eitaa logo
کف خیابان🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
8.9هزار ویدیو
58 فایل
تاریخ ساخت کانال:97/1/11 به یاد رفیق شهیدم کانال وقف شهید محمودرضابیضائی مبارزه با فتنه ارتباط با خادم کانال 👈🏽 @Mojahd12
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ✍️رضایت خدا ملاک کارتان باشد یه روز دیدم شهید باقری با سر و وضع خاکی و گلی از در اومدن داخل اتاق😳 گفتم :فرمانده چه خبر کجا بودید که این طور خاکی و گلی شدید ؟ لبخند ملیحی زد 🙂و رفت نشست .میدونستم داره از گفتن موضوع خودداری میکنه . چند روزی تکرار شد تا اینکه ی شب که شیفت بودم گاه و بی گاه خوابم میبرد و چرت میزدم یک لحظه متوجه شدم سایه ای از جلوی چشمام رد شد وسوسه شدم و سایه رو تعقیب کردم ببینم چکار میکنه😉 دنبالش رفتم دیدم ایشون مشغول نظافت حیاط و سرویسهای بهداشتی هستند خجالت کشیدم 😥و دویدم سمتشون و از ایشون خواستم ادامه کار رو به من بسپرن و گفتم : شما فرماندهی این کارا وظیفه ماست که نیروی شما هستیم .ایشون جواب دادن کاری که واسه رضای خدا باشه جایگاه انسان رو تغییر نمیده 👌من این کارو دوست دارم و انجام میدم چون میدونستم بچه ها نمیذارن انجام بدم قبل از نمازصبح و تو تاریکی انجام میدم.😊 از خودم خجالت کشیدم سرمو پایین انداختم و گفتم به خدا قسم شما خیلی بزرگواری..🕊 🌺 @fadaeian_eslami
•┈┈••✾ ✾••┈┈• 🌷 ✍️رضایت خدا ملاک کارتان باشد یه روز دیدم شهید باقری با سر و وضع خاکی و گلی از در اومدن داخل اتاق😳 گفتم :فرمانده چه خبر کجا بودید که این طور خاکی و گلی شدید ؟ لبخند ملیحی زد 🙂و رفت نشست .میدونستم داره از گفتن موضوع خودداری میکنه . چند روزی تکرار شد تا اینکه ی شب که شیفت بودم گاه و بی گاه خوابم میبرد و چرت میزدم یک لحظه متوجه شدم سایه ای از جلوی چشمام رد شد وسوسه شدم و سایه رو تعقیب کردم ببینم چکار میکنه😉 دنبالش رفتم دیدم ایشون مشغول نظافت حیاط و سرویسهای بهداشتی هستند خجالت کشیدم 😥و دویدم سمتشون و از ایشون خواستم ادامه کار رو به من بسپرن و گفتم : شما فرماندهی این کارا وظیفه ماست که نیروی شما هستیم .ایشون جواب دادن کاری که واسه رضای خدا باشه جایگاه انسان رو تغییر نمیده 👌من این کارو دوست دارم و انجام میدم چون میدونستم بچه ها نمیذارن انجام بدم قبل از نمازصبح و تو تاریکی انجام میدم.😊 از خودم خجالت کشیدم سرمو پایین انداختم و گفتم به خدا قسم شما خیلی بزرگواری..🕊 🌺🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @fadaeian_eslami
کف خیابان🇵🇸
🌷مجاهد پرکار🌷 🔹بسیار پرکار و تلاشگر بود . تا دیر وقت کار می کرد و گاهی چندین روز به خانه نمی آمد . 🔸حتی با اصرار های او در محل کارش تصویب شد که جمعه ها هم سر کار بیایند . 🔹یک بار درحضور حاج قاسم سلیمانی شروع کرد به صحبت کردن برای بچه های گروه ، گفته بود : من اینطوری فهمیده ام که خداوند شهادت را به کسانی می دهد که پر کار هستند و شهدای ما غالبا همین طور بوده اند . 🔸حاج قاسم هم گفته بود : بله همین طور است . 🔹یک بار وقتی بعد از شهادتش به سر کارش رفتم دیدم روی کمدش این جمله از آقا را نصب کرده : در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته اید همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است. (راوی برادر شهید) 🌹🍃🌹🍃 @shahid_Beyzaii
کف خیابان🇵🇸
🌷 نمےدانم این شهیـد را چگونه مےشود توصیف ڪرد گاهے عارفـ،گاهی فیلسوفــ گاهی دانشمند،گاهےفرمانـده گا
