eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
303 دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹زندگینامه شهید قسمت 5⃣1⃣ بارها شده بود که احمد آقا در مسجد برای ما صحبت می کرد و بچه‌ها یکی‌یکی به جمع ما وارد می‌شدند. ایشان با تواضع جلوی پای همه‌ی این بچه‌ها بلند می‌شد و به آنها احترام می‌کرد. خدا می‌داند که احترام و ادبی که ایشان برای بچه ها قائل بود چقدر در روحیه‌ی آنها تأثیر داشت. بچه هایی که تشنه محبت بودند با یک مربی ارتباط داشتند که این‌گونه برای آنها احترام قائل بود. فراموش نمی‌کنم احمد آقا هیچ گاه از کارها و اعمال عرفانی خودش حرفی نمی‌زد، بلکه با ادب و رفتار خود دیگران را عامل به دستورات دین می‌کرد. *** خانواده‌ی آنها نسبتاً ثروتمند بود. پدرش از خارج از کشور برای او یک کتانی بسیار زیبا آورده بود. آن موقع این چیزها اصلا نبود. احمد همان شب کتانی را به مسجد آورد و به من نشان داد. می‌دانست که خانواده ی ما بضاعت مالی چندانی ندارد. برای همین اصرار داشت که من آن کتانی را بردارم. می‌گفت: « من یک کتانی دیگر دارم. » به تمام مستحباتی که می‌شنید عمل می‌کرد؛ مثلا به یاد دارم چهل روز جلوی درب خانه را آب و جارو می‌کرد. در خانه وقتی می‌خواست بخوابد به انداختن تشک و یا داشتن تخت و... مقید نبود. با این‌که در خانه هرچه که می‌خواست برایش فراهم بود اما یک پتو برمی‌داشت و به سادگی هر چه تمام‌تر می‌خوابید. مدتی در چای فروشی یکی از بستگان کار کرد. احتیاجی به پول نداشت اما می‌دانست که اهل‌بیت علیهم السلام بیکاری را بزرگ‌ترین خطر برای جوانان معرفی کرده اند. کار احمد آقا بسته بندی چای بود. آن موقع چای را مخلوط می‌کردند و در بسته های زرد و قرمز می‌فروختند. آخر هفته حقوق می‌گرفت. همان موقع خمس حقوق را حساب می‌کرد و سهم سادات آن را به یکی از سادات مستحق می‌رساند. سهم امام را هم غیرمستقیم به حاج آقا حق شناس می‌داد. البته کار احمد آقا در چایی فروشی زیاد طولانی نشد. احمد آقا بسیار اهل مطالعه بود. برخی کتاب‌های ایشان اصلاً در حد و اندازه های یک جوان و یا نوجوان نبود اما با کمک اساتید حوزه از آنها استفاده می کرد. این کتاب‌ها بعدها جمع آوری و به حوزه‌ی قم اهدا شد. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد... ۱۵ آبان سالروز شهادت سرباز لشکر صاحب الزمان(عج): 🕊شهید مدافع حرم 🕊شهید مدافع حرم اَللهُمَ عَجِل لِوَلیک الفَرَج @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه پرتاب کوثر و هدهد با ماهواره بر سایوز به فضا. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥 موفقیت دو ماهواره ایرانی کوثر و هدهد و قرار گرفتن در مدار زمین پس از پرتاب از پایگاه بایکونور قزاقستان توسط موشک سایوز روسی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
16.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم کامل پرتاب ماهواره‌های ایرانی هدهد و کوثر از ماهواره بر سایوز روسیه @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📋 🕊امروز سالروز شهادت مدافع حرم " است ، این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📋 🕊امروز سالروز شهادت مدافع حرم " است ، این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
‍ ♡هوالعشق♡ یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد* 🍃 وهب* را که میشناسی؟ از او که می خواندم، پیش از خودش همسرش را می ستودم‌. را، شهامتش را، عمق عشقش را. مگر نه اینکه ، خلاصه می شود در رضای معشوق☺️ 🍃 آنگاه که دل ، می تپید برای عروج، برای لبیک و برای وصال، دختری دلداده، بندهای دلبستگی را از روحش می شکافت و مردش را به آغوش پر ارج دلدار حقیقی می‌سپرد. 🍃و من در این اندیشه ام که چه بسیار وهب ها و ها*، در فراسوی مرزهای عشق، روح هایشان را به یکدیگر پیوند می زنند و جان‌نثاری می کنند بهر حق. 🍃و من در این اندیشه ام که بانو*، آنگاه که به پیشواز مردش می رفت، قلبش حامل چه احساسی بود؟ آنگاه که با رزهای سرخی که عشق از آنها می چکید و معجری سپید که از سرور سپیدبختی یارش به سر داشت، به پیشواز مالک قلبش می رفت، به چه می اندیشید؟ 🍃آنگاه که برای آخرین بار، انگشتان لرزانش را روی پوست تهی از گرمای "او" میکشید، چه از ما می خواست؟ چیزی جز تداوم راهی سرخ که سرشار از خون وهب ها و ها* است؟😓 🍃بیا هر گونه که می توانیم، با و مال و و قلم، جهان را مهیای آمدن گردانیم. بیا برخیزیم و یاعلی گوییم❤ پ.ن: *جناب حافظ *وهب بن وهب که در برخی منابع از او به وهب بن عبدالله کلبی یاد شده‌است، جوانی (مسیحی) مذهب بود که در مسیر حرکت (ع) به سوی کربلا به دست وی آورد و در روز عاشورا در کربلا  شد. *همسر وهب که همچون او در مسیر کربلا به اسلام گروید. *بانو سمیه یل هیکل همسر شهید فرهنگی والا *شهید وحید فرهنگی والا ✍نویسنده‌ : 🌺به مناسبت سالروز ‌ 📅تاریخ تولد : ۱۵ مهر ۱۳۷۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱۳۹۶ 🥀مزار شهید : تبریز 🕊محل شهادت : بوکمال، سوریه @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
نظم اعداد به هم ريخته نفر رفته ولى هيچکسى اينجا نيست.. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔹◀️چهل روز است که از شهادتت می‌گذرد.... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
تیک تاک تیک تاک تیک تاک عشق یعني، یڪ رهبر شده👇🏻 🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸 ↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ سال‌هاست که تمام نقشه‌ها را زیر و رو می‌کنم به امید نشانه‌ای... اقلیم‌ها پُر است از نبودنت بیاکه جهان در انتظار توست @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مَنَم‌اون‌ حَسرَتیِ‌حَرَم‌نَدیده‌....💔 ‌ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
شهدا راه گم کرده ایم... قرار بود جا پای شما راه برویم اما به بیراهه قدم گذاشتیم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حاج قاسم: این نظام قطعه‌ای از بهشت است... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗کتاب حقیقتا زیبا و معنوی زندگینامه شهید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹زندگینامه شهید قسمت 6⃣1⃣ 🌹 عنایت اهل بیت در حدیث زیبایی که به حدیث سفینه‌ی نوح معروف شده آمده است: « خاندان و اهل بیت من مانند کشتی نوح هستند. هر کس از آنها استفاده کند و سوار بر کشتی شود نجات می‌یابد و هر کس از آن جدا شد غرق می‌شود. »¹ در مسجد کنار احمد آقا نشسته بودم درباره‌ی ارادت و توسلات به اهل بیت علیهم السلام صحبت می‌کردیم. احمدآقا گفت: « این را که می‌گویم به خاطر تعریف از خود یا... نیست. می‌خواهم اهمیت ارتباط و توسل به اهل‌بیت علیهم السلام را بدانی. » بعد ادامه داد: « یک بار در عالم رؤیا بهشت را با همه‌ی زیبایی‌هایش دیدم. نمی‌دانی چقدر زیبا بود. دیگر دوست نداشتم بمانم برای همین با سرعت به سمت بهشت حرکت کردم. » احمد ادامه داد: « اما هر چه بیشتر می‌رفتم مسیر عبور من باریک و باریک‌تر می‌شد! به طوری که مانند مو باریک شده بود. من حس کردم الان است که از این بالا به پایین پرت شوم. آنجا بود که حدس زدم این باید صراط باشد؛ همان که می‌گویند از مو باریک‌تر و از شمشیر تیزتر خواهد شد. مانده بودم چه کنم. هیچ راه پس و پیش نداشتم. یک دفعه یادم افتاد که خدا به ما شیعیان، اهل بیت علیهم السلام را عنایت کرده. برای همین با صدای بلند حضرات معصومین را صدا زدم. یک باره دیدم که دستم را گرفتند و از آن مهلکه نجاتم دادند. » -------------------------------- ۱. مستدرک، جلد ۳، ص ۱۵۱ ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹زندگینامه شهید قسمت 7⃣1⃣ بعد ادامه داد: « ببین ما در همه‌ی مراحل زندگی بعد از توکل بر خدا به توسل نیاز داریم. اگر عنایت اهل بیت نباشد، پیدا کردن صراط واقعی در این دنیا محال است. » بعد به حدیث نورانی نقل شده از امام زمان(عج) اشاره کرد که می‌فرمایند: « از تمام حوادث و ماجراهایی که بر شما می‌گذرد کاملاً آگاه هستیم و هیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. از خطاها و گناهانی که بندگان صالح خداوند از آنها دوری می کردند ولی اکثر شما مرتکب می‌شوید با خبریم. اگر عنایات و توجهات ما نبود مصائب و حوادث زندگی شما را در بر می‌گرفت و دشمنان شما را از بین می‌بردند. »¹ *** احمد را از همان روزهای قبل از انقلاب و جلسات قرآن داخل مسجد می‌شناختم. از همان دوران نوجوانی با بقیه‌ی همسالان خودش بازی می‌کرد، می‌گفت، می‌خندید. اما به یاد ندارم که از او مکروهی دیده باشم. تا چه رسد به این که گناه کبیره از او سر بزند. زندگی او مانند یک انسان عادی ادامه داشت اما اگر مدتی با او رفاقت داشتی متوجه می‌شدی که او یکی از بندگان خالص درگاه خداست. یک بار برنامه ی بسیج تا ساعت سه بامداد ادامه داشت. بعد احمد آهسته به شبستان مسجد رفت و مشغول نماز شب شد. من از دور او را نگاه می‌کردم حالت او تغییر کرده بود. گویی خداوند در مقابلش ایستاده و او مانند یک بنده‌ی ضعیف مشغول تکلم با پروردگار است. عبادت عاشقانه‌ی او بسیار عجیب بود. آنچه که ما از نماز بزرگان شنیده بودیم در وجود احمد آقا می‌دیدیم. __ ۱. بحار، ج ۳، ص ۱۷۵. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹زندگینامه شهید قسمت 8⃣1⃣ قنوت نماز او طولانی شد. آنقدر که برای من سؤال ایجاد کرد: " یعنی چه شده؟ " بعد از نماز به سراغش رفتم. از او پرسیدم: « احمد اقا توی قنوت نماز چیزی شده بود؟ » احمد همیشه در جواب‌هایش فکر می‌کرد. برای همین کمی فکر کرد و گفت: « نه، چیز خاصی نبود. » می‌خواست طبق معمول موضوع را عوض کند. اما آن قدر اصرار کردم که مجبور شد حرف بزند: « در قنوت نماز بودم که گویی از فضای مسجد خارج شدم. نمی‌دانی چه خبر بود؟ آنچه که از زیبایی‌های بهشت و عذاب‌های جهنم گفته شده بود، همه را دیدم. انبیا را دیدم که در کنار هم بودند و... . » *** سوار یک ماشین شدیم ما پشت ماشین نشسته بودیم و خودرو با سرعت حرکت می‌کرد. این ماشین هیچ حفاظی در اطراف خود نداشت. در سر هر پیچ یکی دو نفر از کسانی که سوار شده بودند به پایین پرت می‌شدند! جاده خراب بود. ماشین هم با سرعت می‌رفت. یکباره به اطرافم نگاه کردم و دیدم فقط من در پشت ماشین مانده ام! سر پیچ بعدی آن قدر با سرعت رفت که دست من هم جدا شد. نزدیک بود از ماشین پرت شوم اما در آن لحظه‌ی آخر فریاد زدم یا صاحب الزمان (عج). و... در همین حال یک نفر دستم را گرفت و اجازه نداد به زمین بیفتم. من به سلامت توانستم آن گردنه ها را رد کنم. در همین لحظه از خواب پریدم. فهمیدم که باید در سخت ترین شرایط دست از دامن امام زمان (عج) بر نداریم. وگرنه تندباد حوادث همه ی ما را نابود خواهد کرد این ماجرا را احمد آقا در جمع بچه های مسجد تعریف کرد. 🎤 راویان: جمعی از دوستان شهید ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹زندگینامه شهید قسمت 9⃣1⃣ 🌹 مربی فرهنگی همیشه یک لبخند ملیح بر لب داشت. از این جوان خیلی خوشم می‌آمد. خیلی با محبت بود. خیلی با ادب بود. وقتی در کوچه و خیابان او را می‌دیدم خیلی لذت می‌بردم‌. آن ایام با این‌که پدرم همیشه به مسجد می‌رفت اما من این گونه نبودم. تا این که یک روز پدرم من را با خودش به مسجد برد و دستم را در دست همان جوان قرار داد و گفت: « احمد آقا اختیار این پسرم دست شما. » بعد به من گفت: « هر چی احمد آقا گفت گوش کن. هرجا خواستی با ایشان بری اجازه نمیخواد‌ » خلاصه ما را تحویل احمد آقا داد. برای من یک نکته عجیب بود. مگر پدرم چه چیزی دیده بود که این گونه اختیار من را به یک جوان شانزده یا هفده ساله می‌سپرد؟! چند شب از این جریان گذشت. من هم مسجد نرفتم. یک شب دیدم درب خانه را می‌زنند. رفتم در را باز کردم تا سرم را بالا کردم با تعجب دیدم احمد پشت در است. تا چشمم به ایشان افتاد خشکم زد یک لحظه سکوت کردم. فکر کردم اومده بگه چرا مسجد نمیای؟ گفتم: « سلام احمد آقا به خدا این چند روز خیلی کار داشتم. ببخشید. » همین طور که لبخند به لب داشت گفت: « من که نیومدم بگم چرا مسجد نمیای؟ من اومدم حالت رو بپرسم. آخه دو سه روزه ندیدمت. » خیلی خجالت کشیدم. چی فکر می‌کردم و چی شد! گفتم: « ببخشید از فردا حتما میام. » دو سه روز دیگه گذشت. در این سه روز موقع نماز، دوباره مشغول بازی بودم و مسجد نرفتم. یک شب دوباره صدای درب خانه آمد من هم که گرم بازی بودم، دویدم سمت درب خانه. تو فکر هر کسی بودم به جز احمد آقا. تا در را باز کردم از خجالت مُردم. با همان لبخند همیشگی من را صدا کرد و گفت: « سلام حسین آقا. » ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹زندگینامه شهید قسمت 0⃣2⃣ حسابی حال و احوال کرد. اما من هیچی نگفتم. فهمیده بود از نیامدن به مسجد خجالت کشیده‌ام برای همین گفت: « بابا نیومدی که نیومدی، اومدم احوالت رو بپرسم. » خلاصه آن شب گذشت. فردا شب زودتر از اذان رفتم مسجد و این مسجد رفتن همان و مسجدی شدن ما همان. احمد آقا اینقدر قشنگ نوجوان ها را جذب مسجد می‌کرد که واقعا تعجب می کردیم. آن موقع ایشان شانزده یا هفده سال بیشتر نداشت. اما نحوه‌ی مدیریت او در واحد فرهنگی مسجد فوق العاده بود. شب‌ها بعد از نماز چند دقیقه دور هم می‌نشستیم و بچه ها حدیث یا آیه ای می‌خواندند. احمد آقا کمتر حرف میزد بیشتر با عمل ما را هدایت می کرد. همیشه خوبی‌های افراد را در جمع می‌گفت؛ مثلا اگر کسی چندین عیب و ایراد داشت اما یک کار خوب نصفه نیمه انجام می‌داد همان مورد را در جمع اشاره می‌کرد. همیشه مشغول تقویت نقاط مثبت شخصیت بچه‌ها بود. باور کنید احمد آقا از پدر و برادر برای ما دلسوزتر بود. واقعا عاشقانه برای بچه ها کار می‌کرد. یک بار کنار احمد آقا نشسته بودم، مجلس دعای ندبه بود احمد آقا به من گفت: « مداحی می‌کنی؟ » گفتم: « بدم نمیاد. » بلافاصله میکروفون را در مقابل من نهاد من هم شروع کردم همین طور غلط غلوط شروع به خواندن دعا کردم. خیلی اشتباه داشتم ولی بعد از دعا خیلی من را تشویق کرد. گفت: « بارک الله خیلی عالی بود برای اولین بار خیلی خوب بود. » همین تشویق‌های احمد آقا باعث شد که من مداحی را ادامه دهم و اکنون هم با یاری خدا و عنایات اهل بیت در هیئت ها مداحی می‌کنم. فراموش نمی کنم یک بار احمد آقا موقع صحبت حاج آقا حق شناس وارد مسجد شد. حاج آقا تا متوجه ایشان شدند صلوات فرستاد. همه جمعیت هم صلوات فرستادند. احمد آقا که خیلی خجالت زده شده بود همانجا جلوی در نشست. 🎤 راوی: حسین حسن زاده ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی 💬 مولا جان... در این آشفته‌بازار آخرالزّمان، همه‌چیز برعکس شده است! روزگارمان را که می‌بینید… شما برایمان «أمّن یُجیب» بخوان که ما در نبودت سخت مضطر و درمانده شده‌ایم و در این میان فقط دعای پدرانهٔ شما «کاشِفُ السّوء» است. ❤️‍🩹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد... ۱۶ آبان سالروز شهادت سرباز لشکر صاحب الزمان(عج): 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم اَللهُمَ عَجِل لِوَلیک الفَرَج @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم