#زندگی_نامه_شهید
#قسمت_آخر
من اسم کارم را امربه معروف و نهی ازمنکر نمی گذارم بلکه آن اقدام را دفاع از ناموس می دانم و دفاع از ناموس برهر مسلمانی واجب است. جز خدا هیچ کسی پشت آدم نیست من آن موقع هم که رفتم و با آن افراد درگیر شدم به کسی امید ندوخته بودم و به خاطر لبخند آقا رفتم و دفاع کردم...
شهید علی خلیلی پس از مرخص شدن در منزل بستری شد اما هر از گاهی به دلیل مشکلات ناشی از حادثه رخ داده به بیمارستان منتقل شده و بستری میشد.
اما سرانجام در بیمارستان بعثت دعوت حق را لبیک گفته و جان به جان آفرین تسلیم کرد و به دیدار ابا عبدالله الحسین و یارانش شتافت...
پیکر شهید ناهی از منکر "حجت الاسلام علی خلیلی" با حضور مسئولان و اقشار مختلف سه شنبه 5 فروردین از مسجد فاطمه الزهرا(س) در نارمک به سمت مسجدالنبی(ص) تشیع شد...
#شهدا_زنده_اند
@shahidalikhalili
17.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#الگوی_زندگیم
حبل الوریدت را بریدند
گویا خدا نزدیکتر شد. . .
خون تو را دیدم که میریخت...
نفرین به تیغ نابرادر
#مستند
#قسمت_اخر
#شهیدعلی_خلیلی
#خادم_الزهرا_س
@shahidalikhalili
#نامه شهید علی خلیلی به رهبر انقلاب
#قسمت_آخر
#آقا جان بخدا #درد هایی که میکشم به اندازه این درد که نکند کاری برخلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند.مگر خودتان بارها علت قیام #امامحسین(ع) را #امربهمعروفونهیازمنکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه #اصلاح جامعه #تذکرلسانی است؟
یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شما را نمیفهمند؟؟یعنی شما انقدر بین ما #غریب هستید؟؟
#رهبرم جان من و هزاران چون من فدای غربتت.بخدا که دردهای خودم در برابر دردهای شما فراموشم میشود که چگونه مرگ #غیرت و #جوانمردی را به سوگ مینشینید.
#آقا جان من و هزاران من دربرابر درد های شما ساکت نمینشینیم و اگر بارها #شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمیگزاریم رگ غیرت و #ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
@shahidalikhalili
طلبه شهید علی خلیلی
بسم الله الرحمان الرحیم #ناےسوخته #قسمت۷۱ -نه مادر داداشت اصلا اهل شلوغ کاری و جنگ و جدل نبود😘
بسم الله الرحمان الرحیم
#ناےسوخته
#قسمت_اخر
دنیایی از یادگاری های علی در صندوقچه ی خاطرات مادر حکایتی است طولانی از عاشقی و هجران خسته دلی از نفس افتاده.
حتی اولین دایره ای که علی کشیده بود
مادر تازه فهمید بود چرا علی برای او چیز دیگری بود و او آنقدر برای نگهداری این خاطرات اصرا می کرد
نگاه مادر در لا به لای خاطره ها به دستبند ی مشمایی (مشمعی) خیره میشود .
روی آن نوشته بود (علی خلیلی ۷۱/۸/۹)
چشمانش لبریز اشک می شود ، تصویر دستبند را در حوض چشمانش می رقصاند، طاقت نمی اورد؛ ان را بر می دارد.
بغض امانش را بریده و راه گلویش را بسته است.
گاه به دستبندی که دور انگشتان دستش بسته است خیره میشود
و
گاهی هم در لا به لای آن چشمانش به عکس مهربان علی
اری ! دستبند نوزادی تولد علی تداعی دستان نحیف و استخوانی او در روز های اخر است
علی می خندد و مادر هم از لبخند زیبای علی می خندد، صدای گرفته علی در ذهن مادر می پیچد.
-هیچ چیز دست من و تو نیست...
فقط خدا....
خدا.....
خدا....
والسلام..
پایان
#شهید_ناموس
#شهید_امر_به_معروف
#شهیدعلےخلیلی
🥀نویسنده : هانیه ناصری
🥀ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵
@ShahidAliKhalili