سلام گرامیان روزتون پر از موفقیت
⏰ ساعت دل من همراه با ساعت رسمی کشور یک ساعت به عقب کشیده شد.
یک ساعت به عقب برگشتم
تا اگر کار نیمه کارهای باقی مانده به اتمام رسانم.
شاید دلی را آزرده باشم به عقب برمیگردم تا آن را بدست آورم و گرد کدورتی که خواسته یا ناخواسته بر دلی بجا گذاردهام بزدایم.
یک ساعت به عقب برگشتهام تا یادم باشد گرمای تابستان را در پائیز نیز باید جریان دهم؛ گرمایی که هم باعث رشد خودم است و هم سبب حرکت دیگران نیز میگردد تا صمیمیت من و دوستانم را تحکیم بخشد و چنان معجزه ای دارد که دشمن را مبدل به ولی حمیم می کند.
«لا تستوی الحسنه و لا السیئه ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم» آیه ۳۴ فصلت
خوبی و بدی یکسان نیست بدی را با بهترین شیوه دفع کن ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است.
رمضان قاسم
#دلنوشته_هایم
#مناسبتی
@ramezan_ghasem110
🎇°•○●﷽●○•°🎇
✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین✨
🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کنار او دفن شود.🌺
🍃 قسمت دهم
💫 صبح جمعه که ما مشغول پختن نان بودیم، دوباره سر و کله اش پیدا شد. پدرش به او گفت: «محمدحسین! تو به عنوان یک شیعه از نهج البلاغه، تفسیر قرآن و رساله چه می دانی؟» او می خواست غیر مستقیم هوش و استعداد محمد حسین را به این سمت و سو سوق دهد، اما با کمال تعجب محمد حسین چیزهایی گفت که موجب حیرت من و پدرش شد. وقتی او حرف هایش تمام شد و رفت، من به غلامحسین گفتم: «آقا! یادت هست چند سال پیش توی همین حیاط لب حوض چی گفتم؟»
آن روز غلامحسین اقرار کرد که محمد حسین نسبت به سایر فرزندانش برتری دارد. هر چه زمان بیشتر می گذشت، علاقه من به او بیشتر می شد. رفتار و کردارش آن قدر با محبت و با گذشت بود که همه اعضای خانواده شیفته او بودند. نماز خواندن و قرآن خواندنش طوری بود که بعضی وقت ها به دلم می افتاد که او زمینی نیست. 💫
ادامه دارد 🖋️
@Misaagh_Amin
🌷 #امام_سجاد (علیه السلام) :
✍️ انَّما الاِْسْتِعْدادُ لْلِمَوْتِ تَجنُّبُ الْحرامِ وَبَذْلُ النَّدى فى الْخَيْرِ.
☘️ براستى آمادگى براى مرگ ، دورى از حرام و بذل و بخشش در كار خير است.
📚 بحارالانوار ، ج ۴۶، ص ۶۶
↶【به ما بپیوندید 】↷
🎀 @Bakhoda_313🎀
هدایت شده از 🕊🥀سرزمین ملائک🥀🕊
#مجروحیت
#بیمارستان
🌸 مجروح و در بیمارستانی در تهران بستری بودم. میخواستم به جبهه برگرددم . پولی نداشتم و هیچ آشنایی نیز در تهران نداشتم که از او قرض بگیرم.
🌸 عصر جمعه متوسل به امام عصرعج شدم. گفتم: آقا جان در این شهر جز شما آشنایی ندارم.
🌸 جمعیتی همان لحظات برای دیدار با مجروحین وارد بیمارستان شد. سیدی نورانی از میان جمع به سمت من آمد و یک کتابچه دعا به من داد. ایشان به من گفت: این شما را تا جبهه می رساند‼️ وقتی این سید رفت کتابچه را باز کردم. چند اسکناس نو داخل آن بود.
🌸به سمت جمعیت دویدم. مابقی در کانال 👇👇👇
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
#گمنام_چون_مصطفی
https://eitaa.com/joinchat/1650327598C7689162be6
هدایت شده از دوستداران استاد قرائتی
✨﷽✨
#پندانه
✍پدرم دلواپسِ آیندهی خواهرم است، اما حتی یکبار هم اتفاق نیفتاده که با هم بنشینند و صحبت کنند.
خواهرم نگران فشار خون پدرم است؛اما حتي يك بار هم نشده خواسته هايش را به تعويق بيندازد تا پدر كمي احساس آرامش كند.
مادرم با فکرِ خوشبختیِ من خوابش نمیبرد. اما حتی یکبار هم نشده که با من در موردِ خوشبختیام صحبت کند و بپرسد: فرزندم چه چیزی تو را خوشحال میکند؟
من با فکرِ رنج و سختیِ مادرم از خواب بیدار میشوم. اما حتی یکبار هم نشده که دستش را بگیرم، در کارها کمکش کنم و کمی به او آرامش بدهم.
ما از نسلِ آدمهای بلاتکلیف هستیم.
از یکطرف در خلوتِ خود، دلمان برای این و آن تنگ میشود، از طرف دیگر، وقتی به هم میرسیم، سکوت میکنیم! راستی چرا؟!!
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3631218690Ca928153b05
آشنایی با شهید دفاع مقدس : حجت الاسلام شهید محمدرضا حبیب الهی
سمت : معاون عملیات سپاه صاحب الزمان، محل شهادت فکه
مزار شریفش: گلستان شهدای اصفهان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
2- دوری از تجملات :
برای ناهار دعوت داشتند خانه ی خواهرش. سفره که پهن شد همه نشستند به جز رضا. می گفت: "من از این غذاها نمی خورم.چرا چند نوع خورشت درست کردی؟"
با اصرار آمد جلو اما فقط نان و ماست و سبزی خورد.
3- اخلاص:
یکی از چیزهایی که از آن دوری میکرد عکس گرفتن و فیلم برداری بود.هر جا احتمال تظاهر و ریا میداد حاضر نمی شد.
اخلاص و کار برای خدا سرآمد برنامه هایش بود.
نثار روح مطهرش و همه شهدای اسلام
🌿🌿🌿🌿🌿 🌹 🌿🌿🌿🌿🌿
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
کانال شهید اسماعیل کرمی🌹
eitaa.com/shaheed_esmaeil_karami