eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀 🥀 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊 🔴 قسمت 5⃣ 🔴 عصبانیت رسول رسول بچه آرومی بود و اهل شیطنت نبود به کسی کاری نداشت. ولی اگه کسی اذیتش می‌کرد خیلی عصبانی می‌شد. وقتی رسول کوچیک بود پیش برادرش که اون زمان فقط شش سال داشت گذاشتمش و رفتم بیرون برای خرید وقتی اومدم دیدم روح الله داره گریه می‌کنه... پرسیدم چی‌ شده؟ گفت سر به سر رسول گذاشته و رسولم با گوشکوب زده رو پاش رسول اون زمان فقط سه سالش بود... راوی: مادر شهید ⏪ ادامه دارد... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🥀 🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀 🥀 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊 🔴 قسمت 6⃣ 🔴 دوری از گناه از همان کودکی... قبل از اینکه بچه‌ها مدرسه بروند موقع خواب برایشان سوره‌های کوچک قرآن را می‌خواندم و می‌گفتم تکرار کنند و بعد داستان می‌گفتم، این روش باعث شد تا قبل از رفتن به مدرسه تمام سوره‌های کوچک قرآن را از حفظ باشند. البته هر دو فرزندم چند جزء از قرآن کریم را حفظ بودند. رسول نماز و روزه‌اش را قبل از سن تکلیف ادا می‌کرد. زمانی که ماه مبارک رمضان با روزهای طولانی یا سال تحصیلی مصادف می‌شد گاهی برای سحری صدایش نمی‌کردیم تا روزه نگیرد اما او تأکید می‌کرد که اگر بیدارش نکنیم، بدون سحری روزه می‌گیرد. زمانی که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود، اگر نامحرمی در منزل‌مان بود، بدون اجازه و یاالله نگفتن وارد نمی‌شد و آن‌قدر صبر می‌کرد تا اجازه بدهند و وارد شود. یادم می‌آید یکبار زمانی که بچه بود، سوار تاکسی شدم و راننده موسیقی حرام گذاشته بود، یکهو دیدم رسول گوش‌هایش را گرفته و سرش را بین دستانش پنهان کرده و انداخته پایین! گفتم: چیه مامان؟ گفت: گناه دارد نمی‌خواهم بشنوم... من هم به راننده تذکر دادم تا صدا را کم کند و او صدا را قطع کرد. راوی: مادر شهید ⏪ ادامه دارد... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀 🥀 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊 🔴 قسمت 7⃣ 🔴 هنرمندی در زمینه‌های مختلف در در دوران راهنمایی مسابقه شعر در مدرسه‌شان برگزار شد و نشست چند بیت شعر نوشت و نفر دوم شد. در زمینه نقاشی و خطاطی استعداد داشت، ولی هیچکدام را به صورت حرفه‌ای ادامه نداد، می‌گفت از محیط‌های آموزشی‌اش خوشم نمی‌آید. احساس می‌کنم که در تمام زمینه‌ها استعداد داشت ولی من فکر می‌کنم در هر زمینه‌ای می‌رفت راضی‌اش نمی‌کرد مثل اینکه دنبال یک هدف یک گمشده‌ای باشد که به آن برسد . راوی: مادر شهید ⏪ ادامه دارد... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🥀 🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀 🥀 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊 🔴 قسمت 8⃣ 🔴آدما رو میشه تو مسافرت شناخت میگن آدما رو میشه تو مسافرت شناخت. وقتایی که با رسول می‌رفتیم سفر همیشه تابع جمع بود؛ بهش می‌گفتیم بریم لب دریا، می‌گفت بریم، ناهار چی بخوریم؟، می‌گفت هرچی بچه‌ها میخورن منم همون رو می‌خورم. واقعا هیچ منیتی نداشت. وقتی تو مسافرت، دورهمی و گعده می‌ذاشتیم بیشتر گوش می‌داد. اخلاق آروم و افتاده‌ای داشت؛ اصلا جنجالی و شلوغ نبود. اگه شوخی می‌کرد قصدش مردم آزاری و اذیت نبود و شورش رو هم در نمی اورد، به اندازه شوخی می‌کرد... کلا خوش سفر بود ، خیلی زیاد... راوی: دوست شهید ⏪ ادامه دارد... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🥀 🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴خاطره ای جالب از مادر شهید رسول خلیلی لعنت بر این صدام که ما پدرارو از این بچه ها دور میکنه @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀 🥀 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊 🔴 قسمت 9⃣ 🔴 برنامه ثابت شب‌های جمعه شب‌های جمعه به بهشت زهرا می‌رفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا، می‌رفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشته‌هایش رفته بود، با قلم بازنویسی می‌کرد. قلم‌هایش را هنوز نگه داشتیم. بعد از آن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) می‌رفت و دعای کمیل را در آنجا می‌خواند و تا صبح آنجا بود. این برنامه ثابت شب‌های جمعه‌اش بود. صبح می‌آمد خانه، استراحت مختصری می‌کرد و دوباره بلند می‌شد و می‌رفت بیرون. هیچ وقت بیکار نبود. وقتی که شهید شده بود، سر مزارش مداح می‌گفت تا حالا هیچ وقت استراحت نکردی. الآن وقت استراحتت است! شب و روز در تلاش و کوشش بود، برای اینکه پایه‌های ایمان و تقوایش را محکم کند. به نقل از: پدر شهید ⏪ ادامه دارد... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🥀 🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀 🥀 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊 🔴 قسمت 🔟 🔴 دفاع از حریم ولایت در فتنه ۸۸ شهید خلیلی در طول زندگی‌اش بارها به دفاع از حریم اسلام و ولایت اقدام کرد. در قضیه فتنه ۸۸ خیلی فعالیت داشت. در روز عاشورا که فتنه‌گران هیئت‌ها را آتش می‌زدند، ایشان با یک گروه از دوستانش در خیابان‌ها با فتنه‌گران درگیر بود. حتی هدف ضرب و شتم فتنه گران قرار گرفت، به موتورش هم آسیب زدند. ولی خب بحمدالله خدا کمک کرد و نجات پیدا کرد. من آن روزها خیلی نگرانش بودم. بارها از محل کارم زنگ می‌زدم خانه و از مادرش سراغش را می‌گرفتم. مادرش می‌گفت حدود یک هفته است که خانه نیامده. این بصیرت و ولایتمداری او را نشان می‌دهد و اینکه در هر شرایطی راه صحیح را تشخیص می‌دهد و وظیفه‌اش را می‌شناسد. راوی: پدر شهید ⏪ ادامه دارد... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🥀 🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
رسول و برادرش در کودکی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
شهید رسول خلیلی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
نمونه ای از خطاطی و نقاشی شهید رسول خلیلی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مادر شهید از غصه #علی_اکبر نمردم... اما از حرف #مردم دارم آب میشم و میمیرم 🕊۱۷ آذر ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم #علی_اکبر_شیرعلی گرامی باد #صلوات @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم