eitaa logo
آرِزویَـم شّهـٰادَت🕊
1.7هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
13 فایل
°•﷽•° آری؛ رَفتـَند...🌿 تا آراّمـ سَر بر بالیّـن بُگـذاریم🪁 او بـَرای آرامـِش تو جـاّنــ، داد...❣️ حاّلـ تو چه کــَردی برایِ او؟...(": شروعمون: ¹⁴⁰¹/⁹/² پاﯾاﻧموטּ:شه‍اנتموטּ اِטּ شاءلله🖐🏻♥ #کپی؟حلالت رفیق مدیر : @Mirdar90
مشاهده در ایتا
دانلود
عباس دانشگر فرزند مؤمن؛ هیجدهم اردیبهشت سال یک هزار و سیصد و هفتاد و دو در شهرستان سمنان در خانواده ای متدین به دنیـا آمد. او تحت تربیت مذهبی پدر و مادر، از همان دوران کودکی با احکام و قرآن و تعالیم دینی آشنا شد. پدرش او را مرتب به همراه خود به مسجد محل می برد و این حضور مداوم در مسجد الزهرای شهرک تعاون سمنان و در نوجوانی در پایگاه بسیج محمد رسول ا... (ص) باعث شد که به منشی بسیجی وار و رفتار و گفتارش با آداب و اخلاق اسلامی آراسته شود. شجاع و نترس بودن یکی از مشخصه های دوران کودکی و نوجوانی او بود و خنده ای که همیشه بر لب داشت. در ارتباط با دیگران روابط عمومی بالایی داشت و در اولین برخورد آنقدر گرم و صمیمی بود که رابطه ای صمیمی و عاطفی با اطرافیان برقرار میکرد. @shahid098 شهادت
تقریبا از سن هشت سالگی به بعد مرتب در نماز جماعت مسجد محل حضور داشت و با دوستانش هر سال در اعتکاف ماه رجب شرکت می کرد. بزرگتر که شد زیاد هیئت میرفت، به قول معروف بچه هیئتی بود، پا منبری ثابت اکثر سخنرانی هایی مسجد محل و دیگر مساجد شهر محسوب میشد و علاوه بر شرکت در مراسمات مذهبی مثل عزاداری های ماه محرم و شبهای قدر و تلاوت جزء خوانی قرآن در ماه مبارک رمضان، در طول سال نیز خصوصا پنجشنبه شب ها در دعای کمیل امام زاده یحیی سمنان و جمعه صبح ها در دعای ندبه شهرستان (بیشتر در مسجد المهدی سمنان) حضوری مرتب و فعال داشت و همین حضور فعال او زمینه ای برای ساخته شدن شخصیت اجتماعی و معنوی او در سال های بعد شد. بخشی از روحیات مذهبی عباس بالطبع از خانواده نشات میگرفت اما بخش بسیار زیادی از آن ناشی از کوشش هایی بود که عباس خصوصا در دوران جوانی در خودسازی و پرورش روح ایمان خودش داشت. @shahid098 شهادت
وصیت نامه شهید عباس دانشگر🌹 @shahid098 شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊نحوه به شهادت رسیدن عباس دانشگر 🕊 "عباس بین در و دیوار سوخت"😭 وقتی که اباذری هم کم آورد... تقصیر نداشت ،عباس پنج سال، همیشه کنارش بود... اباذری راز را فاش کرد، راز شهادت عباس را... آخر میگویند تنها اباذری جسم پاره پاره عباس را دید. اباذری ميگفت بچه ها رو قبل رفتن جمع كردم تو اتاقم گفتم ١٠نفريد مطمئن باشيد كه ٢تا٣نفرتون يا شهيد ميشن يا مجروح... گذشت... گفت از اين جمع همشون هم قسم شده بودن كه عباس رو عمليات ها نبرن و كلا مواظبش باشن اين آخرين بار هم خطی كه اينا بودن كلا ٨ يا ٩ نَفَر از بچه هاي دانشگاه امام حسین بودن كه عباس خبر دار ميشه بچه ها وضعيتشون خوب نيست. عباس و يه نَفَر دیگه با ماشين ميرن جلو، يه جايي کنار دیوار پارك ميكنه. وقتی خواستن بيان پايين، با موشك ضد تانك ماشین رو میزنن، تا پياده بشه "بين در و ديوار" نارنجک منفجر میشه و ميسوزه. حاجي گريه ميكرد 😭شونه هاش میلرزید...حاجی گفت من جنازشو ديدم نه پهلو مونده بود...نه صورت... نه چشم...عباس خوش سیما بود،... سیمای قشنگشم گذاشت و رفت ..🕊 آره حقش بود مثل حضرت زهرا (س) شهید بشه ،تو آتیش ،بین در و دیوار با پهلو و صورت زخمی😭 حاجی براش اسم گذاشت ''عباس،جوان مومن انقلابی'' @shahid098
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه و روش شهید عباس دانشگر 🖤🕊 _ سعی می‌کرد در برنامه روزانه اش حتما مطالعه داشته باشد _قران را هر روز نیم صفحه با تفسیر می‌خواند _نمازش را همیشه اول وقت می‌خواند _او همیشه خنده ای بر لب خود داشت و در ارتباط با دیگران روابط عمومی بالایی داشت . _احترام به بزرگتر و احترام به والدین را خیلی مورد توجه قرار می‌داد . -مـٰااَز؏ـِشق‌شَھـٰادَت‌مۍخۅانيم @shahid098
نذر نگاهت امروز گناه نمیکنم 🕊🖤
۱۰۰ صلوات به نیت شهید عباس دانشگر @shahid098
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رائفی پور می گفت نصف‌شب ساعت 11 _12بود بلند شدیم رفتیم امامزاده سر مزار شهید عباس دانشگر، متولی امامزاده اومد در رو باز کرد کشیدمش کنار باهاش صحبت کردم، گفت این شهید داستانش با همه فرق داره، گفتم چرا؟ گفت یه شب بیدار شدم صدای ضجه ای شنیدم، اومدم دیدم 4نفر اومدن داخل امامزده سر قبر این شهیدنشستند گفتم شما چطور اومدین داخل، در که قفل بود، گفتند داشتیم میرفتیم مشهد شنیده بودیم قبر شهید اینجاست اومدیم ديدیم در قفله، گفتیم عباس جان اینجوری آدم مهمون دعوت نمی کنه ها، یه دفعه صدای تِقّی اومد برگشتیم دیدیم قفل باز شده.... 😭 🕊اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج بِحَقِّ الزَّهراء (س) 🕊اَللهُمَ الرْزُقْنا تَوْفیقَ الشَّهادَةَ في سَبِیلِکْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی از حرفا آن ‌چنان آرامشی به آدم میده که حد و اندازه نداره
•|😍|• یہ‌بزرگی‌میگفت: شڪ‌نڪن‌وقتی‌بہ‌یہ‌شہـید فڪر‌ڪردی،چند‌لحظہ‌قبلش،، عرق ذوق میشم وقتی میفهمم یه شهید به فکرم بوده انشالله که تو راه همین شهید باشیم و بمونیم
یهویی دلم تنگ شده🖤✨🕊
امشب یه داستان خیلی جالب خوندم 😍 دوباره با یه شهید دیگه آشنا شدم شهید مجید قربانخانی 🕊✨
داستان که نه یه واقعیت همه میگن حُر هم راه رو بر امام حسین علیه السلام بست ولی برگشت و شهید شد .. یا اینکه میگیم شهید مجید قربانخانی مثلا لات بوده بعد شهید شد .. دیشب داشتم با دوستم صحبت میکردم میگفتم شهید قربخانی لات بود شهید شد ما که دیگه اونجور نیستیم یعنی شهادت دوره ازمون !؟ یه حرفی زد کلا قفل کردم .. گفت سید به لات بودنش فکر نکن به این فکر کن توبه واقعی کرد تا حالا توبه کردی واقعی سرش بمونی ؟؟ یهو رفتم تو خودم گفتم ای وای اصلا به این فکر نکرده بودم 😔 پس دوستان توبه الکی بی ثمره باید توبه ای باشه که محکم باشه .. شهید مجید قربانخانی رفت کربلا گفت آقا خودت آدمم کن و خواست و شهادت هم بهش رسید 😔💔
خیلی خیلی نحوه شهادت و زندگی نامه قشنگی داره مرد بود و پای توبه اش موند و شهید شد 🖤✨