eitaa logo
شهید اسماعیل کرمی
217 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
129 فایل
شکر خدا را که در پناه حسینیم گیتی از این خوبتر پناه ندارد شهید مدافع وطن و امنیت کشور تاریخ تولد : 1350/06/01 تاریخ شهادت : 97/11/24 نحوه شهادت : حمله تروریستی جاده خاش زاهدان سن شهادت : 47 سال جهت ارسال مطالب @karami_113
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🌼آزار بچه و تب کردن مادر ✍️یکی از شاگردان بزرگوار شیخ رجبعلی خیاط گفت: فرزند دو ساله‌ام -که اکنون حدود چهل سال دارد- در منزل ادرار کرده بود و مادرش چنان او را زد که نزدیک بود نفس بچه بند بیاید. خانم پس از یک ساعت تب کرد، تب شدیدی که به پزشک مراجعه کردیم و در شرایط اقتصادی آن روز شصت تومان پول نسخه و دارو شد، ولی تب قطع نشد، بلکه شدیدتر شد. مجدداً به پزشک مراجعه کردیم و این بار چهل تومان بابت هزینه درمان پرداخت کردیم که در آن روزگار برایم سنگین بود. شب هنگام جناب شیخ را در ماشین سوار کردم تا به جلسه برویم همسرم نیز در ماشین بود، جناب شیخ که سوار شد، اشاره به خانم کردم و گفتم: والده بچه‌هاست، تب کرده، دکتر هم بردیم ولی تب او قطع نمی‌شود. شیخ نگاهی کرد و خطاب به همسرم فرمود: بچه را که آن طور نمی‌زنند، استغفار کن، از بچه دلجویی کن و چیزی برایش بخر، خوب می‌شود. چنین کردیم تب او قطع شد! 🆔https://eitaa.com/moflehoon
🔴 کفارۀ تأخیر 🔺اگر کسی روزه ماه رمضان را به خاطر عذر نگرفته است و پس از ماه رمضان آن را قضا نکرده است چه حکمی دارد؟ 🔹 اگر شخصی در ماه رمضان به سبب عذری روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و با اين حال قضای روزۀ خود را به‌جا نياورد تا ماه رمضان آينده فرا برسد، بايد علاوه بر قضای روزه 👈برای هر روز يک مدّ طعام به فقیر بدهد. کفارۀ تاخیر یک مد طعام است؛ یعنی ٧٥٠ گرم گندم، آرد، نان، برنج يا ساير مواد غذايی که باید به فقیر داده شود. ✅ رساله نماز و روزه مساله ٩٣٠ و ٩٢٨ 🆔https://eitaa.com/moflehoon
فرمانده! با ما که مرثیه‏‌خوانِ در قفس‏ ماندنِ خویشیم از پرواز بگو... و برای بال‏‌های زخمی‏‌مان دعا کن ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀خادم الشهدا🥀: ✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت ایوب صبح به صبح بچه ها را می کرد. آن قدر برایشان می خواند تا برای نماز صبح بیدار شوند. بعضی شب ها محمد حسین بیدار می ماند تا صبح با هم حرف می زدند. ایوب از خاطراتش می گفت، از این که بالاخره است... محمد حسین هیچ وقت نمی گذاشت ایوب جمله اش را تمام کند. داد می کشید: _"بابا اگر از این حرف ها بزنی خودم را می کشم ها" ایوب می خدید: _"همه ما رفتنی هستیم، یکی دیر یکی زود. من دیگر خیالم از تو راحت شده، قول می دهم برایت زن هم بگیرم، اگر تو قول بدهی مراقب مادر و خواهر و برادرت باشی. مرد شده بود. وقتی کوچک بود از موج گرفتگی ایوب می ترسید... فکر می کرد وقتی ایوب مگس را هواپیمای دشمن ببیند، شاید ما را هم عراقی ببیند و بلایی سرمان بیاورد. حالا توی چشم به هم زدنی ایوب را می انداخت روی کولش و از پله های بیمارستان بالا و پایین می برد و کمکم می کرد برای ایوب لگن بگذارم. آب و غذای ایوب نصف شده بود... گفتم: _ ایوب جان اینطوری ضعیف میشوی هاا اشک توی چشم هایش جمع شد. سرش را بالا برد: _"خدایا دیگر طاقت ندارم پسرم جورم را بکشد، زنم برایم لگن بگذارد." با اینکه بچه ها را از اتاق بیرون کرده بودم، ولی ملحفه را کشید روی سرش. شانه هایش که تکان خورد، فهمیدم گریه میکند. مرد من گریه می کرد، تکیه گاه من... وقتی بچه ها توی اتاق آمدند، خودشان را کنترل می کردند تا گریه نکنند. ولی ایوب که درد می کشید، دیگر کسی جلودار اشک بچه ها نبود. ایوب آه کشید و آرام گفت: _"خدا صدام را لعنت کند" بدن ایوب دیگر طاقت هیچ فشاری را نداشت. آن قدر لاغر شده بود که حتی می ترسیدم حمامش کنم. توی حمام با اینکه به من تکیه می کرد باز هم تمام بدنش می لرزید، من هم می لرزیدم. دستم را زیر آب می گرفتم تا از فشارش کم شود. اگر قطره ها با فشار به سرش می خوردند، برایش دردناک بود. آن قدر حساس بود که اعصابش با تحریک می شد. حتی گاهی از صدای خنده ی بچه ها به روایت همسرشهید بلندی شهلا غیاثوند @shahidaghaabdoullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه‌روزفَرماندِه‌گردانِمون‌بِه‌بَهانه‌دادن‌پَتو هَمه‌بَچهاروجَمع‌كردوبـٰاصِدای‌بُلند گفت:«كی‌خَسته‌است؟» گُفتیم:«دُشمن✌️🏼» صِدازد:«كی‌ناراضیه؟» بُلندگُفتیم:«دُشمَن✌️🏼» دوبارِه‌باصِدای‌بلند‌صِدازد:«كی‌سَردِشه؟» ماهَم‌باصِدای‌بلندتَرگُفتیم:«دشمن✌️🏼» بَعدِش‌فَرماندمون‌گفت: «خوب‌دمَتون‌گَرم✋🏼، حالاكِه‌سَردتون‌نیست مۍخواستَم‌بِگم‌كه پَتوبه‌گِردان‌مـٰانَرسیده!😁😂»
❤️🍃 6 توصیه امام رئوف برای روزهای پایانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹اداره پست شهرستان خمینی شهر به منظور افزایش سرعت تحویل مرسولات و در راستای افزایش رضایتمندی مردم شریف شهرستان و تکمیل کادر توزیع خود در نظر را جذب نماید لذا به استحضار کلیه شهروندان محترم میرساند متقاضیان برای کسب اطلاعات بیشتر و تکمیل فرم درخواست از روز ۶ فروردین در ساعات اداری به محل اداره پست خمینی شهر واقع در میدان ۲۲ بهمن مراجعه و فرم درخواست را تکمیل نمایند. شرایط اولیه: 🔻پیمانکار توزیع موتور سوار: گو‌اهینامه موتور سیکلت موتور سیکلت مناسب گوشی هوشمند 🔻پیمانکار توزیع امانت: گواهینامه خودرو خودرو وانت گوشی هوشمند ♦️محل فعالیت: خمینی شهر و درچه 💎مزایا : حقوق و دستمزد عالی انعقاد قرارداد با سازمان دولتی پایدار و تداوم داشتن کار طی سال دریافت دستمزد براساس میزان فعالیت و امکان افزایش دستمزد با افزایش فعالیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا