15.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عجب حرفی زد !!!
تو این ۵ دقیقه تمام تاریخ از جلوی چشممون عبور میکنه!!!😭😭😭
💢در زمانهاى قديم، مردی ساز زن و خواننده ای بود؛ بنام برديا که با مهارت تمام می نواخت و همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی، وقتی برای رزرو نداشت
بردیا چون به سن شصت سال رسید روزی در دربار شاه می نواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر می لرزند و توان ادای نت ها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش می لرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش ناهنجار می شود.
عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید.
بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمی توانست کار کند و برایشان خرجی بیاورد بسیار آشفته شدند.بردیا غمگین و افسرده سازش را که همدم لحظه های تنهاییش بود برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد.
در دل شب در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود،
سازش را برای اولین بار بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت.
بردیا می نواخت و خدا خدا می گفت و گریه می کرد و بر گذر عمرش و بر بی وفایی دنیا اشک می ریخت و از خدا طلب مرگ می کرد.
در دل شب به ناگاه دست گرمی را بر شانه های خود حس کرد، سر برداشت تا ببیند کیست.
شیخ سعید ابو الخیر را دید در حالی که کیسه ای پر از زر در دستان شیخ بود. شیخ گفت این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر دکانی بخر و کارى را شروع کن.
بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید ای شیخ آیا صدای ناله من تا شهر می رسید که تو خود را به من رساندی؟
شیخ گفت هرگز.
بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود خالقش می شنود و خالقت مرا که در خواب بودم بیدار کرد و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم.
به من در رویا امر فرمود برو در پشت قبرستان شهر، مخلوقی مرا می خواند برو و خواسته او را اجابت کن.بردیا صورت در خاک مالید و گفت.
خدایا عمری در جوانی و درشادابی ام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر اما چون دستانم لرزید مرا از خود راندند.
اما یک بار فقط برای تو زدم و خواندم.
اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺شنونده گان عزیز توجه فرمایید
🔺شنونده گان عزیز توجه فرمایید
خبری که هم اکنون بدستمان رسید حاکی ...........
#انتخابات✌️🇮🇷
#رأی_به_وطـن✌️🇮🇷
#مشارکت_حداکثری👌🇮🇷
#انتخاب_اصلح👌🇮🇷
#جوان_انقلابی👌🇮🇷
-------------------------
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست 🌼
طوفان زده ام راه نجاتی بفرست🌼
گفتند که با زمزمه یامهدی🌼
نذرگل نرگس صلواتی بفرست🌼
با عرض سلام خدمت همراهان همیشگی ،درکانال روشنگری شهید فتوی🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💐💐عیدهمگی مبارک💐💐
صمیمانه از همکاری وحضور سبز همه برادران وخواهران گرامی در جشن امروز حسینیه چهارده معصوم ع روستای رباط،سپاس گذاریم 🙏
رونق دادین به جشن مهدی فاطمه س💚💚💚💚💚💚💚💚
گوشه هایی از زیبایی های ،دلی وخود جوش شما عزیزان🤗برای همکاری جشن نیمه شعبان😊
امروز جزء زیبایی چیزی ندیدیم🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗🤗
نذر همگی قبول باشه🙏💐💐