🔰 شهید همت؛
" امام عزیز و ولی فقیه
دستور فرموده الی بیت المقدس
باید تا بیت المقدس جنگید ؛
پس ما میجنگیم و باید بجنگیم
و تا ظهور آقا امام زمان (عج)
چارهای جز انتخاب این راه نداریم..
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#فلش_نشانه_شهیدعبدالصالح_زارع
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🕊⭕️
🌹🕊🕊⭕️
🌹⭕️🕊🌹🕊
🌹🕊🕊⭕️🌹
🌹⭕️🌹🕊🕊
⭕️🌹🕊🌹🌹
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢
#ملاکهای_ازدواج_عبدالصالح
#شهیدمدافع_حرم
#عبدالصالح_زارع
احساس میکردم دیگه وقت سر و سامون گرفتنشه..خیلی به آقا عبدالصالح اصرار می کردم که ازدواج کنه!! میگفت : نه...
من زن نمی خوام و هنوز وقتش نشده!
هر موقعی که مناسب دیدم،میگم بهتون.
اما اونقدر بهش میگفتم زن بگیر،،
که گفت:حالا برین دنبال یه مورد خوب!!
اگه یه مورد خوب گیر آوردین اشکال نداره...از اون موقع که صالح رضایت داد،
چهار سال طول کشید تا همسر مناسبش رو پیدا کردم!!! و ازدواج کرد...می گفت : مامان! من چون یک شخص نظامی هستم،هر جا که برای خواستگاری میری اینو حتما بگو که هیچ مشخص نیست محل زندگی من کجاست...فعلا در حال حاضر محل کارم بابله و اینجا زندگی میکنم.نه خونه دارم!نه ماشین!! و نه پول و حقوق مناسب و آن چنانی !!! زندگیم هیچ جا ثابت نیست .. پس به هیچ کس قول نده که قم میام یا تهران یا جای دیگه...شاید برم مناطق محروم! معیار دیگه اش این بود که،خانواده شون ولایتی باشن...و حجاب اون خانوم هم کیپ باشه...نه حجابی که چادر رها باشه و روسری های آنچنانی و .... !!!
اینطوری اصلا خوشش نمی اومد.
میگفت زیبایی رو خدا آفریده;و به هر حال همه زیبایی رو دوست دارن
ملاک آخرم زیبایی هم هست..
ولی اولویتم با ملاک های بالاست!!
اگه این ها رو داشته باشه و زیبایی نداشته باشه هم برام مهم نیست...
به خاطر همین بود،،که من چهار سال دنبال دختری بودم که مناسب عبدالصالحم باشه!! خیلی ها به من گوشه و کنایه می زدن...میگفتن: حاج خانوم!
این دختری که شما میخواین،باید سفارش بدین یه مادر به دنیا بیاره،،
بعد خودتون بزرگش کنید و بشه عروس تون!!!خب گاهی به این حرف ها می خندیدم گاهی این حرف ها ناراحتم می کرد ):اما به روی خودم نمی آوردم...
به صالح می گفتم: ببین مامان همه به من این حرف ها رو می زنن. عبدالصالح می خندید میگفت: اشکال نداره. ماماااااان ببین مـــــن از تو چی میخوام...ول کـــــن مامان! تو چـــــی کار داری به اینا !!
اصلا کار به حرف اینا نداشته باش...
فامیل میگفتن:اونی که تو میخوای،، که مثل خودت باشه،،اینجوریدختر نیست تو دوره زمونه ی الان!!به صالح می گفتم:
تو این معیارا رو به من میگی، اما بقیه فکر میکنن این نظر خودمه...چون من خودم اینطور چادر می گیرم،
فکر میکنن سخت گیری خود منه!!
نمی دونن تو میگی اینا رو که |:
میگفت:بذار هر چی میخوان بگن.
این حرفا به درد زندگی من می خوره؟؟؟؟ نه! شما یه گوشِت در باشه و یه گوشِت دروازه کار خودتو بکن...
ببین من از تو چی میخوام!
🌹🕊🌹⭕️🌹🕊🌹
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢
⭕️
⭕️⭕️⭕️🌹
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
کز هجر رخت در تب و تابم چه کنم
ای دوست اگر تو را نیابم چه کنم
عمر می رود از کف و کزین هجران من
بی خود ز خود و مست و خرابم چه کنم
#شهيدمدافع_حرم_عبدالصالح_زارع
⭕️💢🌹🕊🌹💢⭕️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🕊⭕️
🌹🕊🕊⭕️
🌹⭕️🕊🌹🕊
🌹🕊🕊⭕️🌹
🌹⭕️🌹🕊🕊
⭕️🌹🕊🌹🌹
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢
#ازلسان_مادرشهید
#صالح_من_شهیدمیشه
#شهیدمدافع_حرم
#عبدالصالح_زارع
خیلی جاها برای آقا عبدالصالح رفتم خواستگاری .. بعضی ها دخترای خوبی بودن...اما شرایطش رو قبول نمی کردن!!
