2.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•[🙃]
•
همیشہ منتظر #بهترین ها باش
#زندگے هنوز هم براے ما
اتفاقات #زیبا ڪنار گذاشتہ😍
•
ـ ـ ـ ـــــ↻ـــــ ـ ـ ـ
‹♥️›⇜ #کلیـــღـــــپ
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🍃🕯🍃
💌 #ڪــلامشهــید
پدر شهید در مورد محمد میگوید:
او به جای اینڪه اوقات فراغتش
را با دوســتانش در محله بگذراند
ترجــیح میداد در مسجد باشد و
به محـــض اینڪه وقت اذان فرا
میرسید در صف نــــماز جماعت
در ڪنار بزرگترهای محله حاضــر
می شـــــد.
او از ڪودڪی عاشق مسـجد بود
و اڪثر مواقع #بهـــترین لحظات
عمـــــرش را در مسجد میگذراند.
🌷شهــید محـــمد ڪیهانی
هدایت شده از تولیدی حجاب خاتون (حجاب کریمه)
🍃🌸 #طرح_ویژه_و_انحصاری
#تولیدی_حجاب_کریمه 🌸🍃
"#بهترین #هدیه برای پسرانی که به #سن #تکلیف رسیده اند"
برای اولین بار😍😍
#ســت_عبادت_پسران
کیفیت عالی 🇮🇷✅✅✅
1️⃣ کیف متبرک به عکس دلنشین سردار دلها
2️⃣ قرآن زیبا با خط عثمان طه و زیرنویس فارسی
3️⃣ چفیه نخی و جنس عالی✅
4️⃣ سجاده زیبا همراه با عکس سردار و تسبیح فیروزهای رنگ 😍
5️⃣ سربند لبیک یا مهدی
6️⃣ دفترچه یادداشت و خودکار منقش به عکس سپهبد سلیمانی 😍
7⃣🍀ویژه: وصیت نامه سیاسی - الهی شهید سلیمانی
همراه با هدیه: کتابچه یادگار شهدا و استیکر موبایل مزین به عکس سردار دلها 😍😍
💰قیمت #ست_کامل_عبادت پسران ۱۱۵/۰۰۰ 🤩🤩
🚀 ارســال رایگـان 💥
تولیدی ملزومات حجاب خاتون👇🏼👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/93782036C80cc3464f6
گالری خاتون ( روسری )👇🏼👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/1019674626C04b8af277b
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #چهل
راننده پیاده شد و داد کشید:
_"های چته خانم؟ کوری؟ ماشین به این بزرگی را نمیبینی؟"
توی تاکسی یک بند گریه کردم تا برسم خانه...
آن قدر به این و آن التماس کردم تا اجازه دهند مسئول بنیاد را ببینم.
وقتی پرسید:
_ "چه می خواهید؟"
#محکم گفتم:
_ "می خواهم همسرم زیر نظر #بهترین پزشک های خودمان در یک آسایشگاه خوش آب و هوا بستری شود که مخصوص #جانبازان باشد."
دلم برای زن های شهرستانی می سوخت که به اندازه ی من سمج نبودند.
به همان بالا و پایین کردن های قرص ها رضایت می دادند.
#مسئول_بنیاد نامه ی درخواستم را نوشت. ایوب را فرستادند به آسایشگاهی در #شمال
بچه ها دو سه ماهی بود که ایوب را ندیده بودند.
با آقاجون رفتیم دیدنش
زمستان بودو جاده یخبندان. توی جاده گیر کردیم.
نصف شب که رسیدیم، ایوب از نگرانی جلوی در منتظرمان ایستاده بود.
آسایشگاه خالی بود.
#هوای_شمال توی آن فصل برای #جانبازان #شیمیایی مناسب نبود.
ایوب بود و یکی دو نفر دیگر..
سپرده بودم کاری هم از او بخواهند، آن جا هم #کارهای_فرهنگی می کرد.
هم حالش خوب شده بود و هم دیگر سیگار نمی کشید.
مدت #کوتاهی شمال زندگی کردیم، ولی همه کار و زندگیمان #تهران بود.
برای #عمل های ایوب تهران می ماندیم.
ایوب را برای #بستری که می بردند من را راه نمی دادند.
می گفتند:
_"برو، همراه مرد بفرست"
کسی نبود اگر هم بود برای چند روز بود. هر کسی زندگی خودش را داشت و
زندگی من هم #ایوب بود.
کم کم به بودنم در بخش عادت کردند.
پاهایم باد کرده بود از بس سر پا ایستاده بودم.
یک پایم را می گذاشتم روی تخت ایوب تا استراحت کند و روی پای دیگرم می ایستادم.
#پرستارها عصبانی می شدند:
_"بدن های شما استریل نیست، نباید این قدر به تخت بیمار نزدیک شوید."
اما ایوب کار خودش را می کرد. #کشیک می داد که کسی نیاید.
آن وقت به من می گفت روی تختش دراز بکشم..
به روایت همسر شهید ایوب بلندی شهلا غیاثوند
@shahidaghaabdoullahi
هدایت شده از مـیــثــــاق
📲💭
#فلسطین پاره تن #اسلام است....
تصاویر حضورتون در راهپیمایی بزرگ #روز_قدس امسال به همراه نام و نام خانوادگی و نام شهرتون از ساعت ۱۰ تا ۱۴روز جمعه رو به آیدی زیر بفرستید تا در کانال #میثاق منتشر کنیم...
به ده تصویر از #بهترین و #خلاقانه ترین تصایر شما به قید قرعه #شارژ ۲۰ تومنی تعلق خواهد گرفت...
@MN1164
https://eitaa.com/Misaagh_Amin