#خاطره
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
خاطره: کرایه تاکسی
منزل ما نزدیک حوزه ازگُل بود
وشبها موقع برگشتن از باشگاه جودو
باهم میرفتیم سوار تاکسی میشدیم. شهید خلیلی نمیذاشت کسی دست تو جیبش کنه،
میگفت بزرگ تر اینجاست؛
دست تو جیبت نکن...!
خاطره: مهدیمخلصی
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
#مربی_مجاهد
#شهیدعلی_خلیلی
@ShahidAliKhalili
#خاطره
انقدر باصفا و خوش مجلس بود... تا خسته میشدیم می رفتیم پیشش خستگی مون دربره. قبل از این که باهاش بیشتر رفیق بشم، تو یکی از اردو های مشهد با بچه ها تیم شدیم... قرار بستیم که شب اردو رو بهم بریزیم... خیلی ها خواب بودن... بلند شدم و سر و صدا کردم... علی آقا اومد با صدای گرفته سرم داد زد که حق الناسه... از ترس رفتم یه حال دراز کشیدم خودمو به خواب زدم... یه دفعه یه دستی اومد بازوم رو گرفت روم رو برگردوندم دیدم علی آقا بود!!!... گفت بیا، با خودم... گفتم کارم تمومه... اخراج شدم!!! رفتم پیشش گفت گشنت نیست؟ میای بریم حرم؟ گفتم شما بگی میام... خلاصه اینقدر تو راه حرم غذا و خوردنی مهمون کرد که از دلم در آورد... می گفت خوشم میاد تو هم مثل من خوش خوراکی.....
#به_روایت_از: آقای بیگلری
#شهیدعلی_خلیلی
#مدافع_ناموس
#شهید_غیرت
@ShahidAliKhalili
طلبه شهید علی خلیلی
📚📝#داستانک ناگهان روزی دردی وجودش را فرا گرفت و هر روز بیشتر و بیشتر شد. اثرات آن ضربت نمودار می شد
#خاطره🌱
به ظاهر به کمک مادر،وضو گرفت. از مادر رنجیده اش خواست او را در آغوش بگیرد، مادر و پسر لحظاتی به هم فقط نگاه کردند و تمام... سه روز از بیست و یکمین بهار عمرش بر این سیاره ی رنج نگذشته بود که از قفس تن رهید و روح بلندش اوج گرفت و به ملکوت اعلی پیوست... همان دم بود که ملائک به استقبالش شتافتند؛ نشان آخر با احترام و تشریفات بر سینه اش قرار گرفت و آن بزرگترین و درخشان ترینِ نشان ها بود: نشانِ "شهید غیرت". دفتر عمر دنیایی اش بسته شد؛ دفتر عمر ابدی اش گشوده... آخرین نشان که بر سینه اش جا گرفت به او کرامت بخشیدند:
حالا هر روز از گوشه ای از این دنیا خبری می رسد... جوانی دیگر به گفته خودش با عنایت شهید امر به معروف و نهی از منکر "علی خلیلی" به راه حق بازگشت...
#شهیدعلی_خلیلی
@ShahidAliKhalili
#هوالشهید 🌹🌷🌾
#خاطره
زمانی که نوبت حجرهی #علی و بچههای حجرشون میشد که شام درست کنند، علی میرفت و عدس میگرفت و عدسی درست میکرد...
بهش میگفتم: چرا عدسی آخه؟؟!!😣😱
این همه غذای دیگه هستش که میتونی درست کنی و بچهها بخورن...
بهم گفت: سید عدسی اشک چشم رو زیاد میکنه😂☺️...منم براتون عدسی درست میکنم تا اشک چشمتون زیاد بشه و برای آقا اباعبدالله گریه کنید...☺️شاید منم یه ثوابی ببرم با درستکردنش!!
بعدش به شوخی میگفت:😂☺️
بخورید...دستپخت من هیچ جای دنیا پیدا نمیشهها !!!😍😂
راست میگفت...☺️😔
دستپختش هیچجای دنیا پیدا نمیشد...
🌾دستپختی که همراه با عشق و معرفت به معصومین(علیهمالسلام) بود...☺️
🌼🌼🌼🌼
#شهید_علی_خلیلی
#به_نقل_ازدوستان_شهید
_______________
@shahidalikhalili
#خاطره
🚩 علاقهی عمیق به اباعبدالله علیهالسلام
ـ خیلی علاقه به امام حسین داشت.
ـ حدود ۷،۸ سالش بود از این عَلَم کوچیکها درست کرده بود یه هیئت بچهها درست کرده بود تو محل؛ بچه هیئتی بود، تربیت شدهی هیئت بود.
ـ از همون کوچیکی واقعا عاشق امام حسین بود، محرم و صفر که میشد علی آقا واقعا پرواز میکردن، در هر مکانی که زیارت عاشورا برپا میشد، ایشون حتما میرفتن.
ـ گفت عمو اگر کسی حسین داشته باشه همه چیز داره، اگر کسی حسین نداشته باشه هیچی نداره...
ـ همه چیزش اهل بیت بود و ذرهای درد خودش رو حس نمی کرد.
ـ هیئت داشتند، دانش آموز داشتند، گروه گروه شده بودند و بعضی بچهها رو تعلیم میدادند.
🌺✨به نقل از خانوادهی محترم شهید
#مربی_مجاهد
#شهیدعلی_خلیلی
@ShahidAliKhalili
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره🌷
سال ۸۳ از همون روزای اول که اومده بود مسجدمون باهاش رفیق شدم. نه اینکه حالا شهید شده اینارو بگم اما خیلی باادب و باحجب و حیا بود. تو این ۱۰ سال رفاقت،شوخی و سرکله زدن دیده بودیم ازش اما حتی یکبار فحاشی و بی احترامی، هرگز... به نقل از دوست شهید آقای حسین پالیزدار
#شهیدعلی_خلیلی
#شهادت ..
@shahidalikhalili
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره🌹
یه چیزه جالب،یه روز داشتیم با هم حرف میزدیم اوایل آشناییمون بود،تازه از خدمت اومده بودم،ایشون میدونست،ولی نمیدونست چند وقته
ازم پرسید کربلا رفتی؟
من یه نیش خند زدم گفتم کربلا برا ماها نیست،برا از ما بهترونه،ما اینقدر گناه کردیم که آقا ماها رو نمیخره،یدفعه بعد اینکه حرفم تموم شد،با خنده بهم گفت،محسن جون کربلا طلبیدنی نیست،کربلا رفتن زوریه...
با این حرف من هم پارسال رفتم وهم امسال که هیچ جوره نمی شد برم به نقل از شاگرد شهید علی خلیلی
#شهیدعلی_خلیلی
_______________
🌺 @ShahidAliKhalili
1.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره
🚩 علاقهی عمیق به اباعبدالله علیهالسلام
ـ خیلی علاقه به امام حسین داشت.
ـ حدود ۷،۸ سالش بود از این عَلَم کوچیکها درست کرده بود یه هیئت بچهها درست کرده بود تو محل؛ بچه هیئتی بود، تربیت شدهی هیئت بود.
ـ از همون کوچیکی واقعا عاشق امام حسین بود، محرم و صفر که میشد علی آقا واقعا پرواز میکردن، در هر مکانی که زیارت عاشورا برپا میشد، ایشون حتما میرفتن.
ـ گفت عمو اگر کسی حسین داشته باشه همه چیز داره، اگر کسی حسین نداشته باشه هیچی نداره...
ـ همه چیزش اهل بیت بود و ذرهای درد خودش رو حس نمی کرد.
ـ هیئت داشتند، دانش آموز داشتند، گروه گروه شده بودند و بعضی بچهها رو تعلیم میدادند.
🌺✨به نقل از خانوادهی محترم شهید
#مربی_مجاهد
#کانال_شهید_علی_خلیلی
#شهید_امربهمعروف_و_نهیازمنکر
@ShahidAliKhalili
#خاطره
خونه ما نزدیک ازگُل بود
وشب ها موقع برگشتن از باشگاه جودو
باهم میرفتیم سوار ماشین میشدیم علی آقا نمیذاشت کسی دست تو جیبش کنه
میگفت بزرگ تر اینجاست
دست تو جیبت نکن!
@shahidAlikhalili
#شهید_علی_خلیلی
1.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره
🚩 علاقهی عمیق به اباعبدالله علیهالسلام
ـ خیلی علاقه به امام حسین داشت.
ـ حدود ۷،۸ سالش بود از این عَلَم کوچیکها درست کرده بود یه هیئت بچهها درست کرده بود تو محل؛ بچه هیئتی بود، تربیت شدهی هیئت بود.
ـ از همون کوچیکی واقعا عاشق امام حسین بود، محرم و صفر که میشد علی آقا واقعا پرواز میکردن، در هر مکانی که زیارت عاشورا برپا میشد، ایشون حتما میرفتن.
ـ گفت عمو اگر کسی حسین داشته باشه همه چیز داره، اگر کسی حسین نداشته باشه هیچی نداره...
ـ همه چیزش اهل بیت بود و ذرهای درد خودش رو حس نمی کرد.
ـ هیئت داشتند، دانش آموز داشتند، گروه گروه شده بودند و بعضی بچهها رو تعلیم میدادند.
🌺✨به نقل از خانوادهی محترم شهید
#مربی_مجاهد
#کانال_شهید_علی_خلیلی
#شهید_امربهمعروف_و_نهیازمنکر
@ShahidAliKhalili
#هوالشهید 🌹🌷🌾
#خاطره
زمانی که نوبت حجرهی #علی و بچههای حجرشون میشد که شام درست کنند، علی میرفت و عدس میگرفت و عدسی درست میکرد...
بهش میگفتم: چرا عدسی آخه؟؟!!😣😱
این همه غذای دیگه هستش که میتونی درست کنی و بچهها بخورن...
بهم گفت: سید عدسی اشک چشم رو زیاد میکنه😂☺️...منم براتون عدسی درست میکنم تا اشک چشمتون زیاد بشه و برای آقا اباعبدالله گریه کنید...☺️شاید منم یه ثوابی ببرم با درستکردنش!!
بعدش به شوخی میگفت:😂☺️
بخورید...دستپخت من هیچ جای دنیا پیدا نمیشهها !!!😍😂
راست میگفت...☺️😔
دستپختش هیچجای دنیا پیدا نمیشد...
🌾دستپختی که همراه با عشق و معرفت به معصومین(علیهمالسلام) بود...☺️
🌼🌼🌼🌼
#شهید_علی_خلیلی
#به_نقل_ازدوستان_شهید
_______________
@shahidalikhalili
#هوالشهید 🌹🌷🌾
#خاطره
زمانی که نوبت حجرهی #علی و بچههای حجرشون میشد که شام درست کنند، علی میرفت و عدس میگرفت و عدسی درست میکرد...
بهش میگفتم: چرا عدسی آخه؟؟!!😣😱
این همه غذای دیگه هستش که میتونی درست کنی و بچهها بخورن...
بهم گفت: سید عدسی اشک چشم رو زیاد میکنه😂☺️...منم براتون عدسی درست میکنم تا اشک چشمتون زیاد بشه و برای آقا اباعبدالله گریه کنید...☺️شاید منم یه ثوابی ببرم با درستکردنش!!
بعدش به شوخی میگفت:😂☺️
بخورید...دستپخت من هیچ جای دنیا پیدا نمیشهها !!!😍😂
راست میگفت...☺️😔
دستپختش هیچجای دنیا پیدا نمیشد...
🌾دستپختی که همراه با عشق و معرفت به معصومین(علیهمالسلام) بود...☺️
🌼🌼🌼🌼
#شهید_علی_خلیلی
#به_نقل_ازدوستان_شهید
_______________
@shahidalikhalili