💞 💞 🌹💌🌹 آخرین نامه شهیدچمران به همسرش ❤️من در ایران هستم ولی قلبم با تو در جنوب است، در مؤسسه، در صدر، باتو احساس میکنم، فریاد میزنم، می سوزم و می روم زیر بمباران آتش، من احساس میکنم با تو به سوی مرگ میروم، به سوی شهادت، به سوی لقای خدا با کرامت. من احساس میکنم در لحظه با تو‌هستم حتی هنگام شهادت، حتی روز آخر در مقابل، وقتی مصیبت روی وجود شما سیطره می کند، دستتان را روی دستم بگیرید و احساس کنید که وجودتان در وجودم ذوب می شود. عشق را در وجودتان بپذیرید. دست عشق را بگیرید، عشق که مصیبت را لذت تبدیل می کند، مرگ را به لقا و ترس را به شجاعت❤️ @shahid_Beyzaii
🍃رهبر یکی از عملیات های مهم غرب کشور انجام شده بود و قرار شد رزمندگان آن عملیات به دیدار امام بروند. ابراهیم درآن عملیات حضور داشت اما به تهران نیامد. یکی از رفقا پرسید: «شما چرا نرفتی؟!» ابراهیم گفت: «نمیشه همه جبهه رو خالی کنند. همه رفتند، باید چند نفری می ماندند.» رفیقش که از علاقه شدید او به امام خبر داشت دوباره پرسید: «واقعا به این دلیل نرفتی؟!» ابراهیم مکثی کرد و گفت: «ما رهبر رو برا دیدن و مشاهده کردن نمی خوایم. رهبر رو می خوایم برای اطاعت کردن. من اگه نتونستم رهبرم رو ببینم مهم نیست، مهم اینه که مطیع فرمانش باشم و از من راضی باشه.» ابراهیم در مورد ولایت فقیه خیلی حساس بود و همه را با دلایل محکم قانع می کرد. هروقت پیامی از امام پخش می شد با دل و جان گوش می‌کرد و می گفت: «اگر دنیا و آخرت رو می خوایم، باید به حرفهای امام عمل کنیم.» ر.ک:کتاب سلام بر ابراهیم۱ @Shahid_beyzaii
کف خیابان🇵🇸
❤️ پسر اول گفت : مادر جون برم جبهه ؟ گفت : برو عزیزم ... رفت و شهید شد! 🌷 احمد تلخابی🌷 پسر دوم گفت : مادر ، داداش که رفت من هم برم ؟ گفت : برو عزیزم ... رفت و عملیات شهید شد ! 🌷 ابوالقاسم تلخابی🌷 همسرش گفت : حاج خانم بچه ‌ها که رفتند ، ما هم بریم تفنگ بچه ها روی زمین نمونه ، رفت و والفجر8 شهید شد ! 🌷 علی تلخابی🌷 مادر به خدا گفت : همه دنیام رو قبول کردی ، خودم رو هم قبول کن رفت و در خونین شهید شد ! 🌷 کبری تلخابی🌷 🕊درود بر 🕊 سلام الله علیها ! 🍃نثار روح مطهر شهدا صلوات🍃 @shahid_beyzaii
💞 #عـاشقـانـه_های_شهـدا 💞ظرف های شام معمولاً دو تا بشقاب و یڪ لیوان بود و یڪ قابلمه.وقتی می رفتم آنها را بشویم، می دیدم همانجا در آشپزخانه ایستاده، به من می گفت: #انتخاب ڪن، یا بشور یا آب بڪش 💞به او می گفتم: مگر چقدر ظرف است؟ در جواب می گفت: هر چه هست، #با_هم می شوییم. 💞یڪ روز خانواده مهدی همه منزل ما مهمان بودند. همه با هم سر سفره نشسته بودیم. 💞من بلند شدم و رفتم از آشپزخانه چیزی بیاورم. وقتی آمدم، دیدم همه تقریباً نصف غذایشان را خورده اند، ولی مهدی دست به غذایش #نزده تا من برگردم. #سردارشهید_مهدی_زین_الدین #زندگی_به_سبک_شهدا #خاطره @shahid_beyzaii
📌 زندگی به سبک شهید امیرحسین دهدهی (شهید حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان) 🔹️ قبل از شروع مراسم گلزار، امتحان داشت. برای همه امتحان‌ها سنگ تمام می‌گذاشت. بعد از اینکه برگه‌اش را تحویل داد، پشت سر معلم که از او دور شده بود، دوید. نفس نفس زنان گفت:« آقا اجازه، آقا اگه نوزده و نیم بشیم، بهمون بیست میدین» معلم از حرف امیرحسین خنده‌اش گرفت.  جواب داد:«حالا تا بعد» بعدِ معلم شد، بعدِ شهادت امیر حسین. برگه را برداشته بود و دنبال آن نیم نمره می‌گشت. هرچه گشت، هیچ اشتباهی پیدا نکرد؛ همه را درست نوشته بود. در انتشار این مطلب کوشا باشیم https://eitaa.com/shahid_Beyzaii