اما و اگر می آوردن .. صالح پیش من خیلی ارج و قرب داشت .. فکر میکردم چون پیش من خیلی عزیزه ؛ من صالحو اینجور خوب می بینم...هرجا هم می رفتم ، این رو می گفتم که :واقعیتش عبدالصالح برای من همه چیز هست!!
پسرم هست ، دخترم هست و...
اما اینکه، با دختر شما زیر یک سقف بره..
و برای خانومش همسر خوبی باشه یا نه؟!...خدا میدونه!!! پسر من تو زندگی هیچی نداره! اما چند تا چیز داره که توی کمتر جوونی میشه دید.! یکی شجاعت.
یکی صداقت..یکی ایمان...می گفتم حتی پدرش هم چیزی نداره!! که بگم بعدا بهش کمک میکنه...یکی از خانوم هایی که به خواستگاریش رفتم ، اسمش زهرا بود و تهرانی بودن...وقتی آقا عبد الصالح میرفت فکه ( راهیان نور )،یکی از دوستانش این خانواده رو بهش معرفی کرده بودن...از فکه که برگشت،،
گفت این بنده ی خدا یه دختر شهید به من معرفی کرده! برید ببینید چطور میشه...من هم رفتم. دختر خیلی خوبی بود مادرش هم زن خیلی خوبی بود
اما بنا به مسائلى ، قسمت نشد با اين خانواده وصلت كنيم ...این موضوع برای اواخر سال ۸۹ بود .. همون موقع ها می گفتم عبدالصالح من شهید میشه...
میترسم که ازدواج نکنه و براش زن نگیرم و شهید بشه!!!! بعد از شهادتش خواهر زاده م میگفت: " خاله یادته اینو میگفتی اون موقع؟؟؟ من یا خودم میگفتم خاله چی میگه...این حرفا چیه؟!! گفتم: آره اون موقع اصلا حرفی از جنگ و شهادت نبود ..اما من حس می کردم صالحم رنگ و بوی شهادت داره!!!
حس می کردم موندنی نیست...
🌹🕊🌹⭕️🌹🕊🌹
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢
⭕️
⭕️⭕️⭕️🌹
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
•••
شهيد مدافع حرم عبدالصالح زارع
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🕊⭕️
🌹🕊🕊⭕️
🌹⭕️🕊🌹🕊
🌹🕊🕊⭕️🌹
🌹⭕️🌹🕊🕊
⭕️🌹🕊🌹🌹
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢
#ازدواج
#شهیدمدافع_حرم
#عبدالصالح_زارع
بالاخره بعد از چهار سال قسمت شد
و آقا عبدالصالح متاهل شد..الحمدلله با معرفی فامیل، این خانواده پیدا شد و شرایط ش رو قبول کردن....خانومش راضی بود...اما خانواده ش نه!! اما در هر صورت اون ها هم راضی به این وصلت شدن ... یکی از شرایط همیشگی صالح این بود که میگفت:هر جا رفتین اینو بگین;من بیشتر از ۱۴ تا سکه ، مهریه قبول نمی کنم..حتی اگه هزار تومن بیشتر باشه!! میگفت : حتی اگه بابا داشته باشه هم ، من ازش نمی گیرم!!!
من میخوام خودم زندگی کنم...وقتی خواستگاری خانومش هم رفتیم،،
خود زهرا خانوم قبول کرد این مقدار مهریه رو ... اما پدر و مادرش قبول نکردن!!! پدر آقا صالح میگفت: اشکال نداره بیشتر باشه.. اما صالح به من میگفت : ول کن نمیخواد!! من هم به حاج آقا گفتم: نمیخواد دیگه..خودشم راضی نیست! حاج آقا ، اما پا در میونی کرد... گفت : تو چیکار داری؟!!!
خونه ای که تو کریم کُلا دارم،،
قراره بین سه تا بچه م تقسیم کنم...
خب الان تقسیم میکنم و سهم عبدالصالحو میدم...دیگه مختاره این رو به خانومش بده یا نه! این دو دنگ مال صالحه...عبدالصالح هیچ وقت روی حرف پدرش حرف نمی زد...فقط نگاهی به من کرد و دیگه هیچی نگفت!! سال ۹۱
عبدالصالح و زهرا خانوم ازدواج کردن
صالح اما، همیشه به من می گفت :
شما مقصر این مهریه ی زیاد بودین...
من راضی به این مقدار نبودم!
اما چون رو حرف بابا حرف نمی زنم قبول کردم...به هر تقدیر زندگی این دو شروع شد...زندگی معنوی و زیبا و قشنگی،، که دوامش سه سال بود
و ثمره ش یه گل پسر دو ساله
محمد حسینی که شده بود نفس
🌹🕊🌹⭕️🌹🕊🌹
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢
⭕️
⭕️⭕️⭕️🌹
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
پسرم من رفتم تا هم سن و سالانت یتیم نشوند ...
🌹🕊🌹⭕️🌹🕊🌹
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢
⭕️
⭕️⭕️⭕️🌹
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🕊⭕️
🌹🕊🕊⭕️
🌹⭕️🕊🌹🕊
🌹🕊🕊⭕️🌹
🌹⭕️🌹🕊🕊
⭕️🌹🕊🌹🌹
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢
#دلنگران_فرزند
#شهیدمدافع_حرم
#عبدالصالح_زارع
آقا عبدالصالح تصیم گرفته بود بره سوریه موقعی بود که زهرا خانوم، همسرش، محمد حسین رو باردار بود.
با عبدالصالح توی ماشین نشسته بودم
که بهم گفت:مامان اسم بچه رو چی میخواین بذارین؟؟!! می خندید و تکرار می کرد...گفتم: شما پدر و مادر بچه این!!
اصلا به ما هیچ مربوط نیست...دوباره اصرار کرد نظرمو بگم.گفت : بابا چی؟؟؟
گفتم به خدا ما اصلااااا فکرشم نکردیم!!
شما خودتون باید انتخاب کنید..خندید و یه اسم خارجی و عجیب و غریب رو نام برد!! که مثلا میخواد اسم بچه ش باشه...
منم خندیدم و گفتم خب اسم خیلی قشنگیه...یه کم که گذشت،،
گفت : مامان اگه بچه م پسر باشه،
میذارم محمد حسین اگه دختر باشه هم فاطمه خوشحال شدم و گفتم اتفاقا خیـــــلی اسم قشنگیه ان شاالله به سلامتی و برکت...تو خودش رفته بود!
گفت: مامان یه غصه ای دارم...
( تازه الان متوجه میشم منظور عبدالصالح از این حرفا چی بود...)
بهش گفتم چه غصه ای مامان؟؟!!
گفت : بعدا که بچه به دنیا بیاد، زیاد پیش شما نیست...گفتم : یعنی چی؟؟!!!
گفت : خب دیگه،،، نیست پیشتون
این یکی از دغدغه های منه...تعجب کردم!!! گفتم: یعنی چی؟ چی میگی؟؟
وقتی شما بیاین و برین ،، رفت و آمد داشته باشین،..چجوری بچه پیش ما نباشه؟؟!! ادامه نداد...هدف حرف هاشو نمیدونستم...اون موقع صالح می دونست رفتنیه...و من به خیال موندنش،،
زندگی آینده شو ترسیم می کردم...
صالح من داشت بار سفر می بست!
و دل نگران فرزندش بود.
🌹🕊🌹⭕️🌹🕊🌹
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢
⭕️
⭕️⭕️⭕️🌹
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🕊⭕️
🌹🕊🕊⭕️
🌹⭕️🕊🌹🕊
🌹🕊🕊⭕️🌹
🌹⭕️🌹🕊🕊
⭕️🌹🕊🌹🌹
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢
#دلنوشته
#مدافع_حرم
#شهيدعبدالصالح_زارع
فرق است بين كسي كه...
صورت ماه فرزندش را نوازش ميكند و مي بوسد و پدري كه به عكس مزار پسرش خيره مي شود..
فرق است بين كسي كه...دلتنگي چند ساعته ي خود را... با ديدن فرزندش آرام ميسازد... و پدري كه دلخوش است هروقت دلگير شود پسرش را در اغوش ميگيرد...پسر كه نه...سنگ سفيد قبر پسر...دلتنگ است..اما صبور...
دلسوخته است...اما محكم...
سعي ميكند به روي خود نياورد...
اما اگر به چشمانش دقت كني...
ميفهمي كه شب ها در غياب پسر ارشد خود...باراني ميبارد كه طوفاني به پا ميشود...بگذريم...مرد كه گريه نمی کند.
🌹🕊🌹⭕️🌹🕊🌹
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢
⭕️
⭕️⭕️⭕️🌹
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🕊⭕️
🌹🕊🕊⭕️
🌹⭕️🕊🌹🕊
🌹🕊🕊⭕️🌹
🌹⭕️🌹🕊🕊
⭕️🌹🕊🌹🌹
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢
#دلنوشته
#مدافع_حرم
#شهيدعبدالصالح_زارع
عبد الصالح بودیو هستی...
معنا کردی اسمت را در هستی...
خوش بر احوالت که در هستی....
پیدا نمیشود عبدالصالح, که تو هستی...
خدا میبرد عبدالصالح ها را به پیش خود..
.
که براورده کرده دعای همسرت را....
و تو چون بودی عبدالصالح عشق....
تو را چیدو برد بر پیش خود,که حقت بود....
(فدای حرم, جعفر حبیب پور)
🌹🕊🌹⭕️🌹🕊🌹
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢
⭕️
⭕️⭕️⭕️🌹
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم