#بیست_و_سه_ربیع_‌الاول #نماهنگ_ورود_حضرت_معصومه میون شلوغی شهر تا دلی دوباره گم شد یادش افتاد که تو هستی پا شد و راهی قم شد روبه روی گُنبد تو قلبامون میشن کبوتر تشنه یه جرعه نوریم فاطمه دختر کوثر سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون به شوق مهربونی هات دوباره اومده مهمون چه غریبونه ، یه عاشق پیشِ تو ، رضا رضا کرد گِره هاشو دستای تو چقد عاشقونه وا کرد حالا که مدینه دوره تو بیا و مادری کن با نگات مَلیکه ی قم این دِلا رو کوثری کن سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرتِ بارون به شوقِ مهربونی هات دوباره اومده مهمون از حرم تا جمکرانم جاده ای چشم انتظاره تا همین روزا رو خاکش آقامون قدم بزاره گُنبد طلایی تو به دل همه نشسته با چه امیدی رسیدن زائرای دل شکسته سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون به شوق مهربونی هات دوباره اومده مهمون یا فاطمةَ المعصومه اِشفَعی لَنا فِی الجَنة