بودنی؛ درنبودن بعضیها حس میشود که باور نبودشان را سخت میکند. بودن عجیبی درنبودن بعضیهاست بودنی؛ که بود و نبود رامبهم میکند.
همان قصه ی یکی بود یکی نبود اما اینبار یکی هم بود هم نبود. همان یکی که عندربهم یرزقون شد.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔴♦️🌼♦️🌼♦️🌼♦️
♦️🔴♦️🌼🔴🌼🔴
🌼♦️🔴♦️🌼
♦️🌼♦️🔴
🌼🔴🌼
♦️🌼
🌼🔴
♦️
#دلنوشته_مناجات
#شهیدمدافع_حرم_مفقودالاثر
#سیداحسان_میرسیار
الهی
دلخوشم که الهی میگویم
شکرت که حقیرم وفقیر ؛نه امیر و وزیر
الهی آن راکه دل باز داد،دهن بسته است،این سخن پرواز دل بسته است
توفیقم ده که یک بار(استَغفِرالله رَبّے وَ اَتوبُ اِلیه)گویم که هنوزازگفتن آن شرمسارم...
الهی موج ازدریا خیزد وباد می آمیزد ودر وی گریزد وازوی ناگریزاست:اِنا لِله وَ اِنا اِلَیهِ راجِعون
در راهم وهمراه دردو آهم،آهم ده وراهم ده،اگرمن بنده نیستم توکه مولای من هستی ..
الهی راز دل باتوچه گویم که اوخود رازدلی دانه ولانه وبال پر پرواز دلی...
الهی شکرت که عقل ودینم دستم رابسته اند .
#مناجات_شهیدسیداحسان_میرسیار
الهے آن خواهم که هیچ نخواهم
الهے اثروضع توام چگونه به خودنبالم
الهے اگرگلم یاخارم از آن بوستان یارم
الهے اگریک باردستم رابشکنی ازمن چه بشکن بشکنی
الهے رجب بگذشته وماازخودنگذشتیم توازمابگذر
الهے خود در ذات خود متحیرم تاچه رسد در ذات تو
الهے نعمت سکوتم رابه برکتت مضاعف کن
الهے اگربخواهم شرمسارم واگرنخواهم گرفتار
الهے دربسته نیست مادست وپا بسته ایم.
(این عبادات ومناجات به دست خود شهید سید احسان میرسیارچندسال قبل ازشهادت در سال
۱۳۸۰ نوشتن در خلال تمریناتی که برای یگان ویژه صابرین بودن.)
♦️🔴
🌼♦️🌼🔴
♦️🌼♦️🌼♦️🔴
🔴♦️🌼♦️🌼♦️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
♦️🔴
🌼♦️🌼🔴
♦️🌼♦️🌼♦️🔴
🔴♦️🌼♦️🌼♦️🌼🔴
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔴♦️🌼♦️🌼♦️🌼♦️
♦️🔴♦️🌼🔴🌼🔴
🌼♦️🔴♦️🌼
♦️🌼♦️🔴
🌼🔴🌼
♦️🌼
🌼🔴
♦️
پدر کي ز جبهه مي آيد
باز کودک ز مادرش پرسيد
گفت مادر به کودکش که بهار
غنچه ها و شکوفه ها که رسيد
باز کودک ز مادرش پرسيد
کي بهار و شکوفه مي آيند
گفت مادر که هر زمان در باغ
غنچه ها لب به خنده بگشايند
روز ديگر سراغ باغچه رفت
کودک ما به جست و جوي بهار
ديد لب بسته است غنچه هنوز
بر لب غنچه نيست بوي بهار
گفت اي غنچه هاي خوب چرا
لبتان را ز خنده مي بنديد
زودتر بشکفيد و باز شويد
آي گلها چرا نمي خنديد
گاه با غنچه ها سخن مي گفت
گاه خواهش ز غنچه ها مي کرد
گاه گلبرگ غنچه اي را نرم
با سر انگشت خويش وا مي کرد!
♦️🔴
🌼♦️🌼🔴
♦️🌼♦️🌼♦️🔴
🔴♦️🌼♦️🌼♦️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
🔴 ندای حضرت ولی عصر (عج) در زمان ظهور مبارکشان، چگونه به همه مردم عالم می رسد، و چه بیاناتی را می فرمایند؟
🔵 ماجرایی از عریضه نویسی محضر امام عصر(عج)
#آیت_الله_بهجت
#مهدویت
#در_محضر_معصومین
🔰امیرالمؤمنین علیه السلام:
✍️ مَن تَلَذَّذَ بِمَعاصي اللّه ِ أورَثَهُ اللّه ُ ذُلّاً.
🔴هر كه از معصيتهاى خدا لذّت بَرَد، خداوند او را خوار گرداند.
📚 غرر الحكم: ۸۸۲۳.
#حدیث_روز
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️مجالس عزایمان باید بر مدار صاحب عزا بچرخد؛
همان کسی که تمام عالم هستی، امروز بر محور او میچرخد.
#صاحب_عزا
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
🍃دلتنگی هایش برای ملیحه را بر روی صفحات کاغذ در پناه سنگر می نوشت و چشم های منتظرش را به بهای #امنیت ملیحه و فرزندش، امید وصال میداد.
عاشقی ذره ذره تمام وجودش را فرا گرفت آنقدر که پیکرش ۲۴ سال در خاک جبهه به حرمت عشق به امانت ماند.
🍃شاید هم درد فراق از همسر و بچه ها را تاب تحمل نداشت که بعد از ۲۴ سال در سالگرد شهادت، پیکرش برگشت و سنگ سرد مزار، مرهم داغ هجران شدو قرارگاه دلتنگی های دو عاشق... هنوز هم عشق در این حوالی هست. پاک و زلال، همچون عشق علیرضا و ملیحه♥️
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علیرضا_اشرف_گنجویی
📅تاریخ تولد : ٢۵ فروردین ۱٣۴۱
📅تاریخ شهادت : ٢٧ تیر ۱٣۶۶
🕊محل شهادت : تپه سومار
🥀مزار شهید : سراسیاب فرسنگی کرمان
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
کلاس تقویتی جالب!👌/شهید علی هاشمی🌷
درسش از همه ما بهتر بود. هروقت هم که سوالی ازش می پرسیدیم تا جایی که بلد بود جواب می داد. شب امتحان زبان برای کمک به بچه ها یک تابلو پشت در خانه شان نصب کرده بود: «کلاس تقویتی زبان، مسجد امام علی، ساعت دو تا چهار، ساعتی ده #صلوات، قبولی با خدا»
📚 زندگی زیباست، صفحه ۴۴
هدیه به ارواح طیبه همه شهدا فاتحه وصلوات
💐💐💐💐💐
#از_شهدا_بیاموزیم
❣❣❣❣❣
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
تبریز امروز شاهد تشییع شهیدی بود که از آن جوانهای امروز مارکپوش و عطرزده و البته دکتری بود که جانش را داد برای شهرش و عزای حسینی.
پدر شهید مدافع امنیت امیر حسین پور :
⏺این پسر آنقدری خاص بود که هر چقدر هم بگویم باز هم ناگفتههای زیادی میماند! هی میگفت میخواهم مدافع حرم شوم! آن موقعها کم سن و سال بود و اجازه ندادم؛ مدام میگفت کاش در کربلا شهید شوم.
⏺ وقتی از پایگاه به امیر زنگ زدند که انگار چند نفر میخواهند بنرهای امام حسین(ع) را که به مناسبت محرم در میدان ساعت نصب شده است را آتش بزنند، طاقت نیاورد، لباس رزم پوشید و رفت. میگفت نابرادرها به امام حسین(ع) زورتان نمیرسد به جان بنرهایش افتادهاید؟ پسرم دست خالی بود! آن نابرادر چند ضربه به او زد و چاقو به یکی از چشمهایش زده بود که شدت جراحت به قدری زیاد بود که بعد از 4 روز به شهادت رسید همان آرزویی که داشت.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم