eitaa logo
شهید اسماعیل کرمی
216 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
129 فایل
شکر خدا را که در پناه حسینیم گیتی از این خوبتر پناه ندارد شهید مدافع وطن و امنیت کشور تاریخ تولد : 1350/06/01 تاریخ شهادت : 97/11/24 نحوه شهادت : حمله تروریستی جاده خاش زاهدان سن شهادت : 47 سال جهت ارسال مطالب @karami_113
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◇●○◆○●◇●○◆○●◇ ❓من یک دختر نوجوان هستم. حکم تماشای پخش زنده مسابقات والیبال یا بسکتبال مردان که با اختلاف چند ثانیه از تلویزیون پخش می‌شوند، چیست؟ ✅ اگر مشاهدۀ آن با حضور در ورزشگاه باشد یا به طور زنده و مستقیم از تلویزیون ببینند یا به قصد لذت و گناه باشد یا در آن ترس به گناه افتادن وجود داشته باشد، جایز نیست. در غیر این صورت اگر با اختلاف زمانی از تلویزیون پخش می‌شود با رعایت شرایط گفته شده، اشکال ندارد. برگرفته از استفتائات رهبری ┏◇●○◆○●◇●○◆○●◇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃خدا لعنت کند امّتی را که خانۀ ستم بر شما خاندان را بنا کردند. 🍃شما را خدا آورده بود که بر همۀ عالم سروری کنید، امّا آنهایی که در «خود»شان فرو رفته بودند، نتوانستند حُکم خدا را ببینند و خودِ شیطان‌زده‌شان را به جای شما آیینه‌های تمام‌نمای خداوند جا زدند. 🍃خدا لعنت کند آنهایی که شما را از منصبی که خدا برایتان تعیین کرده بود، کنار زدند. 🍃قاتلان شما تنها کسانی نیستند که تیغ کین در دست گرفتند و به رویتان کشیدند، یا زهر کین در قدح ریختند و ایستادن قلبتان را به تماشا نشستند. 🍃یک امّت قاتل شماست! چه آنان که خونتان را ریختند، چه آنان که افسار خویش را به دست پیشگامان جور دادند و دلِ تیغ به دستان را، گرمِ حضورشان یا مطمئن به سکوتشان کردند. لعنت خدا بر همه‌شان باد. 🍃من از همۀ آنان به پیشگاه خدا اعلام برائت می‌کنم. خدایا! دل من از همۀ اینها فراری است. کاش هیچ گاه زبانم به اسمشان آلوده نمی‌شد! اسمشان هم حالم را به هم می‌زند. کاش زمین دهان باز می‌کرد و به من می‌گفت چگونه بودنِ اینها را روی خودش تاب آورده! 🍃یادشان که می‌افتم هوای فکرم را ظلمت می‌گیرد و خانۀ دلم تاریک می‌شود. چه خوب شد که خدا لعنشان را مایۀ روشنایی وجودمان قرار داد. 🍃من از هر کسی که در صف قاتلان شما بود، از هر کسی که از آنان پیروی کرد، از هر کسی که ذرّه‌ای محبّت و ولایتشان را به دل راه داده، از همه‌شان اعلام برائت می‌کنم. خدایا! مرا با اینان هیچ نسبتی نیست. 📚با حسین تا خدا، گذری بر زیارت عاشورا •┈┈┈┈┈••✾••✾••┈┈┈┈• 📚خرید کتاب با ۱۱ درصد تخفیف🔻 🌐 http://ketabefetrat.com @abbasivaladi
AUD-20220722-WA0016.mp3
1.94M
🏴عظمت دهه اول 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴بهترین های روز ♨️ @Maddahionlin 👈
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟ این سرزمین غم‌زده در چشمم آشناست این خاک بوی تشنگی و گریه می‌دهد گفتند: غاضریه و گفتند نینواست دستی کشید بر سر و بریال ذوالجناح آهسته زیرلب به خودش گفت: کربلاست! 🖤اینجا است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌃 مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛ نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... 📚برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری کانال👇 @shaheed_esmaeil_karami