شب #عید_نوروز بود و هنوز کلی کار در خانه مانده بود. عصر بود که پویا از خانه بیرون رفت. همسرش نمی دانست کجا می رود اما خواست زود برگرد. ساعت ۱۲ شب
به خانه برگشت.
بعد از شهادتش بود که فهمید آن شب بسته ها و اقلامی را بر در خانه ی مستمندان و فقرای شهر برده، تا آنان هم
با دلی شاد سال جدید را آغاز کنند.
"شهید پویا ایزدی"