فرهنگی هنری شهید حیدری
سلام رفقا😃 بازهم با مبحث شیرین #مهدویت در خدمتتون هستیم. دل بدید پای این مباحث اعضای جدید شدیدا پیش
سلام رفقا😃
بازهم با مبحث شیرین #مهدویت در خدمتتون هستیم.
دل بدید پای این مباحث
#دلایل_عقلی_امامت
🚫 اینجا تقلید جایز نیست!🚫
🔹 مبحث #امامت، چیزی جدای از «عقل» نیست.
🔄لذا کلیهی دلایل دینی، حتماً #عقلی هم هست و کلیهی دلایل عقلی اگر صحیح باشند،
حتماً عین دین هستند
🔹اساساً حق و باطل، هستی و نیستی، ضعف و کمال و... با عقل شناخته میشوند.
🔄پس بدیهی است وقتی اسلام بر اساس فرامین الهی میفرماید:
«اصول دین تحقیقی است و در اصول تقلید جایز نیست»
♦️یعنی باید برای آدمی با استدلال عقلی به اثبات رسد.
🚫 اینجا تقلید جایز نیست!🚫
🔹 مبحث #امامت، چیزی جدای از «عقل» نیست.
🔄لذا کلیهی دلایل دینی، حتماً #عقلی هم هست و کلیهی دلایل عقلی اگر صحیح باشند،
حتماً عین دین هستند
🔹اساساً حق و باطل، هستی و نیستی، ضعف و کمال و... با عقل شناخته میشوند.
🔄پس بدیهی است وقتی اسلام بر اساس فرامین الهی میفرماید:
«اصول دین تحقیقی است و در اصول تقلید جایز نیست»
♦️یعنی باید برای آدمی با استدلال عقلی به اثبات رسد.
@shahidMohammadAliHeydari
فرهنگی هنری شهید حیدری
🚫 اینجا تقلید جایز نیست!🚫 🔹 مبحث #امامت، چیزی جدای از «عقل» نیست. 🔄لذا کلیهی دلایل دینی، حتماً #
⭐️ مبحث «امامت» با تعریفی که تشیع از آن میدهد، پس از نبوت و توحید مطرح میگردد.
👈 پس طرح و اثبات آن بدون باور به «الله»، معنا و مفهوم و جایگاهی ندارد.
🔺 اما در عین حال، همان طور که بیان شد، کلیهی اصول اعتقادی اسلام، بر اساس خلقت و فطرت است و #همه آنها اثبات عقلی دارد
‼️اعتقاد بدون دلیل عقلی، چیزی جز تقلید یا عادت و سنت بومی نخواهد بود و قطعاً فایدهای نیز نخواهد داشت.‼️
📚 فصلنامه انتظار، خاتمیت امامت و مهدویت
@shahidMohammadAliHeydari
#دلایل_عقلی_امامت
⭕️ زمین از حجت خالی نمی ماند!
🔹 شیخ اشراق درباره وجوب امامت مینویسد:
«جهان هیچگاه از حکمت و از وجود کسی که دارای حکمت باشد و حجج و بینات خدا نزد او باشد، خالی نبوده است و این چنین کسی 👈خلیفه خداست
🔻 و تا زمین و آسمان برپاست، چنین خواهد بود...
🔻 و زمین هرگز از چنین انسانی تهی نخواهد بود...
اینکه میگویم ریاست با اوست، مقصود ⬅️حکومت ظاهری او نیست، ⬅️بلکه گاهی در نهایت پنهانی (غیبت) به سر میبرد...
🔺ریاست جامعه با این انسان است اگر چه نشانی از او در دست نباشد»
⏬👈بنابراین دلیل عقلی اقتضا میکند که هر زمان باید امام و رهبری باشد.
📚 حکمةالاشراق، از مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج ١، ص ١١
@shahidMohammadAliHeydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ اثبات خالی نبودن عالم از حجت الهی
❓خلیفة الله کیست؟؟
#استادعالی
@shahidMohammadAliHeydari
برای شنیدن حرفهاتون درمورد مبحث مهدویت 😊 👇
منتظریم
https://harfeto.timefriend.net/945816500
فرهنگی هنری شهید حیدری
#رنج_مقدس #قسمت_پنجاه_و_چهارم پدر بلند می شود و کنارم می نشيند. سرم را به سينه ستبرش می چسباند. صدا
#رنج_مقدس
#قسمت_پنجاه_و_پنجم
دسته جعفری را می کشم مقابلم و می گويم:
- من جعفری ها را پاک می کنم که سخته!
پدر می گويد:
- تو پيش ما بشين، اصلاً دست به سبزی هم نزن.
مشغول می شوم. مادر کمی منّ و من می کند:
- اوممم... ليلاجان!... نظرت چيه؟!
با بی خيالی می گويم:
- سبزی های خوبيه. مخصوصاً جعفريش که گِل هم نداره و من الآن تمومش می کنم و بقیه اش هم سهم علی و والدينش.
مادر می گويد:
- نه مامان جان، خواستگار رو می گم.
پدر لبخند می زند و سرش را از سبزی ها بالا نمی آورد و من حس می کنم که سرخ شده ام. مادر می گويد:
- اون شب که اون سه تا نذاشتند درست و حسابی صحبت کنيم، حالا تا نيستن...
دستپاچه می گويم:
- اول علی را سرو سامان بديم بره خونه بخت، برای من وقت زياده.
مادر می خندد و می گويد:
- پسر نمی ره خونه بخت، دختر می ره خونه بخت.
- چه فرقی داره؟ اصلاً من کار دارم.
پدر بلند می خندد. خوشحالی اش از تمام صورتش پيداست. بدنم بی حس شده انگار. صدای در که می آيد خدا را شکر می کنم. علی از اين حال و روز نجاتم می دهد. مادر منتظر است تا در سالن باز شود و علی را ببيند. همه نگاهمان به در است. تا در را باز می کند و ما را می بيند کمی مکث می کند. ابروهايش درهم است، اما مادر امانش نمی دهد.
- خوش اومدی آقای دوماد. بذار اول زن بگيری؛ بعد شبگرد بشی، جواب تلفن های ما رو ندی، شام خونه مادرزنت رو بخوری، با خانمت دعوا کنی با اين قيافه بيای خونه. هنوز که خبری نيست مادرجون.
علی از شوخی مادر، حال و هوايش عوض می شود. پدر نمی گذارد فضای شيرين به وجود آمده به هم بخورد. دسته گشنيز ها را می گذارد جلوتر و می گويد:
- ليلا سهم شما را نگه داشته. من که جور کسی را نمی کشم. خوددانی پسر جون.
من هم از ترس اينکه بگويند غذای علی را بياور می گويم:
- غذاتم روی ميز آشپزخونه س. رستوران نيست که هرکس هروقت خواست بياد، می خواستی سر سفره خانوادگی بيايی. هر کی گرسنه شه خودش بره غذا بخوره.
علی تعظیمی می کند و می گويد:
- من مانده ام با اين همه محبت، چه طور ذوق مرگ نشدم!
تا علی برود لباس عوض کند و غذا بخورد، مادر فرصت را غنيمت می شمرد و می گويد:
- دوست پدرت بود...
لب می گزم و او ادامه می دهد:
- برای پسرش می خواد بياد خواستگاری.
مادر من عجب فرصت طلب است. بلند می شوم تا از دست اين زن و شوهر فرار کنم. مادر ادامه می دهد:
- داره دکترا می خونه. اصالتاً شيرازی ان. بيست و پنج سالشه. تدريس هم می کنه، کلی هم بچه داره توی کانون شون.
