بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگینامه #شهید_نادر_مهدوی
قسمت 7⃣
🔴سفره سحری
ماه مبارک رمضان بود. روزی دوستی ما را برای سحری دعوت کرد. افطار و شام را در منزل خوردیم و سپس رفتیم منزل آن دوست. در آنجا مراسم احیا بود. بعد از آن سفره سحری انداختند. سفره خیلی رنگین بود. چندین نوع غذا پخته بودند. نادر در سمت راست من تکیه به دیوار داده و نشسته بود. سفره را در حیاط خانه انداخته بودند. یکدفعه متوجه شدم که نادر دارد هق هق گریه میکند. دست پاچه شدم پرسیدم چته؟ با حالت گریه گفت: مسلمان مرا کجا آوردهای؟ تو میدانی الان بچهها در جبهه سحری چه میخورند؟ نان خشک و خرما. فردای قیامت جواب خدا را چه بدهم؟
خیلی خجالت کشیدم. گفتم: خدا شاهد است من از چنین سفرهای خبر نداشتم. اگر داشتم، خودم هم نمیآمدم. به خاطر احترام به میزبان، اندکی غذا به عنوان سحری خوردیم و بلند شدیم و به خانه برگشتیم.
راوی: برادر شهید
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگینامه #شهید_نادر_مهدوی
قسمت 8⃣
🔴امام را نمیشود تنها گذاشت
نادر تازه از عملیات برگشته بود. گفت: داریم بزرگترین کاروان دریایی را از بندر امام تا فاو میبریم. آمدهام تا چند قبضه ضدهوایی بگیرم تا روی یدک کشهایمان بگذاریم. هواپیماهای دشمن دائم در حال شکار کاروانهای دریایی ما هستند. سیصد بار تاکنون به کاروان ما حمله کردهاند. تا امروز سه تا از هواپیماهای عراقی را که قصد یورش به کاروان ما را داشتهاند، انداختهایم. نادر میگفت که هواپیماهای دشمن برخی از کاروانها را در راه و در همان دریا، بمباران و نابود میکنند. آرام و قرار نداشت.
نادر تا تابستان سال ۶۵ در خط فاو ماند و مشغول تدارکات بود. چندی بعد برای مرخصی به خانه برگشت. آنقدر در آفتاب کار کرده بود که پوست شانهاش رفته بود. روی کمرش نمیتوانست بخوابد. سرخی گوشت کمرش را هرگز از یاد نمیبرم. از دیدن حال و روزش گریهام گرفت.
گفتم: چرا اینهمه روی خودت فشار میآوری؟ نگاه معصومانهای به من کرد و گفت: تکلیف است. #امام را نمیشود تنها گذاشت.
راوی: برادر شهید
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگینامه #شهید_نادر_مهدوی
قسمت 9⃣
🔴 نادر و تبسم امام
بعد از هدف قراردادن نفتکش غولپیکر بریجتون نادر برایم تعریف میکرد: ما خبر برخورد کشتی بریجتون با مین را از طریق رادیوهای بیگانه شنیدم. بلافاصله بچهها در جزیره فارسی روی زمین افتادند و خدا را شکر کردند. عدهای در حالی که گریه میکردند از شدت شادی، گل و لای دریا را روی سر و صورت خودشان میپاشیدند. همه خوشحال و شاد بودیم که بالاخره ضربه محکمی به آمریکا زدهایم. برایم نقل کردند که وقتی خبر برخورد بریجتون با مین در خلیج فارس را به امام خمینی دادند، ایشان تبسمی کردند.
نادر از اینکه موفق شده بود بر لبان امام خمینی تبسم جاری کند، در پوست خودش نمیگنجید.
پس از دیدار شهید مهدوی با حضرت امام خمینی شکل نمازش هم تغییر کرد و ذکر قنوتش «اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک» بود.
راوی: برادر شهید
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگینامه #شهید_نادر_مهدوی
قسمت 0⃣1⃣
🔴 شوخی سرکاری
در منطقه خورعبدالله بودیم. یکی از تیمهای عملیات مقابله به مثل آنجا مستقر شده بود. یک شب نادر آمد پیش من و گفت: تو که کارهای قضایی انجام میدهی، بیا و برای ما قضاوت بکن! پرسیدم ماجرا چیه؟ گفت: هیچی، یک نفر گوسفندان یک چوان را دزدیده است. میخواهم قضاوت کنی. با هم به سنگر رفتیم. دیدم عدهای از بچهها دور هم جمع هستند. سارق هم بود. روی سر سارق، چیزی مثل عمامه بود.
نادر به من گفت: بفرما بنشین و برای ما قضاوت کن، ببینم چطور قضاوت میکنی؟ نشستم. سارق آمد مقابلم. گفت: من دزد نیستم. به من تهمت زدهاند. این را گفت و روی من خم شد. یک دفعه احساس کردم خیس شدم. نگو روی سرش و لای عمامه، کاسهای پر از آب کرده بود! تا آب روی من ریخت، نادر و همه زدند زیر خنده. متوجه شدم که همه چیز به اصطلاح سرکاری بوده است!
نادر برای بالا بردن روحیه نیروها، همه کار میکرد. یکی از کارها، ایجاد محیطی شاد بود.
راوی: همکار و همرزم شهید
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🥀 هو المعشوق 🥀
تقدیم به #همسران_شهدا... 🕊🌹
همان ها که ذره ذره آب شدند؛
اما دم نزدند...
تقدیر من هم این است؛
#شهادت من!
"روزی هزار بار شهید شدن" است...
الحمدلله...
میروی ای جان من...
اما بیا تقسیم کنیم...
پس بگذار هر دو #السابقون_السابقون باشیم...
#خداحافظی برای تو!
و
#راهی_کردنت برای من...
#سوریه برای تو!
و
#ایران برای من...
همنشینی با #شهدا برای تو!
و
#یاد_شهدا برای من...
دیدار #ائمه (ع) برای تو!
و
زیارت قبور ائمه برای من...
رسیدن به #شهادت مال تو!
و
#در_آرزوی_شهادت ماندن برای من...
#شهادت مال تو!
و
#همسر_شهید بودن مال من...
صدای دلنشین #حسین_علیه_السلام مال تو!
و
نوای #یا_حسین در هیئت مال من...
رسیدن به #قرار برای تو!
و
#بیقراری برای من...
رسیدن به #خدا برای تو!
و
پیمودن راه برای من...
#التماس_دعا گفتن برای من!
و
#دعا_کردن برای تو...
#دعایم_کن
#همسران_شهدا
#دلتنگی
فاطمه سادات موسوی طباطبائی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
9.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انگلیس|رشد جمعیت زنان مسلمان دو برابر مردان
🔹دولت انگلیس با تمام رسانههایش سعی در جلوگیری از افزایش جمعیت مسلمانان دارد، درحالی که اسلام با سرعت بسیار بالایی مخصوصاً به خاطر تز «حجاب» در حال فتح انگلیس است
🔹بسیاری از زنان مسلمان انگلیسی در مصاحبه با رسانههای این کشور علت مسلمان شدن خود را "امنیت" بیان میکنند؛ زنان مسلمان اظهار میدارند زمانی که حجاب برسر دارند نسبت به خشونتهای جنسی و بیاخلاقیها درامان هستند؛ آنان حجاب را ممانعتی برای متعرضین میدانند که از تعرض مصون بمانند.
https://tn.ai/2083476
#پویش_حجاب_فاطمے