🌷 به اسم حبیب 🌷
🔴 #عمار_حلب
🥀 زندگینامه و خاطرات #شهیدمدافعحرم_محمدحسین_محمدخانی
قسمت 9⃣4⃣1⃣
بعد از اردو، تنها توی خانه خوابیده بودم. هیچکس خانه نبود. یکدفعه بدنم شروع کرد به لرزیدن. احساس کردم دارم سکته میکنم. فقط توانستم به محمدحسین زنگ بزنم. روی صفحه گوشیام عدد هفت را که نگه میداشتم، شماره او را میگرفت. گفتم:
« حالم خرابه، بیا! »
فقط همین. زود خودش را رساند. نمیتوانستم در را باز کنم. از دیوار آمد بالا. من را گذاشت توی ماشین و برد بیمارستان. سرم وصل کردند. عکس گرفتند. توی آن اوضاع و احوال ازم عکس گرفته بود. تا مدتها باج میگرفت به خاطر آن. محبت کردنش خیلی عجیب بود. نه تنها به من، با خیلیها انس میگرفت. دوروبرش بچههای سوسول رفت و آمد میکردند. توی بسیج کار میسپرد دستشان. بهش گفتم:
« اینها را چه به بسیج؟ »
آنجا را میگذاشتند روی سرشان، مسخره بازی در میآوردند، کارهایی که در شأن بسیج نبود. میگفت:
« بسیج نیان کجابرن؟ اقلاً میتونم بقیه کاراشونو کنترل کنم. »
مینشست به نصیحت کردن. حرفهای گندهتر از خودش هم میزد. نصف شبی ساعت یک ونیم زنگ زد. پرسید:
« شیخ کجایی؟ »
گفتم:
« خونه.»
رفته بود زن و شوهری را آشتی بدهد. گفتم:
« آخه آدم مجردرو چه به این کارها توکه نمیتونی، چرا ورود میکنی؟ »
گفت:
« تکلیف بود، کارشون داشت بیخ پیدا میکرد. »
گفتم:
« خب حالا نصف شب بی خیال شوصبح میریم! »
نیم ساعت بعدش آمد در خانه دنبالم که برویم مشکل اینها را حل کنیم.
خودش موقعیت سنجی میکرد. دعوت میکرد بروم هیئت سخنرانی. معروف هم بود که آخوند بیپاکت دعوت می کند. شوخی میکردم که اگر پاکت میدهی، میآیم. میگفت:
« شیخ، همین که دعوتت کردم مجلس امام حسین، خودش پاکته! »
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 به اسم حبیب 🌷
🔴 #عمار_حلب
🥀 زندگینامه و خاطرات #شهیدمدافعحرم_محمدحسین_محمدخانی
قسمت 0⃣5⃣1⃣
قبلش میآمد که این را بگو، این را نگو، از این طریق وارد شو، از اینجا گریز بزن به روضه. خط و نشان هم میکشید که اینها را از قلم نینداز. میگفتم:
« من قراره برم منبر، نه تو! میخوای یه عمامه بذار سرت و خودت بگو! »
شرط میکردم که خودت هم باید بیایی بنشینی که بچههایت هم بیایند. همه را جمع میکرد. می نشستند پای منبر. التماس میکرد:
« شیخ، مفصل روضه بخون! »
بعد از من، خودش هم چند خطی روضه میخواند. آخر سر هم شروع میکرد نصیحت کردن. مسخرهاش می کردم که باز زدی توی سبک حاج منصور. خیلی او را دوست داشت. میگفتیم:
« حاج منصور برای تو خداست! »
همیشه استناد میکرد که:
« آقامون حاج منصور این طور گفته.»
هر وقت با او کار داشتی، باید میگشتی توی یکی از هیئت پیدایش میکردی. وقتی هم جایی نبود، خانه خودش. به میگفت که بیا سخنرانی کن. یکی دوتا اردویی که با او بودم میدیدم توی اتوبوس سه چهار ساعت سینه می زنند. میگفتم:
« بسه دیگه، بی خیال شو! »
گیر میداد که چرا در هیئت لخت نمیشوید سینه بزنید. ساعتها صحبت میکردم که بین روضههای عمومی و خصوصی خیلی تفاوت است. بحثش این بود که باید در هیئت، شور و هیجان داشته باشیم. دلایل احساسی هم میآورد. می گفت:
« جناب جون¹ که میخواست بره جبهه، وسط میدون لخت شد و رفت. ماهم غلام و نوکر امام حسینیم. باید لخت شیم و سینه بزنیم. »
وقتی که نظر آقا آمد وسط، سریع متقاعد شد و قبول کرد. تعریف میکرد یک وقتهایی برای مادرم روضه میخوانم. خیلی مادرش را قبول داشت و میگفت:
« مادرم شیرزنه! »
باهم رفیق بودند.
___________________________
۱. جون بن ځوی از شهدای کربلا و غلام سیاه پوست ابوذر غفاری. روز عاشورا، امام حسین جون را از رفتن به میدان بازداشت؛ ولی او خطاب به امام گفت:
« به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمیشوم تا خون من با خون شما درآمیزد. »
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
📌این هم تجربه یک هموطن غرب نشین.
نسخه هایی که برای ایرانی ها میپیچیدن حالا خودشون گرفتارش شدن ، چرا باید همه چی رو تجربه کرد؟⁉️ میشه از تجربه دیگران هم درس عبرت گرفت. نتیجه زندگی با سگ و گربه و عدم تشکیل خانواده.
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
دلنوشته های من و امام زمانم
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
✨بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ✨
#فراخوان_جمعه_های_عریضه_نویسی
شاید بگین عریضه چیه؟
نامه ای بنویسید خدمت مولا و درددل کنید ..هر آنچه از دلتان میگذرد.
میتونه این نامه ها تو یه کانال خصوصی تو گوشی تون نوشته بشه..
میتونید هر صبح به مولا سلام کنید همون اول صبحی که گوشی دست میگیرید
و شب قبل از خواب به مولا شب به خیر بگین.
میدونید این طوری روزتون چه برکتی پیدا میکنه؟
در طول روز هم هربار گرفتار شدید یا دلتنگ با مولا صحبت کنید.
🎊✨مولا بشود همدم لحظه لحظه زندگی✨🎊
در اول و آخر دعاهایتان تعجیل فرج را طلب بفرمایید و به درگاه مبارکشان ندبه کنید که
💫💫💫💫💫💫💫💫
أكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجيلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم
و
أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوء
#مهدویت
بسمه تعالی
▪️اناللهواناالیهراجعون
▪️بدینوسیله ارتحال عالم ربانی "حضرت آیت الله ناصری" قدس سره را به اطلاع عموم مؤمنين و علاقمندان میرسانیم و از خداوند متعال علو درجات ایشان را خواستاریم.
▪️برنامه تشییع و مراسمات متعاقبا اعلان خواهد شد.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📌 نگاهی به زندگی آیتالله ناصری
🔸 آیت الله محمدعلی ناصری مجتهد، استاد اخلاق، عاشق و شیفته امام زمان، که حوزه علمیه حضرت ولی عصر و تعدادی از مراکز، دینی-فرهنگی تحت اشراف ایشان بود، سالیان متمادی در مسجد کمرزرین اصفهان به اشاعه محبت آقا بقیه الله الاعظم مشغول بودند.
🔹 شیخ محمد تحصیلات خود را ابتدا در دولت آباد آغاز کرد و سپس در حوزه علمیه اصفهان ادامه داد. در چهارده سالگی با مهاجرت پدرش به نجف اشرف راهی نجف شد. بعد از سه سال، پس از برگشت پدر به ایران، او همچنان به ادامه تحصیل در نجف پرداخت و وارد مدرسه صدر نجف شد. پدر پیش از جدائی از فرزند، او را نخست به مرحوم آیتالله شيخ محمّد حسین دهاقانی كه در شمار اعلام و اوتاد آن شهر مقدّس بود، سپرد.
🔸 آیت الله ناصری علاوه بر تلاشهای علمی و دینی و هدایت و راهنمایی مردم طلاب و اهل علم در کارهای خیر نیز مشارک جدی دارد از جمله این اقدامات می توان به تلاشهای ایشان برای ایجاد مراکز بهداشتی و درمانی اشاره کرد.
▪️ حضرت آیت الله ناصری طی چند ماه گذشته، به دلیل بیماری در بیمارستان امین اصفهان بستری بود، بامداد امروز جمعه ۴ شهریورماه به دیدار حق شتافت.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فرازی از وصیتنامه سردار شهید اسکندری🕊
🔸مرا قبول کن در لابه لای خوبان مرا قبول کن خدایا آزادم کن از گرفتاری نفسم خدایا رهایم کن از اسیری نفسم خدایا زمین گیر شدم دستم را بگیر آزادم کن از این عالم خاکی خدایا تحولی دروجودم ایجاد کن از خود گذشتگی و از خود دور شدن و به محبوب خود نزدیک شدن را به ما عطا فرما خدایا تمام جهان در ید قدرت توست هر کاری بخواهی بکنی میتوانی
🔸خدایا مگر خود نگفتی ناامید مباش ، مگر خود نگفتی امیدوار باش، مگر خود نگفتی اگر توبه شکستی باز هم بیا ، مگر خود نگفتی مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم ، ما آمدیم اما چگونه آمدیم با کوله بار گناه با کوله بار کبر با کوله بار تکبر با کوله بار مستی دنیا با کوله بار نفس سرکش ،نفسی که از دست خودم در رفته و دیگر نمی توانم آن را هدایت و کنترل کنم
🔸خدایا کمکم کن خدایا دستم را بگیر خدایا هدایتم کن خدایا به راه راست و صراط مستقیم خود ما را راهنمایی کن خدایا پشیمانم
🔸خدایا دستم از همه جا قطع شده خدایا فقط فقط تو را دارم،خدایا اگر امیدم به تو نباشد پس به کی امید ببندم
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد...
۴ شهریور ماه سالروز شهادت سربازان لشکر صاحب الزمان(عج)
🌷شهید مدافع حرم احمد حیاری
🌷شهید مدافع حرم ابراهیم خلیلی
🌷شهید مرتضی چگینی
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
اَللهُمَ عَجِل لِوَلیک الفَرَج
#صلوات
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم