🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
لحظه شهادت
تو منطقه خانطومان #سجاد 🌷رو با تیر زدند...
وقتی بهش رسیدیم خون زیادی ازش رفته بود
به سختی گفت: کمکم کنید روی زانوهام بشینم...
بهش گفتم: برا چی؟!؟! خون زیادی ازت رفته....
گفت: آخه #ارباب اومده، می خوام بهش سلام بدم....
#اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِالله🌷
به نقل از همرزم شهید
#شهدا🌷 رفتندو ما جا موندیم
#شهید سجاد عفتی🌷
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#السلام_علیڪ_یا_حســین🌷
مثل یک مرده که
یک مرتبه جان میگیرد
دلم از بردن نامتـــ
هیجان میگیرد
قلبم از کار که افتــاد
به من شوکـــ ندهید
اسم #اربابــــ بیاید
ضـــربان میگیرد
#سلام_مولاے_بی_همتاے_من🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
نامش هم مرا یاد #ارباب🌷 می اندازد ، اما وقتی فهمیدم در دهه اول محرم چشم به این جهان گشوده است، مطمئن شدم خریدارش ، #غریبِ_مادر است....
هرچه از زندگیش خواندم ، به اندازه تمام لحظه های زندگیم که در غفلت گذراندم #شرمنده شدم
عشق به مادر ِ #ارباب را، از اسم دخترش فهمیدم و وقتی دل نوشته فاطمه را خواندم که اقتدا به #سه_ساله مشگل گشا کرده بود ، فهمیدم گاهی کوچکترها، دل بزرگی دارند...به اندازه درک ما رایت الا جمیلا ..🌷
استاد #تخریب ، در آخرین روز ماموریتش ، مدال شهادت نصیبش شد.
آن هم با بسته انتحاری که آسمانی اش کرد..
دلم سوخت؛ وقتی ، فهمیدم همچون حضرت مادر غریبانه سوخته است.گویی، #سوختن ، سرنوشت فرزندان مادر است، چه #مدافع باشند .چه #رزمنده.
بازهم به رسم مادر، شهادتش ، غریبانه ترین اتفاق آن ایام و بعدها، به عنوان #اولین_#شهید_مدافع_حرم🌷 تیتر اول رسانه های خبر شد.
رفیق ِشهید🌷 ِشاگردانش شد ، #رسول_خلیلی🌷 آنقدر #زائر #مزارش شد تا عاقبت بخیر شد .
شاید #محمود_رضا_بیضایی🌷 در حضور #شهید ، از کوثرش گذشت و به عشق حقیقی لبیک گفت.
و #محمدرضا_دهقان🌷 به نیت شهادت ، کنار مزار شهید عکس یادگاری گرفت.