🌊 شهید حمیدرضا گودرزی ،متولد۱۹ آبان ۱۳۴۸ بهشهر.۱۴ سالگی رفت جبهه.یک بار تو دهلران مجروح شد.یک بار هم تو عملیات والفجر هشت.سال ۶۵ هم تو کربلای چهار غواص بود و بشهادت رسید.تو وصیت نامه ش نوشت :
📩مادرم پدرم می دانم حالا هم برای دیدن من درون لباس دامادی دیر نشده است آیا مرا نمی بینید که در #لباس_سفید در کنار عروسم #شهادت و در جوار فرزندم #آزادی سر افراز ایستاده ام مادرم هنوز هم برای جبران زحمات شما دیر نشده است انشاء الله در آخرت اگر من #شهید واقعی بودم از شما شفاعت می کنم و انقدر در کنار درب #بهشت خواهم ایستاد تا شما بیائید.
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#سالروز_تولد
#انتخابات_در_جبهه_چگونه_بود؟
.
🗳اینطوری بود که بالاخره یک عده رزمنده بودهاند و یک صندوق سیار هم میآوردهاند و آنها رأی میدادند؟ نه خیر! شور انتخابات بوده در جبههها و در دل رزمندهها. یادمان نرود که در جبههها برای انتخاباتی رأیگیری شد که شهید رجایی برگزیده شد برای ریاستجمهوری در سال ۱۳۶۰ و آیتالله خامنهای برگزیده شدند در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۴ و البته یک دوره انتخابات مجلس خبرگان و ۲ دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی هم در دوران دفاع مقدس برگزار شد.🇮🇷
#به_عشق_شهدا
#راهتان_ادامه_دارد
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#دعا_نوشت_یک_شهید_پشت_لباس_نوزاد
#شهید_ابراهیم_امیر_صادقی
.
🎙روایت زیبای ذیل از «شهید ابراهیم امیرصادقی» اعزامی از لشکر 25 کربلا، به زبان «نادر قلی زاده» است که خواندن آن خالی از لطف نیست.
.
▪️با ابراهیم تصمیم گرفتیم تا یک روز قبل از رفتن به جبهه ی مهران، برای تفریح و هواخوری بیرون برویم؛ چون ابراهیم تازه دایی شده بود، اصرار کرد که به جای رفتن به مناطق تفریحی به منزل خواهرش برویم تا او قبل از رفتنش به جبهه، بتواند خواهرزاده جدیدش را ببیند.مخالفت من فایده نداشت و به اجبار به خانه ی خواهرش رفتیم.
.
▪️ابراهیم همین که بچه را دید، فوراً آن را از گهواره بیرون آورد و شروع کرد به بوسیدن. رو به خواهرش کرد و گفت:
- «آبجی! اسم این کوچولو را چی گذاشتی؟!»
خواهرش گفت:- «#حسین!»
ابراهیم بلند شد، رفت یک ماژیک قرمز پیدا کرد و برگشت. پشت پیراهن سفید نوزاد با آن ماژیک قرمز نوشت:
«یا #حسین #شهید! ما را #بطلب.»
همه شروع کردیم به خندیدن.
به ابراهیم گفتم:- «ابراهیم! این چه جمله ای بود که نوشتی؟!»
ابراهیم با حالت خاصی گفت:
«از آنجایی که دوست دارم به کربلای حسین(ع) بروم و آرزو دارم که به دیدارش نائل شوم، برای همین این جمله را پشت پیراهن این طفل پاک که گناهی نکرده ۱نوشتم تا شاید خدا دعایش را زودتر اجابت کند و به آبروی این نوزاد، امام حسین(ع) مرا بطلبد...»
.
⚜ #شهید ابراهیم امیر صادقی اهل #تنکابن و عضو لشکر ویژه ۲۵ #کربلا بود که در سال ۱۳۶۵ #عملیات کربلای ۱ بشهادت رسید.شادی روحش #صلوات...🌷🇮🇷
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
🌊 #فدای_مظلومیت_شهدا
#بیاد_شهید_اسدالله_ردائی
.
▫️همیشه وقتی خودم با شهیدی آشنا میشم ، کنجکاو نحوهی شهادتشونم.اسدالله ردائی متولد ۱۳۴۳ روستای پردنگون چالوس بود.عضو لشکر ویژه ۲۵ کربلا.۱۴ دی ۱۳۶۵ تو مریوان محور حیات بشهادت رسید.امشب نحوه ی شهادت اسداله و جویا شدم
گفتند :((( غرق شدن در آب و یخ زدگی )))
فدای مظلومیت شهدا...امروز سالروز شهادتش بود ، بعید میدونم تو فضای مجازی کسی از این شهید یادی کرده باشه....شادی روحش صلوات.🇮🇷
.
#سالروز_شهادت
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا