#دفع_ترس_از_هر_چیزی
🗝 امام کاظم ؏ ؛
هرگاه از چیزے به هراس 🕸
افتادی صد آیه از هر جای قرآن
بخوان سپس سه بار بگو ⇩⇩⇩
《 اللّهمَّ اکشِفْ عَنّی البَلاء 》
📚 ثواب الأعمال ۱۲۹
@shahid1338
17.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قربون چشای قشنگت تو هنوزم زیبایی😔
من همدم تنهاییِ توصیف نشدنیِ
وجودی شده ام که هیچ گزارشی
از حالِ چشم هایش ندارم ..
#جاااانمم_امام_زمان ♥️
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غلط میکنی قانون رو قبول نداری...
امام روحت شاد🖤
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امام_زمان
#شهید_جمهور
#شهدا
#انتخابات
9.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ چه کسی آخرین قدم را برای ظهور منجی (ع) برمیدارد؟
-----------------------------------------------
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری...
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ خبر عالییییی
می خوام از طرف تو نیت کنم و طواف مستحبی برم😍
فقط اسمت رو در این لینک وارد کن👇
https://roohbakhshac.ir/ziyarat
اسم ها که جمع شد، لیست اسم ها رو می خونم به نیابت از امام زمان عج و شما سربازان آقا، شب جمعه طواف و نماز طواف انجام میدم.
بسم الله اسم خودت و اموات و خانواده و دوستان هر چی خواستی بنویس
و حتما این پیام رو منتشر کن
#روز_ششم سفر الی الله
#سیدکاظم_روحبخش #سفرمجازی #حج
با من بیا👇
https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d
از یک میلیون نفر رد شد☺️
ماشاالله ماشاالله ماشاالله
قربونتون برم که دلاتون کنار کعبه است
✅ ثبت نام بیش از یک میلیون اسم در طرح طواف مستحبی
قرار طواف نیابتی ما از طرف شما (شب جمعه یا روز جمعه)
#سیدکاظم_روحبخش
🔺یه سر بیاییم ایران
یه سوال دارم ازت اگر این افراد تایید بشن تو به کی رای میدی؟
⭕️ جلیلی
⭕️ لاریجانی
⭕️ قالیباف
⭕️ احمدی نژاد
بزن روی این لینک و رای بده👇
https://EitaaBot.ir/poll/s71c
#روایت_انسان
#قسمت_بیست_هشتم🎬:
سراسر شهر قابیلیان را فسق و گناه و فجور فرا گرفته بود، اوضاع به طوری بود که هر کدام از مردم تمام تلاششان را می کردند که در انجام گناه از دیگری جلو بزنند.
ابلیس که سرمست از پیروزی بود، دوباره یوبل و توبلیق را احضار کرد و اینبار مأموریت جدیدی به آنها داد و رو به آنها گفت: ای عزیزان من! شما که دستورات مرا بر چشم نهادید و از خوشی های دنیا سیراب شدید، مأموریتی دیگر برایتان دارم و آن این است: هر دو نفر به همراه جمعی از شاگردانتان به پشت دیوار شهر آدم و فرزندانش، شهر بکه بروید و تا می توانید شبانه روز به ساز و آواز و رقص و پایکوبی مشغول باشید، دقت کنید که ساعتی از شبانه روز نباشد که این برنامه ترک شود، به نوبت پیش بروید و هر کدام در نوبتی از شبانه روز، بزنید و بخوانید و برقصید، صدایتان را آنچنان بالا ببرید که به گوش فرزندان مؤمن حضرت آدم و ساکنان شهر بکه برسد.
یوبل و توبلیق دستی به روی چشم گذاشتند و سرخوشانه به دنبال انجام مأموریت رفتند.
از آن طرف، مردم شهر حضرت آدم، مشغول زندگی و کار و بار خود بودند.
کار می کردند و به عبادت خدا مشغول بودند و هر کجا و و در هر قسمت از زندگی درمی ماندند خود را به محضر یرد بن مهلائیل میرساندند و از رهبر خود راهنمایی می خواستند، هرسال روز جانشینی حضرت شیث را گرامی می داشتند و عید بیعت برگزار می کردند تا اینکه صداهایی عجیب از مرز بین شهر آنها با شهر قابیلیان به گوششان رسید.
تعدادی از مردم کنجکاو شده بودند که این صداها که گاهی آدم را از خود بیخود می کرد و انسان دوست داشت به آن گوش دهد چیست؟! پس نزد حضرت یَرد بن مهلائیل رفتند از او سبب این حالات را جستجو کردند.
حضرت یَرد آه کوتاهی کشید و فرمودند: ای امت خداجو! بدانید و آگاه باشید که شهر قابیلیان به ابلیس پیوند خورده، پس هر صدایی که از جانب آن شهر شنیدید، شک نکنید که صدای ابلیس است، پس به آن توجهی نشان ندهید و هرگز وصیت حضرت آدم و حضرت شیث را فراموش نکنید که فرمودند از شهر قابیلیان دوری کنید و مبادا به آن شهر و مردمش نزدیک شوید، آنان بندگان ابلیسند و شما بندگان خدای یکتا و هیچ مناسبتی بین این دو گروه نمی تواند باشد.
در این هنگام یکی از مردها از میان جمعیت برخاست و گفت: یا پیغمبر! به ما اجازه بده فقط سرکی بکشیم و ببینیم منبع این صداها چیست؟! حس کنجکاویمان که فرو نشست به شهر خود برمی گردیم و دیگر حرف آنان را نخواهیم زد.
حضرت یَرِد فرمودند: بدانید که رفتن همان و شکستن وصیت پدر همان و باز شدن پای ابلیس به زندگی هایتان همان و بعد با لحنی محکم ادامه داد: شما را به خون به ناحق ریختهٔ هابیل قسم می دهم که هرگز وارد شهر قابیلیان نشوید و وصیت پدر را به جا آورید.
مردم از دور حضرت یَرِد متفرق شدند اما عده ای عزم خود را جزم کرده بودند که حتی اگر شده مخفیانه برای ساعاتی کوتاه سری به شهر قابیلیان بزنند و ببینند آنجا چه خبر است، البته قصدشان فقط فرو نشاندن کنجکاوی بود و اصلا به مخیله شان خطور نمی کرد که جذب شهر سیاه و مردمش شوند.
پس چند نفری که ادعای شجاعت می کردند با هم قرار گذاشتند تا نیمه های شب از مرز بین دو شهر خارج شوند و خود را به شهر سیاه برسانند و ببینند در آنجا چه خبر است و برای دیگران نیز روایت کنند.
شب موعود فرا رسید و چند نفر مرد از تاریکی قیرگون شب استفاده کردند و از مرز گذشتند و شد آنچه که نمی باید میشد.
ادامه دارد...
📝به
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