بيوگرافی از اين وحشتناک تر در عالم وجود ندارد. دوست دارم بدانم که مادر طبق چه اصلی اين قدر درهم و برهم خواستگارم را معرفی کرد. دقيقاً هدفش چه بود؟ علی از آشپزخانه بيرون می آيد تشکرکنان می نشيند کنار من و دسته سبزی هايش را جلو می کشد. مادر می پرسد:
- علی جان شما قدت چند سانته؟
پدر می خندد. گويا مادر با تدبير خودش دارد همه پازل ها را می چيند. علی دستش را دراز می کند. چاقو را برمی دارد و می گويد:
- يک و هشتاد و دو. چه طور مگه؟
مادر می گويد:
- ماشاءاللّه. درست گفتم پس.
علی نگاهی به مادر می کند:
- به کی گفتيد؟
مادر بی خيال می گويد:
- به خانواده آقای سرمدی ديگه. زنگ زدم برای دخترشون.
علی و چاقو هر دو بی حرکت می شوند. پدر خودش را چنان مشغول کار نشان می دهد که انگار واقعاً از چيزی خبر ندارد.
- برای فردا شب قرار گذاشتيم بريم. دسته گل و شيرينی يادت نره.
پدر مجال نمی دهد و می گويد:
- تکليف من به عنوان پدرشوهر چيه؟
دست علی هنوز بيکار است. مادر زود و به شوخی می گويد:
- متأسفانه پدرشوهر عروس را دوست داره. چه خونی به دل من بشه از حسادت!
- نه عزيزم، هيچ کسی جای شما رو نمی گيره. اصلاً به اين علی می گيم بره خونه مادرزنش زندگی کنه، اين دور و برا پيداش نشه.
خيلی خوشحالم که بحث از من دور شده. علی تا به خودش بيايد اسم بچه هايش را هم تعيين کرده ايم و دو سه دور هم با خانمش دعوا و قهر کرده ايم. بنده خدا فرصت نمی کند اعتراضی کند.
@shahidMohammadAliHeydari
فرهنگی هنری شهید حیدری
#رنج_مقدس #قسمت_پنجاه_و_پنجم دسته جعفری را می کشم مقابلم و می گويم: - من جعفری ها را پاک می کنم که
#رنج_مقدس
#قسمت_پنجاه_و_ششم
فرصت را غنيمت می شمارم و پيام می دهم به مسعود:
- «جای شما دو تا خالی! اينجا بساطی داريم دِبش! اگه گفتی عروسی کيه؟»
توی ذهنم گزينه هايی که می شود اين دوقلوها را سرکار گذاشت مرور می کنم که تلفن خانه زنگ می زند. مادر گوشی را برمی دارد و چنان جا می خورد که ناخودآگاه توجه من و بابا می رود سمت مکالمه مامان.
- خواب نما شدی مسعود جان! عروسی نيست. اگه خدا بخواد داداشتون از خر شيطون پايين اومده قبول کرده بريم براش خواستگاری. امشب قراره بريم انشاءالله. خودم می خواستم الآنا بهتون زنگ بزنم. اگه قطعی شد خبرها رو هم لحظه به لحظه براتون می گم.
بقيه حرف ها مهم نيست. با خودم می گويم: اين مسعود پيام را نخوانده، خبر را از منبع گرفت. بشر دوپاست ديگر. وقتی بخواهد مطلبی را بفهمد زمين را دور می زند، آسمان را پايين می کشد تا به نتيجه دلخواهش برسد، اما وای به وقتی که نخواهد سراغ چيزی برود.
مادر صدايم می زند و می روم پيشش.
- به علی يه زنگ بزن بگو چه گل و شيرينی ای بگيره. يه وقت بدسليقه گی نکنه.
گوشی را برمی دارم. جواب که می دهد، می گويم:
- دسته گلی که قراره خاطره يه عمر زندگی دو نفره تون باشه چه مدلی، چه رنگی، چه سبکی باشه بهتره؟
- اوممم... با اين زاويه نگاه نکردم. حالا چه کار کنم؟
- خب سليقه ات رو هم چاشنی گزينه های قبلی کن و البته نهايت آرزوت هم توی يه دسته گل مشخص می شه ديگه. اما شيرينی. اينو هر چی خودت دوست داری بخر.
