eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
303 دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 📌رادیو فردا نوشته: روسیه تعمیرات هواپیماهایش را به ایران سپرده ، دوربین‌های گازی را بجای آلمان ، از ایران سفارش داده ، پهپاد را از ایران آورده و به ایران وابسته شده تمام وقت کوشیدند بگویند: ایران مستعمره روسیه است ، الان نمی‌دانند این خط رسانه‌ای را چه کنند.‌‌...❗️❗️
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ دلنوشته های من و امام زمانم ✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ ✨بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ✨ شاید بگین عریضه چیه؟ نامه ای بنویسید خدمت مولا و درددل کنید ..هر آنچه از دلتان میگذرد. میتونه این نامه ها تو یه کانال خصوصی تو گوشی تون نوشته بشه.. میتونید هر صبح به مولا سلام کنید همون اول صبحی که گوشی دست میگیرید و شب قبل از خواب به مولا شب به خیر بگین. میدونید این طوری روزتون چه برکتی پیدا میکنه؟ در طول روز هم هربار گرفتار شدید یا دلتنگ با مولا صحبت کنید. 🎊✨مولا بشود همدم لحظه لحظه زندگی✨🎊 در اول و آخر دعاهایتان تعجیل فرج را طلب بفرمایید و به درگاه مبارکشان ندبه کنید که 💫💫💫💫💫💫💫💫 أكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجيلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم و  أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوء
🔰امام حسین علیه ‏السلام:   🔴در قائم ما سنّتها و ویژگیهایى از پیامبران وجود دارد: از نوح علیه ‏السلام عمر طولانى، از ابراهیم علیه ‏السلام مخفى بودن ولادت و دورى گزینى از مردم، از موسى علیه ‏السلام ترس و غیبت، از عیسى علیه ‏السلام اختلاف مردم درباره او، از ایوب علیه ‏السلام گشایش پس از گرفتاریها، و از محمّد علیه ‏السلام قیام با شمشیر.  📚کشف الغمة، ج ۳،ص۳۲۹.
✊ ایستادند پای امام زمان خویش... 🕊چهار شهید مدافع حرمی که در روز ۲۸ مرداد ماه آسمانی شدند... 🌷شهید 🌷شهید 🌷شهید 🌷شهید 💐شادی ارواح طیبه شهدا @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🖌 🖼تمثال شهید جستجوگر نور سید امیر تشت زرین 🌹 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌙 🌷شهید معز غلامی عشق به آل الله داشت؛ عشق به ابا عبدالله و عشق به خانم زینب (س)‌ و سه ساله امام حسین (ع). 🌷خط قرمز شهید معز غلامی ولایت فقیه بود. حسین می‌گفت در بیرون از کشور در عراق، سوریه و لبنان و جاهایی که ما رفتیم، دیدیم رهبری عزیز ما را با عنوان امام خامنه‌ای می‌شناسند و مورد خطاب قرار می‌دهند. 🌷حسین بسیجی بود؛ از آن بچه های بسیجی پای کارکه بیشتر وقت اش را صرف تربیت نوجوان ها می کرد،حضور در ماموریت ها و فعالیت های متعدد و مختلف به گواه خاطره ها و دل تنگ رفقا، جای حسین در بین آن‌ها خالی خالی است؛او به بسیج اعتقاد ویژه ای داشت به همه دوستانش گفته بود هر چیزی رو ول کردید بسیج رو رها نکنید. 🥀 🥀 🕊🌷 ✨ شادی روح همه شدا فاتحه وصلوات🌹🍃🌹🍃🌹 ❣❣❣❣❣
