🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷
سبک زندگی #شهدا🌷
🔹یک جلد کلام الله🔹
مهریه ام یک جلد قرآن بود و یک سکه طلا..
محمد آن یک جلد قرآن را پس از ازدواج خرید و صفحه اولش نوشت:
امیدم در این است که این اساس حرکت مشترک ما باشد و نه چیز دیگر؛ که همه چیز فناپذیر است جز این کتاب..
سکه را هم بعد از عقد بهش بخشیدم..
#شهیدمحمد جهان آرا🌷
🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴؛۴
ارسال شده از سروش+:
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
عاشق بود ، عاشقی دلسوخته !
چهره ای ملکوتی داشت ، مظهر تمام خوبی ها .
تمام وجودش با محبت حضرت زهرا (س) و امام زمان (عج) عجین شده بود .
مداحی بود با صدای بسیار زیبا و دلنشین ، که هنوز هم نوای ملکوتی او دلها را آسمانی می کند .
در لشکر امام حسین (ع) ، گردانی بود به نام یا زهرا (س) ، که فرماندهی اش را او به عهده داشت ، محمد بر دلهای بسیجیان فرماندهی می کرد ، رزمندگان عاشقش بودند ، در سخت ترین ماموریت ها و عملیات ها ، حاضر می شد و با توسل به حضرت زهرا (س) ، این مراحل را به آسانی پشت سر می گذاشت .
نوروز ۶۶ در سفر به مشهد ، برات شهادتش را گرفت ، حتی مکان و زمان شهادتش را می دانست ، محل مزار خود را هم مشخص کرد ، و گفت روی قبرم فقط بنویسید یا زهرا (س) .
در کربلای ۱۰ حماسه ای بزرگ خلق کرد و در پنجم اردیبهشت ماه ، یک گلوله خمپاره ، سفر او را آسمانی کرد .
در لحظه شهادت ، لبخند زیبایی بر لبانش بود ....
#شهیدمحمد
رضا_تورجیزاده 🌷
پنجاه سال عبادت ، ص54
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛6⃣
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#معرفی کتاب
کتاب «برای زِین اَب» روایت زندگی شهید مدافع حرم محمد بلباسی، از کودکی تا شهادت توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
#شهیدمحمد بلباسی🌷 یکی از شهدای مدافع حرم است که در منطقه «خان طومان» سوریه حین مبارزه با تروریستهای تکفیری به همراه دیگر همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش نیز هنوز به وطن بازنگشته است.
وی، متولد ۱۳۵۷ و ولادت و بزرگ شدن سه فرزند خود را دید، اما زینب او بعد از شهادتش در دفاع از حریم اهل بیت (علیهم السلام) در عملیات مستشاری در خان طومان سوریه، دیده به جهان گشود؛ زمانی که پدر، چشم از این جهان فروبست، ولی دیدگان او نظاره گر این طفل از آسمانها است.
شخصیت چند بعدی #محمد بلباسی،🌷 کتاب را خواندنی و قابل توجه کرده است. خواننده پس از خواندن این اثر، با مفهوم صحیح آتش به اختیار بودن و البته روحیه جهادی شهید در مقاطع مختلف از عمر کوتاه، اما پربرکتش آشنا میشود و میفهمد که اگر انسان از زمان خود به درستی استفاده کند و به هر اتفاقی در وقت و جایگاه خودش رسیدگی نماید، دیگر هیچ چیز در زندگی، قضا نمیشود.
قطعا مخاطبین این کتاب پس از مطالعه آن با #محمد بلباسی🌷 در زندگی شخصی اش، اردوهای جهادی، خادمی شهدا، جهاد با نفس، سرزندگی و نشاط در امور مختلف، سفرهای راهیان نور، مدیریت جهادی در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی و...، سفر به سوریه، و مواردی دیگر همراه خواهند شد.
اگر کسی قصد پاگذاشتن در مسیر تدریجی تکامل انسانی، همراه با سیرۀ عملی را دارد، خوانِش کتاب «برای زِین اَب» را به او توصیه میکنیم.
در فرازی از کتاب آمده است: «بعضی شبها در حیاطِ روبهروی حرم مینشستیم و با هم درسهای کلاس اخلاق را مباحثه میکردیم. به من میگفت: «از امام چیزهای دنیایی نخواه! کم هم نخواه! بگو آقاجان، معرفت خودِت رو به من بده!»
آنقدر دوستش داشتم که هر چه میگفت، برایم حجت بود. چشمانم را بستم و همینها را تکرار کردم. یکدفعه یاد چیزی افتادم و گفتم: «راستی محمد! همه از اینجا برای خودشون کفن خریدن. ما هم بگیریم و بیاریم حرم برای طواف!»
طفره رفت و گفت: «ای بابا! بالاخره وقتی مُردیم، یه کفن پیدا میشه ما رو بذارن توش.»
اصرار کردم که این کار را بکنیم. غمی روی صورتش نشست. چشمانش را از من گرفت و به حرم دوخت. گفت: «دو تا کفن ببریم، پیش یه بیکفن؟!»
«برای زِین اَب» با حمایت لشکر ۲۵ کربلا و به قلم سمیّه اسلامی و فاطمه قنبری، در قطع رقعی و در ۳۹۲ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
علاقمندان جهت تهیۀ این کتاب بعد از انتشار میتوانند از طریق سایت manvaketab.ir با ۲۰ درصد تخفیف، و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانۀ پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ آن را با پست رایگان دریافت نمایند.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
در شناسنامه اش دست برده بود. چهارده سال بیشتر نداشت.
محصل بود کتاب ودفترش هم را باخودش به جنگ میبرد. اخرین باری که رفت در مهران با گلوله مستقیم شهید شد.
پیکرش در افتاب سوزان مهران مانده بود وبعد از چهل روز به زادگاهش برگشت.
چهره ش قابل شناسایی نبود.در زیر افتاب کاملا سوخته بود.
#شهیدمحمد رضا شاه حسینی🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