبر ساده او، حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را امیدوار میکند. 📜بخشی از : ✔️شما چهل روز دائم الوضو باشید. خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد. ✔️نمازهای خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید درهای به روی شما باز میشود. ✔️سوره را هر شب یک مرتبه بخوانید. خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. از شما بزرگواران خواهشی دارم. بعد از نمازهای یومیه فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید. زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. ✔️اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم. به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود. خداوند سریع الاجابه است پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است. 🌷شهید مدافع حرم 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شُڪر ڪه در قلبمان مویرگے هست متصل به خون گرم شهیـدان .. و از همان خون است ڪه گاه قلبمان به یادشان مے تپد.. سلام صبحتون شهدایی❤️ 🌷@shahedan_aref
🕊🕊کـــــــــــــلام‌شهـــید🕊🕊 🕊شهـــید علی باغیانی: حسود نباشید که حسود سه نشانه دارد؛ پشت سر، بدى مى‌گوید پیش رو چاپلوسى مى‌کند. در وقت مصیبت شماتت مى کند. خنده بى جهت نکنید. سخن غیر لازم نگویید که در آن نفع نیست. غیبت مردم را نگویید که این کار معیوبان است. عیب جویى شیوه عیب داران است و در پایان هر کدام از شما که نمازش غلط است هر چه زودتر آنرا درست کند و در نماز خواندن سریع و بى مفهوم و سبک نخوانید. شهید 🌷@shahedan_aref
🌹 بعد از تیر خوردنش بچه ها اومدن به کمکمون  خیلی خون ازش رفته بود فقط برگشت به یکی از رفقا گفت: بلندم کن رو زانوهام بشينم برگشتم بهش گفتم: واسه چی..؟! خون زیادی ازت رفته که  آقا سجاد گفت: اربابم اومده میخوام بهش سلام بدم.. شهید 🌷@shahedan_aref