❇️ 🟠شهید مدافع‌حرم ♻️من متعلق به خودم نيستم 💥برادر شهید نقل می‌کند: اسماعیل مربی آموزش اسلحه برای سربازان و بسيجيان بود. همواره هم به معلومات و دانسته‌های خودش می‌افزود. بهترين مربی سلاح بود. همواره بعد از پايان دوره‌های آموزشی، بالاترين رأی را در نظرسنجی بچه‌های آموزش‌ديده از لحاظ برگزاری كلاس‌های آموزشی، اخلاقيات و... می‌آورد. 💥روی تربيت معنوی نيرو‌ها هم توجه می‌كرد. بودن با نيرو‌ها هميشه خوشحالش می‌كرد. آخر هر دوره، آنها را يك نماز جماعت محضر آيت‌الله حسن‌زاده آملی می‌برد. در مدت آموزش سلاح، يکبار از ناحيه سينه به شدت مجروح شد؛ به طوری كه نفس‌كشيدن برايش سخت شده بود اما با توجه به اين وضعيتش هم، دست از تلاش برنداشت. 💥هميشه به او می‌گفتيم كمی استراحت كن و به زن و بچه‌ات برس! اما می‌گفت: «من تكليفی برعهده دارم كه نمی‌گذارد آسوده باشم و من متعلق به خودم نيستم». او با تمام وجودش خدمت می‌كرد. 🌸 🌸🌼 🌸🌼🌺 🌸🌼🌺🌼 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•°•°• اینایی که میگن ما آریایی پرستیم و طرفدار بی‌بندوباری‌ هستن، اگر بدونن قبل از اسلام زنان چه حجاب اجباری داشتن خود به خود اسلام میاوردن :) در ایران باستان زنان باید از پدر و برادرش حجاب می‌گرفتند و این اسلام بود که با این فرهنگ غلط مبارزه کرد. 🎙
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦۞✦┄ 📌 از تهران تا سوریه برای دوستانش فرازهایی از خطبه جهاد نهج البلاغه را می‌خواند. قرآن تلاوت می‌کرد، گاهی ذکر می‌گفت، شعر و مداحی زمزمه می کرد: سائل بی دست و پایم آقا پناهم می‌دهی ... شهید گمنام سلام 📌 خیلی شوخ طبع بود. بعضی از حرف‌های جدی را هم به شوخی می‌زد. نشاط مجلس بود طوری که وقتی نبود جای خالی اش حس می شد. با این حال اهل لغو نبود. شوخی هایش هم حساب شده بود‌. 📌 برا حمایت از دین جانش را می‌داد. نترس و شجاع بود. در دفاع از ولایت فقیه حتی از آبرویش مایه گذاشت. شبی به شدت تهدیدش کردند، رفقای محسن نگران بودند مبادا آسیبی ببیند، توصیه کردند تنها رفت وآمد نکند ولی در جواب با همان لحن همیشگی گفته بود: «آدم یک بار بیشتر نمی میرد، من تا خدا را دارم از کسی ترسی ندارم» و با شجاعت تنها در مسیر تردد کرد شهید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
تاریخ ولادت:۱۳۶۳/۱/۳ تاریخ شهادت:۱۳۹۲/۵/۲۸ . 🔻به نقل از خانواده شهید: نا آرامی‌های سوریه شروع و به قبر « حجربن عدی » تعرض شده بود. حرم حضرت زینب (س) مورد هجوم تکفیری ها بود. بعضی می‌گفتند برای در امان ماندن حرم دعای جوشن صغیر بخوانید. محسن جواب داده بود مسئله بزرگ‌تر از این حرف هاست، در راه دفاع از حضرت زینب(س) و این مذهب باید خون داده شود. . 🔻دیدبان : با اینکه تخصص بالایی داشت ولی با درخواست خودش دیده بان گروه آتشبار شد. ساعتها پشت دوربین، دیده بانی می‌کرد، از خستگی چشمانش قرمز می‌شد. مأموریتش را که انجام می‌داد بین آن می‌رفت به روستا هم سر می‌زد. بچه‌های حزب الله دوربینی هم آنجا گذاشته بودند که محسن دیدبانی می‌کرد. قرار بود در منطقه ای عملیات انجام بگیرد ولی محسن مانع آن عملیات شد. گفته بود در این منطقه زن و بچه دیده است. خیلی دقت داشت طوری گرا بدهد که خونی به ناحق ریخته نشود. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📸 | 🟠شهید مدافع‌حرم کتاب در مورد شهدا و دفاع مقدس، زیاد مطالعه می‌کرد! تقریبا هرچه کتاب داشت، خوانده بود. تصمیم داشت سیره شهدا را بنویسد که ... ! 🌸 🌸🌼 🌸🌼🌺 🌸🌼🌺🌼 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
به اتفاق جمعی از فامیل به پارک رفته بودند، محسن همراه خود رادیویی آورده بود که خطبه‌های نماز جمعه تهران را که حضرت آقا میخواند حتماً گوش کند . رهبری فرمود: از هرکس با اسرائیل مبارزه کند حمایت میکنیم . در جنگ ۳۳ روزه و جنگ ۲۲ روزه علیه اسرائیل، کمک کردیم و اگر در بحرین دخالت میکردیم اوضاع جور دیگری میشد . محسن از جایش بلند شد دستانش را بالا برد و تکبیر میگفت . شوق عجیبی داشت . در قضایای فتنه ۸۸ رهبر انقلاب در آخر آن خطبه معروف نماز جمعه تهران خطاب به امام زمان(عج) گفتند: «ای سید و ای مولای ما... من جان ناقابلی دارم . جسم ناقصی دارم، اندک آبرویی دارم... همه اینها را من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد، اونها هم نثار شما... » محسن از تلوزیون به سخنان رهبرش گوش میداد و اشک بر گونه هایش جاری بود . 🌷شهید 🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🍃به مجرد این که حرف به حرف نامت، ذهنم را چراغانی میکند دیگری در ذهنم متجلی میشود. در زمانی که شهر در است و دور از هر گونه هیاهو و آشوبی، فارغ از نوای شبانه آژیر های خطر، فارغ از بمب و خمپاره و تیراندازی های بیستو چهار ساعته، آوینی دیگری میشود❤ 🍃 شهید هادی باغبانی، که از همان روز های آغازین نبرد به‌همراه  مستندسازان دیگر برای ثبت دقیق جنایات سلفی‌ها و تکفیری‌ها در این کشور حضور پیدا کرده بود، و مستندساز بابلسری قصه ی ما در درگیری‌های مناطق حاشیه‌ای توسط تروریست‌های تکفیری جبهه النصره به شهادت رسید😔 🍃قطع به یقین مسیر برای هرکسی باز نیست، خالص  و روحی بزرگ می‌خواهد. چراکه لازمه آن دست شستن از همه ی بود و نبودهای . چیزهایی که فکرت را به خود اسیر کرده و هر لحظه و ثانیه برای رسیدن به آنها تلاش می‌کنی😓 🍃باید گام‌نخست را در دوری از آنها برداری، تا بتوانی از دنیای پر ازهوا، هوس و خواهش‌های نفسانی دور شوی. شهید هادی باغبانی از جمله کسانی بود که نخستین گام شهادت را با حمایت از مردم سوریه برداشت🌹 🍃کاش برسد روزی که دنیا را از زاویه نگاه شهید باغبانی و امثال ایشان ببینیم برای خدا گام برداریم و باشیم نه آن... و خود را از جهالتمان نجات دهیم😭 🍃به مناسبت سالروز ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۱۵ شهریور ۱۳۶۲ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ مرداد ۱۳۹۲.دمشق 🥀مزار شهید : گلزار شهدای امامزاده سید ابراهیم بابلسر @shahedaneosve شاهدان اسوه