با مکثی می پرسد:
- چرا؟
چون از حالا داريد تبادل دوست داشتنی ها و دوست نداشتنی های شکمی رو انجام می ديد. و شما مردها عبد شکميد و من نظری ندارم.
می خندد:
- که ما عبد شکميم؟ باشه خدا بزرگترين امکانی که فراهم کرده تلافی و تقاص و جبرانه، خواهر گلم.
می خندم و خداحافظی می کنم. سرم را که بلند می کنم نگاه سنگين پدر را می بينم. لبخندی می زنم و می پرسم:
- ميوه می خوريد؟
- دمنوش هم داريد کدبانوجان.
مادر می گويد:
- هر چه که ميلتان باشد.
تا دم بکشد و جمع سه نفره برای خوردنش دور هم بنشينند، علی هم با دو دسته گل و دو جعبه شيرينی از راه می رسد. با ذوق بلند می شوم کمکش کنم. عطر نرگس مستم می کند. آن قدر ذوق می کنم که يادم می رود بپرسم چرا دو تا؟
علی يکی از گل ها را می گذارد روی دامن مادر و دست و پيشانی مادر را می بوسد. شيرينی را هم می دهد به پدر و دست پدر را می بوسد.
خوشحالم. خيلی... با ذوق دسته گل ديگر را می گيرم و کل می کشم و چرخی دور خودم می زنم و گل ها را داخل گلدان می گذارم.
- برادر من، تو که زن می خواستی زودتر می گفتی.
علی لبانش را جمع می کند.
- اصلاً هم از اين خبرا نيست. من رو مجبور کرديد گل بخرم، ديدم درست نيست اصل کاری ها رو نديد بگيرم. همين.
قوری را دولا می کنم روی استکان علی.
- باشه همه مون قبول می کنيم که تو اصلاً تو اين فکر نبودی و الآن ذوق مرگ نيستی؛ مديونی اگه فکر کنی يهويی اينطوری شدی.
پدر جعبه شيرينی را مقابلم می گيرد. دست می کنم يکی بردارم که علی می کوبد روی دستم.
- دوست ندارم روی دماغ خواهرشوهر يه جوش گنده باشه، تا اطلاع ثانوی حق خوردن شيرينی جات نداری.
دست پدر را می کشد سمت خودش، اما تا می آيد شيرينی بردارد پدر يکی می زند پشت دستش.
- پسرجان، اول بگذار بله بگيری، بعد شيرين کام بشی. تا وقتی از عروس بله نگرفتی حق خوردن نداری.
شيرينی را می گذارم توی دهانم، و سعی می کنم حرص درآورترين نگاه را به علی بيندازم. خنده پدر و مادر شيرين تر از تمام شيرينی های عمرم می شود.
@shahidMohammadAliHeydari
5f533f2cee5b46ef1a1a7670_569130427145073864.mp3
2.27M
👈اگه دلت واسه امام زمانت تنگ شده گوش کن👂🏻
#اسـتـاد_دارسـتـانـی
✅ جهت تعجیل امرظهور صلوات😊
امروز میخواهیم یک هنری رو معرفی کنیم😊
که اتفاقا این روزها بازار خوبی داره و خیلی فراگیر شده،کسانی که دستی در طراحی و نقاشی با مداد،بوم و... اینها دارند میتوانند این هنر رو در فضایی دیگر و به صورت دیجیتال کار کنند و طرح ها و آثار جذابتری رو ارائه دهند
👇👇
طراحی دیجیتال(Digital painting)✍️
💠 طراحی دیجیتال هنری که به جای استفاده از ابزار سنتی مثل آبرنگ🖌️، مداد✏️ و مداد رنگی، ماژیک🖍️ و ابزارهایی که باهاشون روی کاغذها و مقواها طراحی میشه از ابزارهای دیجیتالی توسط یک کامپیوتر🖥️ یک تبلت دیجیتالی کننده به همراه یک قلم و نرم افزار مربوطه، انجام میشود
💠تمامی برنامه های دیجیتال پینتینگ، به گونه ای طراحی شده اند که در آنها استفاده از رسانه های فیزیکی مانند: قلم مو های مختلف ، جلوه های رنگی ،بوم نقاشی، ابزارهای نقاشی، پالت ها 🎨و گزینه های متعدد در زمینه رنگ بدرستی الگو برداری و اجرا شده است😊
💠دیجیتال پینتینگ عمدتا در هنر تولید رونق دارد. این رشته به طور گسترده ای در طراحی مفهومی فیلم های سینمایی، برنامه های تلویزیونی و همچنین بازی های ویدئویی استفاده می گردد🎥🎬
💠مزایای طراحی دیجیتال:
🔺دسترسی به ابزارهای متنوعتر مانند پالتهایی شامل طیف وسیعی از میلیونها رنگ و نیز به سایزهای متنوعی از بوم نقاشی
🔺امکان بازگشت به مراحل قبل
و...
نرم افزار های دیجیتال پینتینگ:
🔸نسخه های ویندوز💻:
⭕Adobe Photoshop
⭕Corel Painter
⭕Krita
🔸نسخه های گوشی📱:
⭕Procreate مخصوص آیفون و ایپد
⭕Autodesk Sketchbook Pro
⭕Adobe Illustrate premium
سلااام رفیق جان🤩
ان شاء الله که حال دلت خوبِ خوب باشه☺️
چه خوبه تو این روزا هوای همو بیشتر داشته باشیم.
بخصوص خانواده هایی که دستشون از هرگونه تامین معیشت خالیه...😔
🔶شاید این #امتحانی ست برای ما
تا بدانیم چقدر در روز های سخت مثل #برادر پشت هم وایسادیم..😍
رفیق جانم🤓
فرصت خوبیه تا این #برادری رو اثبات کنی
شاید بگی:خب چجوری⁉️
پس لازمه یه چندتا نکته هم بهت بگم..
💛در لینکی که در انتهای پیام در خدمتت میزارم، ثبت نام میکنی
💛و از این طریق اول هر ماه قمری این طرح به همراه شماره حسابی💳بهت یادآوری میشه تا مبلغی رو واریز کنی
💛البته مبغلش اصلا مهم نیست، هر چقدر که وسعت میرسه..
💛 و مطمئن باش جای درستی خرج میشه
💛ان شاء الله از دستانی که با مهر #برادری ات گرفته شده، گزارشاتی در اختیارت میزاریم🙂
‼️راستی رفیق جااانم‼️
یادت نره که خانواده، دوستان و هرکس دیگه ای رو در این کار خیر همراه کنی☺️
از پول تو جیبی هات هم که میدونم دریغ نمیکنی 😁
پس یاعلی💪
لینک فرم👇
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLScD-ufWLQtzMtfhVywqX9buzTYTx-DBwMKmLAEbBoB6-PDmyw/viewform?usp=sf_link
#نشرحداکثری💪
#دستےبراریمبہمِھرمحمدﷺ
#آنچہبراےتوباقےمےماند
فرهنگی هنری شهید حیدری
سلااام رفیق جان🤩 ان شاء الله که حال دلت خوبِ خوب باشه☺️ چه خوبه تو این روزا هوای همو بیشتر داشته با
رفقا جان یاعلی 🙃
منتظر همکاری فوق العادتون هستیم.
اگر دوست داشتین خوشحال میشیم از جذب مشارکتتون برامون بگید.👇
🆔 @mehr_mohammad
یا در لینک ناشناس
https://harfeto.timefriend.net/360321107
#نشرحداکثری 💪