eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
301 دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
تبسم کردی و صبـحم چه زیبا شد، دل افروزم خوشا چشمی که صبــح او ، به لبخند تــو وا گردد.. 🌷شهید سعید عزیزی🌷 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⭕️ پیامِ #شهید کریمِ اسلامی 🔹بدانید دعا با حضور قلب سلاح مومن است و آگاه باشید که دنیا محل ازمایش و گذر است و نکند دنیا فریبمان بدهد و بیائید با توسل به چهارده معصوم خود را در مسیر حق قرار دهیم. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزارش لحظه به لحظه از شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✍گزارش لحظه به لحظه از (س) قسمت اول 💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 الله، کدام مصیبت دختر عزیزت را تسلیت گوییم؟ آتش بر در خانه یا شکستن پهلو را، کبودی چشم و بازو یا دفن مخفیانه را؟! یا امیرالمؤمنین، از یاد نمی بریم روزی را که در خانه شکست، و تازیانه ها بالا رفت و دستی با سیلی جسارت کرد و هنگام دفن را که بر بازوی کبود و پهلوی خونین اشک ریختی؟ ای فرزندان زهرا، سنگینی مصیبت شما را احساس می کنیم که سه ماه با نگاه به چهره رنج کشیده مادر سوختید و جنازه خونین او را شبانه با اشک به خاک سپردید. ، در این مصیبت عظیم به تو پناه می آوریم و همراه اجداد طاهرینت کنار در سوخته به عزای مادرت سیاه پوشیم و برای همیشه اشک می ریزیم. اکنون ۱۴۳۰ سال از حضرت زهران می گذرد و هر مسلمانی از خود می پرسد: « چرا حرمت تنها دختر پیامبر شکسته شد و برای چه شبانه به خاک سپرده شد و قبرش مخفی ماند؟ » در متن حاضر، گزارشی لحظه به لحظه و با جزئیات از حضرت صدیقه کبری در قالب داستانی تقدیم می شود؛ تا بدانیم چه پیشگویی هایی در این باره آمده و بعد از پیامبر چه وقایعی رخ داد که منجر به این ماجرا شد و چه کسانی بر در خانه فاطمه اي هجوم آوردند و چگونه در را آتش زدند و دختر پیامبر را مورد ضرب و جرح قرار دادند و آن حضرت با چه حالی سه ماه و اندی درد سینه و بازو و پهلو را تحمل کرد و چگونه از دنیا رفت و چرا نیمه شب مخفیانه دفن شد. آنچه در ادامه می آید جمع بندی و تدوین ماجرای فاطمه زهرا در ۸ مرحله است که با مراجعه به کلیه منابع مربوط به موضوع تنظیم گردیده و حتی یک کلمه به عنوان تخیل آورده نشده است. ؟ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✍ گزارش لحظه به لحظه از (س) قسمت دوم 💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 خداوند در شب معراج به پیامبر خود اینگونه فرمود: « به دخترت ظلم می شود و حرمتش شکسته می شود و حقی که برای او قرار داده بودی غصب می گردد. او را در حال بارداری می زنند و به حریم او هجوم می آورند و بدون اجازه وارد خانه اش می شوند. اینجاست که او بی توجهی مردم نسبت به خود را احساس می کند و هیچ مدافعی نمی یابد و فرزندی که در رحم دارد سقط می شود و با همان ضربات به خواهد رسید. » پیامبر درباره مصیبت هایی که برای حضرت زهرا(س) اتفاق خواهد افتاد خبر داد و به او فرمود: « تو اولین نفر از اهل بیتم هستی که به من ملحق می شوی و تو سرور زنان اهل بهشت هستی. تو بعد از من ظلم و کینه خواهی دید تا آنجا که زده می شوی و یکی از استخوان های سینه ات می شکند. خدا قاتل تو و دستور دهنده و راضی به آن و کمک کننده و یاری دهنده بر علیه تو و ظلم کننده به شوهر و دو پسرت را لعنت کند. » ؟ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✍ گزارش لحظه به لحظه از (س) قسمت سوم 💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 پس از سه روز که برنامه نماز بر بدن پیامبر پایان یافت، امير المؤمنین(ع) جنازه مطهر رسول خدا را طی مراسمی به خاک سپرد در حالی که عده بسیاری به یاری غاصبان خلافت شتافته و برای نماز بر بدن پیامبر حضور نیافته بودند. (س) در روز دفن پدر به گونه ای که اهل سقیفه بشنوند صدا زد: «عجب روز ناخوشایندی»! ابوبکر با شنیدن صدای حضرت در جواب گفت: « روز تو ناخوشایند است !! » پس از دفن پیامبر(ص)، حضرت زهرا (س) بر سر قبر آمد و مشتی از خاک آن برداشت و بر چشمان و صورتش گذاشت و این اشعار را خواند: « کسی که تربت پیامبر را می بوید، هرگز در طول زمان، عطرهای گرانبها را نخواهد بویید. مصیبت هایی بر من وارد شد که اگر بر روزها نازل میشد شب می شدند. » ؟ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✍ گزارش لحظه به لحظه از (س) قسمت چهارم 💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 تصمیم جدی بر بیعت اجباری امیرالمؤمنین از آنجا آغاز شد که عمر به ابوبکر گفت: « همه مردم با تو بیعت کرده اند، غیر از این مرد و خاندان و اصحابش. اکنون سراغ او بفرست. » ابوبکر، «قنفذ» را سراغ امیرالمؤمنین فرستاد و او را برای بیعت فراخواند. حضرت شخصا بر در خانه آمد و به آنان پاسخ رد داد. این کار سه بار تکرار شد و در مرتبه سوم امیرالمؤمنین فرمود: « من کسی نیستم که وصیت برادرم پیامبر را رها کنم و سراغ ابوبکر و آن ظلم و باطلی که بر آن اجتماع کرده اید بیایم. » با پاسخ منفی حضرت درباره بیعت، عمر به قنفذ و همراهیانش گفت: « بروید! اگر به شما اجازه داد وارد خانه او شوید و گرنه بدون اجازه وارد شوید. » آنها آمدند و اجازه ورود خواستند. این بار پشت در آمد و فرمود: « به شما اجازه نمی دهم وارد خانه من شوید. » همراهان قنفذ برگشتند ولی او آنجا ماند. آنان که بازگشته بودند به ابوبکر و عمر گفتند: « فاطمه چنین گفت و ما از اینکه بدون اجازه وارد خانه اش شویم خودداری کردیم. » عمر عصبانی شد و گفت: « ما را با زنان چه کار است!!! » سپس نزد ابوبکر آمد و گفت: « برخیز که برایت افراد پیاده و سوار بسیاری تدارک دیده ام. » ابوبکر بر منبر نشست و عمر، همراه مغيرة بن شعبه که هیزم با خود حمل می کرد به سوی خانه اميرالمؤمنین حرکت کردند.... ؟ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✍ گزارش لحظه به لحظه از (س) قسمت پنجم 💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 هنگامی که عمر و همراهانش به در خانه (س) رسیدند، او در را کوبید. حضرت زهرا که سرش را بسته بود و جسمش از شدت حزن، نحیف شده بود، پشت در رفت و آنجا نشست در حالی که مطمئن بود بدون اجازه او وارد خانه نخواهند شد. ناگهان یاران ابوبکر و عمر در را با شدت به صدا درآوردند و صداهایشان را بلند کردند و اهل خانه را با سخنانی ناروا مورد خطاب قرار دادند. در این حال عمر با لگد به در زد و تهدیدات خود را آغاز کرد و فریاد زد: « ای پسر ابوطالب، در را باز کن که اگر باز نکنی در را با آتش می سوزانم. قسم به آنکه جانم به دست اوست، یا برای بیعت می آیی یا خانه را بر سر شما آتش میزنم. یا علی، بیرون بیا و بر آنچه مسلمانان متفق شده اند موافقت کن و گرنه تو را به قتل می رسانیم. ای پسر ابوطالب، اگر خارج نشوی داخل می شویم و خانه را با اهل آن به آتش می کشیم. به خدا سوگند، یا برای بیعت با خلیفه رسول خدا می آیی یا بر سرت آتش بپا می کنم. » در این هنگام حضرت زهرا از پشت در فرمود: « ای گمراهان دروغگو، چه می گویید و چه می خواهید؟ » عمر گفت: « ای فاطمه، پسرعمویت را چه شده که تو را برای پاسخ فرستاده و خود پشت پرده نشسته است؟ » (س)فرمود: « ای شقی، طغیان و سرکشی تو مرا به اینجا آورده و حجت را بر تو و هر گمراه منحرف تمام کرده است. » عمر گفت: « این سخنان باطل و زنانه را رها کن و به علی بگو بیرون بیاید. » (س) فرمود: « ای عمر، آیا با حزب شیطان مرا می ترسانی در حالی که حيله شیطان ضعیف است؟! » ؟ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام. ان شاءالله ادامه داستان " من زنده ام " بعد از ایام فاطمیه
سوریه که بود پیام داد گفت: خواب عجیبی دیدم بعد از اینکه کلی اصرار کردم خوابش رو تعریف کرد، گفت خواب دیدم وضع خراب بود و هوا سرد داشتم با پوتین نماز میخوندم، یکی اومد شروع کرد به حرف زدن و گفت نمازت قبول نیست و منم به شک‌ افتادم بعد از چند دقیقه تو خواب دیدم که یه خانم چادری اومد جلو و گفت پسرم ازت قبوله خدا خیرتون بده ان شاءالله، تا به خودم اومدم فهمیدم حضرت زهرا رو دیدم و از خواب پریدم. #شهیدمدافع_حرم #حسین‌_معزغلامی #خاطره @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم