🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
در مکتب #شهادت
درمحضر شهدا
تا وارد اتاق شدم از خواب پرید...
رو پیشونی اش عرق نشسته بود ،
گفتم :چی شده داداش؟!
گفت : یک ساعت بود با #حضرت زهرا (س)حرف میزدم.
ادامه داد: فقط از خدا میخوام که روز شهادت بی بی شهید شم...
روز #شهادت حضرت زهرا (س) بود ،قنوت نماز صبح بود که ترکش خورد به پهلوش...
#شهید_علیرضا_هاشم_نژاد🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