🕊 🕊 ✍ از حضورش در سوریه فقط من خبر داشتم . همسرش فکر می کرد که برای مصاحبه با شخصیت های لبنانی به لبنان می رود . بار اول که از سوریه برگشته بود می گفت که صدای تیر و ترکش هایی که از بالای سرش رد می شد را می شنید آنجا فهمیدم شجاعتش خیلی بالاتر از این حرف هاست می گفت بعد اذان صبح از آن طرف خط فریاد می زدند : لبیک یا یزید ، لبیک یا معاویه . بهش گفتم : چرا اینقدر جلو می روی ؟ گفت : از جلو خیلی چیزها را بهتر میشه نشان داد . یک بار چند تا از سلفی ها تعقیبشان می کنند و هادی و همراهانش می روند در یک ساختمان نیمه کاره که پنهان شوند . اما می فهمند عده ای از تکفیری ها طبقه بالا هستند . می گفت خیلی صحنه های خوبی از درگیری با تکفیری های طبقه بالا ضبط کردند. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
تصویر دست نوشته زیبای شهید مدافع حرم ، شهید چند روز قبل از شهادت در یکی از مدارس اطراف شهر حلب شهادت دروازه ای داشت و اینک معبری تنگ هنوز فرصت هست باید دل را صاف کرد @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ♡کاش میشد صدات کنم توام منو صدا کنی؛ من رضا رضا کنم توام منو نگاه کنی♡ 🍃میگویند برات کربلا میدهد؛ اصلا گویا صحن انقلابش و آن آغاز زندگی است و آن هنگام که زیرلب حاجاتت را زمزمه میکنی خود شاه خراسان دست هایت را به خدا میرساند... 🍃تو هم اینگونه بودی و آرزوی را دخیل بستی به پنجره فولاد رضا، اصلا تمامی ویژگی هایت را هم نیز به شاه خراسان اقتدا کرده بودی. ساده زیست بودن و دور بودن از تجملات. و هفته هایی که مزین به زیارت اقایت میشد. 🍃آنقدر الگوی خوبی بودی که فرزندانت قدم بر ردپای پوتین های خونی ات گذاشتند و راه تورا در پیش گرفتند. تویی که ماهر ترین تخریبچی بودی و اول از همه نفس خودت را تخریب کردی... 🍃به دل میدان نفس زدی و با زیرکی و مین های گناه را یک به یک خنثی کردی و با سلاح و اراده خود را به سمت خیمه صاحب الزمان(عج) روانه کردی... ✍️نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ خرداد ۱٣۵۵ 📅تاریخ شهادت : ٢٨ مرداد ۱٣٩٢ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای امامزاده سید حمزه @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
جمعه باشد عشق باشد با نگاه دلنواز☺️ چیز دیگر نیست ما را❕ در بساط روزگار😉 🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸 ↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذوق یک لحظه وصال تو به آن می‌ارزد که کسی تا به قیامت نگران بنشیند... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹 ⚜️زیباترین عبارٺ دنیا سلام بود ✨ همیشہ مستحق احترام بود ⚜️ازلطف بیڪران شما مےڪشم نفس ✨آقا بدون تو ڪارم تمام بود 🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
هرکسے یک دلبر جانانہ دارد من تو را ... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷شهید حبیب الله افتخاریان🌷 شهادت میثاقی‌ است ڪہ انسان با روح پاڪش در محراب عبادت با خدا بسته و با خونش در صحنه پیکار به عمـل در می آورد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب " عمار حلب " خاطرات شهید مدافع حرم " محمدحسین محمدخانی " @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 به اسم حبیب 🌷 🔴 🥀 زندگینامه و خاطرات 🪴 فصل سوم 🍃 بخش ۳ قسمت 1⃣8⃣ سرِ بازی ایران و استرالیا شاید ده تا پفک خوردیم. وقتی خداداد عزیزی گل دوم را زد، از سر ذوق در ورودی خانه را می‌کوبید به هم. بابابزرگم از طبقه اول شاکی فریاد میزد: « بچه چرا این کارو می‌کنی؟ » مادر معلم بود. از مدرسه که برمی‌گشت، همیشه با ما دعوا می‌کرد که چقدر خانه را به هم ریختید. توی خانه فوتبال بازی می‌کرد. جام جهانی قبلی مادرم رفته بود عمره. حسین تازه عقد کرده بود و با همسرش آمده بودند تهران. نشستیم فوتبال نگاه کردیم. توی دوران نوجوانی خیلی به فوتبال علاقه داشت، ولی بعداً فقط بازی‌های ملی و مهم را دنبال می‌کرد. این اواخر به والیبال بیشتر اهمیت می‌داد. کَل کَل توی خونش بود. بچگی‌هایش در بازی‌های سه نفره با من و عمه‌مان که هفت هشت ماه از خودش کوچکتر بود، جرزنی می‌کرد. وسطی یا کش بازی می‌کردیم. می‌گفت اگر من اول باشم، بازی می‌کنم، وگرنه نمیایم. بدون او عملاً بازی‌مان می‌خوابید. چاره‌ای جز این نداشتیم که قبول کنیم. می‌آمد و اول بازی می‌کرد. تا می‌سوخت، می‌رفت توی کوچه. دو تایی هم که می‌شدیم، با بطری‌های خالی آب، ادای شمشیربازها را در می‌آوردیم. گاهی توی حیاط خانه‌ی مهرآباد والیبال بازی می‌کردیم. من هفت ساله بودم و محمدحسین پنج ساله که بابابزرگ توی همان محله‌ی مهرآباد جنوبی، خانه‌ی سه طبقه‌ای ساخت و ما رفتیم آنجا. او و مادربزرگم طبقه اول بودند، عمویم طبقه دوم و ما هم طبقه سوم. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 به اسم حبیب 🌷 🔴 🥀 زندگینامه و خاطرات قسمت 2⃣8⃣ یک بار دعوایمان شد. افتاد دنبالم که من را بزند. پریدم توی اتاق پدرم. در را کوبیدم به هم، قفل شکست. توی اتاق گیر افتادم. کاری از دستم برنمی‌آمد. خیلی آن روز حرص خوردم و گریه کردم. یادم نیست چه کسی، ولی یک نفر از پنجره آشپزخانه آمد توی اتاق. خیلی هم خطرناک بود؛ طبقه سوم بودیم. در را از لولا درآورد و من آمدم بیرون. حسین نبود. می‌دانست اگر از پشت در خلاص شوم، دعوایمان می‌شود. رفته بود توی کوچه. از همان بچگی حسین صدایش می‌کردیم. اگر می‌گفتیم داداش، خوشش نمی‌آمد. عاشق جبهه بازی بود. با بالشت های دورتادور اتاق سنگر می‌ساخت. چفیه‌ای را که بابا از جبهه آورده بود، می‌انداخت دور گردنش و می‌رفت توی سنگر. دشمن فرضی را تیرباران می‌کرد. من و عمه گاهی می‌شدیم دشمنش و گاهی همرزمش. توی بازی تیر می‌خورد و زخمی می‌شد. زیر بغلش را می‌گرفتیم و کشان کشان می‌بردیمش پیش مامان تا زخمش را ببندد. فقط امدادگری مامان را قبول داشت. مامان هم با همان چفیه زخمش را می‌بست. دست بردار هم نبود. دوباره برمی‌گشت توی سنگرش. از این بازی‌ها و زخمی‌شدن‌هایش کلی عکس داریم. بابا که از جبهه می‌آمد، حال و هوای خانه‌مان عوض می‌شد. از این رفت و آمدها، تنها تصویری که خوب توی ذهنم مانده، لحظاتی است که با حسین پشت پنجره می‌ایستادیم تا عمو با موتورش بیاید دنبال بابا و او را ببرد محل اعزام. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 به اسم حبیب 🌷 🔴 🥀 زندگینامه و خاطرات قسمت 3⃣8⃣ در عالم بچگی مداحی می‌کرد. او می‌خواند و ما برایش سینه می‌زدیم. یکسره چیزی می‌گرفت دستش جای بلندگو و بالا و پایین می‌پرید و دم می‌گرفت. دوران دبستان را در مدرسه شاهد، در خیابان آزادی خواند. فضای دبستان شاهد حال و هوای جبهه و شهادت را در حسین زنده نگه داشت. مقطع راهنمایی را هم توی محله مهرآباد و در یک مدرسه نمونه مردمی گذراند. ریاضی‌اش خیلی خوب بود و به ما کمک می‌کرد. من بزرگتر بودم و خیلی نیاز به کمکش نداشتم. ولی به بچه‌هایی که در ریاضی مشکل داشتند، کمک می‌کرد. یادم هست یکی دو بار رسم‌های هندسه را برایم کشید. خطاط بود. همه خط ها را قشنگ می‌نوشت. خوب هم نقاشی می‌کشید. تصمیم گرفت برود دبیرستان سپاه. آن موقع سپاه، دبیرستانی خصوصی توی لانه جاسوسی دایر کرده بود. رشته‌های علوم انسانی و علوم تجربی و ریاضی فیزیک را داشت. تفاوتش به این بود که فارغ.التحصیل‌هایش بلافاصله جذب سپاه می‌شدند. حسین عاشق سپاه بود. به همین خاطر رفت آنجا تا بعد از اتمام دبیرستان راحت بتواند وارد سپاه شود. سال اول و دوم را که خواند، این قانون لغو شد. بچه‌های این مدرسه باید راه های دیگری را برای جذب در سپاه پیدا می‌کردند. اساسی ضدحال خورد. سال چهارمش که تمام شد، رفت کنکور داد. همان سال در رشته عمران دانشگاه آزاد یزد در مقطع کاردانی قبول شد. مامان بهش گفت که صبر کن و یک سال دیگر درس بخوان و دوباره امتحان بده، شاید همین رشته را توی تهران قبول شدی. زیر بار نرفت. می‌گفت که این طوری وقت تلف کردن است. یزد را دوست داشت و می‌خواست برود. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 به اسم حبیب 🌷 🔴 🥀 زندگینامه و خاطرات قسمت 4⃣8⃣ از آن به بعد، ارتباطمان خیلی کم‌رنگ شد. زیاد تهران پیدایش نمی‌شد. وقتی هم که می‌آمد، چون دوستانش را ندیده بود، می‌رفت سراغ آنها. حتی عیدها هم آرزوی دیدنش به دلمان می‌ماند. یا اردوی جهادی بود یا راهیان نور. قضیه‌ی ازدواجم که پیش آمد، خیلی کمک حالم شد. خصوصیات همسرم را می‌دانست. فامیل بودیم. در تصمیم‌گیری خیلی همکاری کرد. چیز دیگری به خاطر نمی‌آورم. فقط یادم هست آمد تو پارکینگ، خودش ماشین عروس را گل زد. یک بغل رز قرمز آورد. با همسرم پشت پژوی ۴۰۵ پدرشوهرم با همان رزها نوشتند «یاعلی». با این پیشنهاد حسین، ماشین عروس‌مان خیلی خاص شد. توی مسیر تهران زنگ میزد برایم قیمه درست کن. جانش در می‌رفت برای قیمه. اگر همان روز هم برایش درست نمی‌کردم و اوضاع مهیا نبود، در چند روزی که تهران بود حتماً یک وعده برایش می‌پختم. دوران عقدش هم با خانمش می آمد و شب‌ها می‌ماند. خانه ما شصت و چهار متری بود و دوتا اتاق خواب کوچک داشت. آنها توی اتاق علیرضا می‌خوابیدند. صبح که بلند می‌شد، می‌گفت که اگر یک طبقه از یخچالتان را هم به ما بدهید، زندگی مسالمت آمیزمان را شروع می‌کنیم. آدمِ گیری نبود. اگر می‌دید بچه کوچک دارم و سخت است غذا درست کنم، سریع می‌رفت یک چیزی می‌خرید و می‌آورد. گاهی هم خودش دستی می‌رساند و غذا درست می‌کرد. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم