4_5958396206911588512.mp3
6.75M
#مداحےتایم
🎙ڪربݪایےسیـدمہـدۍحسینے
اۍ ڪہ دݪخوشیہ روزگار منے...!
#اݪسݪامعݪیڪیااباعبداللهاݪحسین🖤
@ShahidAliKhalili
طلبه شهید علی خلیلی
#مداحےتایم 🎙ڪربݪایےسیـدمہـدۍحسینے اۍ ڪہ دݪخوشیہ روزگار منے...! #اݪسݪامعݪیڪیااباعبداللهاݪحسین🖤
آمـدم دُنیـا براۍ دیدن روۍ حسین ؛
ورنہ من با مـردم دُنیـا چہ ڪارۍ داشتم...!
.
طبیبان بارها گفتند،این غم را علاجے نیست
دگـــر غیر از هــوای ڪـربلا بر مــــا نمےسازد
.
- دلتنگـــ باران #ڪربــلآ..؛💔
[
@ShahidAliKhalili
مشکل اینا با خونه ۱۲۰متری #پناهیان
نیست؛
وگرنه چرا اصلاحطلبا حرفی از ثروتُ سرمایهُ کاخهای روحانیُ ناطقُ رفسنجانی و... نمیزنند؟!
داستان برمیگرده به اون پیشنهادی که پناهیان داد؛ که مسئول بیعرضه رو باید به گاری بست!
تصور اینکه روزی فریدون رو به گاری ببندند خیلی بهشون فشار آورد
طلبه شهید علی خلیلی
مشکل اینا با خونه ۱۲۰متری #پناهیان نیست؛ وگرنه چرا اصلاحطلبا حرفی از ثروتُ سرمایهُ کاخهای روحا
چند روزه داریم میشنویم...لازم دونستم بگم اینارو
شنیدهام که گاهی خدا بندهاش را به بلایی گرفتار میکند تا به خود نزدیکش کند
خدایا کمی راحت تر از ما امتحان بگیرید😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسین رو میشناشی؟؟؟
یارقیه😭😭😭
طلبه شهید علی خلیلی
بسم الله الرحمان الرحیم #نای_سوخته #قسمت۲۵ کم کم بوی عید به مشام می رسید😍😌 صدای پای بهار از تما
بسم الله الرحمان الرحیم
#نای_سوخته
#قسمت۲۶
از لحظه تحویل سال تا شهادت ۳روز بیشتر نمانده بود😔
دومین روز از سال نود و سه به شب رسید 😭 علی دست های مادر را در دستانش گرفت و با انگشتان باریک و بی رمقش سعی می کرد چروک های دست مادر را باز کند اما نمی شد😭😭💔
انگار باز شدنی نبود😭
در ذهنش خاطرات کودکی را مرور می کرد برقی در چشمانش دوید😄 باید مادر را شاد میکرد و امیدوار😊😌
باید خاطراتش را با مادر مرور می کرد.
-مامان!یادته بچه بودم؟😉
-یادته. . .؟
پشت سر هم و مسلسل وار سعی می کرد هر چه یادش می آمد به یاد مادر بیاورد☺️😅
حتی باید از وسایل کودکی اش هم استفاده می کرد.
-اینو نگاه کن، یادت می آد؟
مادر باید می زد ، مادر باید امیدوار می شد.
-آره!یادمه آ... آر... آره!
اما نه! کم کم صدای مادر شروع به لرزیدن کرد و اشک هایش روی دست های علی ریخت😭😭
دست هایی که انگشتان لرزان مادر را محکم بغل کرده بود؛ چه خبر بود؟! دلش شور می زد😞💔😭
بی اختیار یاد دو شب پیش افتاد ، لحظه ای امید ماندن و بودن با علی را در دلش زنده کرده بود همان لحظه تحویل سال و درخشش هدیه علی در دستان مادر😓😭
ادامه دارد.....
#شهیدعلےخلیلی
🥀نویسنده:هانیه ناصری
🥀ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵
@SHahidAliKHalili
استادمون میگفت:
بچہ وقتی میخوادیه چیزی برای بابا مامانش بخره
ازخودشون پول میگیره و برا اونا میخره وڪُلے ذوق میڪنه ازاینڪه خودشبراشونخریده
درحالیڪه همشازبابایامامانه!
ماهماینجوریهستیم
یه ڪارِ خوبی ازمون سرمیزنہ ،ذوق میڪنیم
درحالیڪه همش ازخداست!
نبینیم خودمون رو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میای بریم امام رضا؟؟😔
چهارشنبه های امام رضایی
ً
ضامن چشمان آهوها به دادم میرسی ؟؟؟
#خاطره🔮💜
یه چیزه جالب،
یه روز داشتیم با هم حرف میزدیم اوایل آشناییمون بود،
تازه از خدمت اومده بودم،
ایشون میدونست،
ولی نمیدونست چند وقته
ازم پرسید: کربلا رفتی؟!
من یه نیشخند زدم گفتم:
کربلا برا ماها نیست، برا از ما بهترونه، ما اینقدر گناه کردیم که آقا ماها رو نمیخره..😏😕
یه دفعه بعد اینکه حرفم تموم شد
با خنده بهم گفت:
محسن جون!!
#کربلا طلبیدنی نیست،
#کربلا رفتن زوریه... ☺️
با این حرف من هم پارسال رفتم
و هم امسال که هیچ جوره نمیشد برم ..🌙🌼
به روایت
🌺شاگرد شهید علی خلیلی
#شهید_علی_خلیلی❤️
#داداش_علے 💞
@ShahidAliKhalili
4_5933973584052487929.mp3
12.07M
«سید مهدی حسینی»
باحسیخوبگوشبدید🖤
یهعالمهآرامشهدیهبهتون🌱
#رزقتون
@ShahidAliKhalili