eitaa logo
شهید اسماعیل کرمی
216 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
129 فایل
شکر خدا را که در پناه حسینیم گیتی از این خوبتر پناه ندارد شهید مدافع وطن و امنیت کشور تاریخ تولد : 1350/06/01 تاریخ شهادت : 97/11/24 نحوه شهادت : حمله تروریستی جاده خاش زاهدان سن شهادت : 47 سال جهت ارسال مطالب @karami_113
مشاهده در ایتا
دانلود
دشمنان نمےدانند و نمےفہمند کہ ما برای شهادٺ مسابقہ مےدهیم...🌱 و اعتقاد ما این اسٺ کہ از سوی خدا آمده‌ایم و بہ سوۍ او مےرویم...🕊 . 🍃 💗
هدایت شده از -قَتیـل‌العَبـرات¹²⁸!
¦↬📞📺 ‌‌ • ‌شهیدهمت دࢪ پاسخ بہ جوساز؎‌ها؎ جࢪیانے مࢪموز طے عملیات ࢪمضان مے گفت: هࢪ ڪسے ڪہ بیشتࢪ بࢪا؎ خداڪاࢪڪند بیشتࢪ باید فحش بشنود و شماپاسداࢪها، چون بیشتࢪ بࢪا؎ خدا ڪاࢪ ڪࢪدید، ببشتࢪفحش شنیدید و مےشنوید. ‌ 📺📞¦↫ الهم‌صل‌علی‌محمد‌وآل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم الــهــم‌عــجــل‌لــولیــک‌الفــرج ✨ کانال‌مهدویت 🆔@dbdbdbdbdb
「📌📱」 ⇜|🕌🌸| ↝ ❲😔💔❳ باهم‌رفتیم‌قم🚶🏿‍♂⃟🗝 جلوضریح‌بهم‌گفت‌احمدآدم‌بایدزرنگ باشہ،ماازتهران‌اومدیم‌زیارت🕌⃟✨ بایدیہ‌هدیہ‌بگیریم📦⃟💡 گفتم‌چےمیخواے😯⃟🔍 گفت‌شهادت🥀⃟✨ ✨⃟🍃
「🌸🌿•••」 .• یہ‌تیکہ‌کلامی‌داشت‌کہ‌می‌گفت :‌ یڪ‌چادری‌ازحضرت‌زهرابہ‌خـٰانم‌هاارث‌‌رسیده‌ وداشتن‌این‌حجاب‌وحفظ‌کردن‌آن‌لیاقت‌می‌خواهد ..! - شھیدمحمدرضا‌دهقان‌امیرۍ♥️' .• 🌿¦➺ •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ•
‌⎝‌🖇🤍⎞ - -‌ ✋🏻!' 'بـرگہ‌ۍامتحـٰان📄' سرکلاس‌استادازدانشجویان‌پرسید: این‌روزهاشهدای‌زیادی‌روپیدامیکنن‌و میارن‌ایران... به‌نظرنتون‌کارخوبیه؟ کیاموافقن؟۱نفر کیامخالف؟همه‌به‌جز۱نفر دانشجویان‌مخالف‌بودن بعضی‌ها‌میگفتن:کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی‌هامیگفتن:ولمون‌نمیکنن ...گیر دادن‌به‌چهارتااستخوووون... ملت‌دیوونن بعضی‌هامیگفتن:آدم‌یاد‌بدبختیاش‌میفته تااینکه‌استاددرس‌روشروع‌کردولی خبری‌ازبرگه‌های‌امتحان‌جلسه‌ی‌قبل‌نبود... همه‌ی‌سراغ‌برگه‌هارومی‌گرفتند. ولی‌استادجواب‌نمیداد... یکی‌ازدانشجویان‌باعصبانیت‌گفت: استادبرگه‌هامون‌رو‌چیکارکردی شما‌مسئول‌برگه‌های‌مابودی استادروی‌تخته‌ی‌کلاس‌نوشت:من مسئول‌برگه‌های‌شما‌هستم... استادگفت:من‌برگه‌هاتون‌روگم‌کردم‌و نمیدونم‌کجاگذاشتم؟ همه‌ی‌دانشجویان‌شاکی‌شدن. استادگفت:چرابرگه‌هاتون‌رو‌میخواین؟ گفتند:چون‌واسشون‌زحمت کشیدیم،درس‌خوندیم،هزینه‌دادیم، زمان‌صرف‌کردیم... هرچی‌که‌دانشجویان‌میگفتنداستادروی تخته‌مینوشت... استادگفت:برگه‌های‌شماروتوی‌کلاس بغلی‌گم‌کردم‌هرکی‌میتونه‌بره‌پیداشون‌کنه یکی‌ازدانشجویان‌رفت‌وبعدازچند‌دقیقه‌با برگه‌ها‌برگشت ... استادبرگه‌هاروگرفت‌وتیکه‌تیکه‌کرد. صدای‌دانشجویان‌بلندشد. استادگفت:الان‌دیگه‌برگه‌هاتون‌رو نمیخواین!چون‌تیکه‌تیکه‌شدن! دانشجویان‌گفتن:استادبرگه‌هارو میچسبونیم. برگه‌هاروبه‌دانشجویان‌داد‌وگفت:شمااز یک‌برگه‌کاغذنتونستیدبگذریدوچقدر تلاش‌کردیدتاپیداشون‌کردید،پس‌چطور توقع‌داریدمادری‌که‌بچه‌اش‌رو‌با‌دستای خودش‌بزرگ‌کرد‌وفرستادجنگ؛الان منتظره‌همین‌چهارتااستخونش‌نباشه؟ بچه‌اش‌رومیخواد،حتی‌اگه‌خاکستر شده‌باشه. چند‌دقیقه‌همه‌جا‌سکوت‌حاکم‌شد! وهمه‌ازحرفی‌که‌زده‌بودن‌پشیمون‌شدن!! تنهاکسی‌که‌موافق‌بـود . . فرزند‌شھیدی‌بودڪه‌سالھامنتظربابـاش‌بودシ💔!' ‌- - 🐚⸾ ڪلنافداڪ‌یافࢪماندھ‌جانـ‌م💙