🌹جوانمردان هرگز نمی ميرند...
﷽با ولایت تا شهاבت ٖؒ﷽
✅کانال سردار شهید تختی بهراد نصر ⬇️
🌹https://eitaa.com/shahedbhradnasr
-------------------------🌹-------------------------
#دعوتنامه✉️
آنچه مهم است
حفظ راه #شـــهــــدا ست
یعنی پاسداری از خون شهدا ،
این وظیفه اول ماست.🙂🕊
شهید ، قـلــ♡ـــب تاریخ است...♥️🇮🇷
https://eitaa.com/kanal_shohada313
4_5836838492017003577.mp3
21.59M
🤝صوت قرائت #دعای_عهد
🕗قرار صبحگاهی منتظران ظهور
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸قرآن بی تردید راهنمای قابل اعتمادی است....
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢سعی کنید دائم به یاد امامزمان(عجل الله) باشید...
🎥حجت الاسلام عالی
#امام_زمان
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
📚معرفی کتاب:
《#پسرک_فلافل_فروش》
🖇این کتاب زندگینامه شهید مدافع حرم #هادی_ذوالفقاری و خاطرات این شهید را به تصویر می کشد. این جوان به شهید ابراهیم هادی علاقه بسیاری داشت.
💕 ابراهیم هادی جوانی با اخلاق بود که زندگی و شهادت او برای همه ما الگو شد. کتاب پسرک فلافل فروش را بخوانید تا بیشتر با شخصیت و روحیات یک شهید جوان آشنا شوید.
♻️کتاب شهید هادی ذوالفقاری؛
کتاب حاوی مجموعه خاطراتی از خانواده و جمعی از دوستان و آشنایان این شهید در ایران و عراق، از دوران کودکی تا زمان شهادت است .
📝نسل سوم انقلاب ما اگر چه ابراهیم هادی ندارد، جوانانی دارد که کپی برابر اصل شهدای جنگ ایران و عراق هستند، کپی برابر اصل شهید هادی. اما حکایت این مجموعه به جوانی اختصاص دارد که علاقه ی عجیبی به شهید #ابراهیم_هادی داشت. همیشه سعی میکرد مانند ابراهیم باشد، تصویری از او را جلوی موتورش و در اتاقش زده بود. با اینکه بعد از جنگ به دنیا آمده بود و چیزی از آن دوران را ندیده بود، ولی شهدا را خوب می شناخت.
#کتاب_پسرک_فلافل_فروش
#شهید_هادی_ذوالفقاری🌷
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_پنجاهم
🌟....براي همين رويش را ازمابرگرداند و بيرون جاده را نگاه مي كرد.
✳به كربلا كه رسيديم، ما با هم به زيارت رفتيم.
🔗اما هادي مي گفت: اينجا جاي زيارت دسته جمعي نيست. هركي بايد تنها بره و تو حال خودش باشه،
💟ما هم به او محل نمي گذاشتيم و كار خودمان را مي كرديم!
🔘در مسير برگشت، باز همان روال را داشتيم. شوخي مي کرديم ميخنديديم.
✳هادي مي گفت: من ديگر با شما نمي آيم، شما قدر زيارت امام حسين آن هم شب جمعه را نمي دانيد.
⭕اما دوباره هفته ي بعد كه به شب جمعه مي رسيد از من مي پرسيد؟ كي ميري كربلا؟
✴هادي گذرنامه ي معتبرنداشت،براي همين، تنها رفتن برايش خطرناك بود.دوباره با ما مي آمد و برمي گشت.
✳اما بعد از چند هفته ي ديگر به شوخي هاي ما توجهي نداشت. او براي خودش مشغول ذكر و دعا بود.
🔆توي كربلا هم از ما جدا مي شد.خودش بود و آقا ابا عبدالله .
⭕بعد هم سر ساعتي كه معين مي كرديم مي آمد كنار ماشين. روزهاي خوبي بود. هادي غير مستقيم خيلي چيزها به ما ياد داد.
🔶يادم هست هادي خيلي آدم ساده و خاکي بود. در آن ايام با دوچرخه ازمحل مؤسسه به حوزه ي علميه مي رفت.
🔳براي همين از او ايراد گرفته بودند. مي گفت: براي من مهم نيست كه چه مي گويند.
🔴مهم درس خواندن و حضور در كنار مولا علي است.
🔶مدتي كه گذشت از كار در مؤسسه بيرون آمد! حسابي مشغول درس شد.
🔘عصرها هم براي مردم مستحق به صورت رايگان كار مي كرد.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍ ادامه دارد ...
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr