⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢
⚜🌹🕊🌹
💢
⚜💢💢🌷🌷
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
#سرداررشیددفاع_مقدس
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده
#شکستن_نفس
#قسمت_ششم
#راوی_همرزم
یک روز بعد از نماز ظهر همه بچه های گردان دور هم جمع شده بودیم.در این هنگام ؛یکی از مسئولان لشکر وارد شد و گفت : رفقا دسشویی اردوگاه خراب شده ،برای تعمیر چند نفر را آورده ایم؛ ولی گفته اند باید چاه دسشویی تخلیه شود . یکی میگفت : پیف پیف بو میده، یکی میگفت : پیف پیف چه کارهایی از ما میخواهند، ماآمده ایم بجنگیم نه اینکه ... رفتیم برای ناهار و بعدهم مشغول استراحت شدیم.
باخودم گفتم : کسی که برای این کار داوطلب بشود ،کار بزرگی کرده و نفس خودش را شکسته است؛ چون خیلی ها حاضرند از جانشان بگذرند اما... برای همین گفتم تا بچه ها مشغول استراحت هستند ،بروم به طرف دسشویی ها طببینم چه خبر است.
وقتی به آنجا رسیدم خیلی تعجب کردم . عده ای از بچه های گردان ما مشغول به کارشده بودند . باتعجب به آنها نگاه کردم .آنها ده نفر بودند .اول آنها شهیدتورجی بعد شهید علی روزگاری،شهید حسین مرادیان،شهید سید رحمان هاشمی و...آنها تا غروب مشغول کار بودند .
نمیدونم چرا؟ولی من اسامی آنها را نوشتم و نگه داشتم .سه ماه بعد به اسامی آنها نگاه کردم. درست بعد از عملیات کربلای 10،نفر اول شهید ،نفر دوم شهید،و...تا نفر آخر آنها که شهید تورجی بود .سر انجام یکی پس از دیگری ؛ گویی این کار آنها و این شکستن نفس مهر تاییدی برای شهادتشان بود ..
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢🌹🕊🌹
@shahid_beyzaii
#شکستن_نفس
باران شدیدی در تهران باریده بود. خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود. چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع #ابراهیم از راه رسید. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد.
ابراهیم از این کارها زیاد انجام می داد. هدفی جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود!
راوی: جمعی از دوستان شهید
#سلام_بر_ابراهیم 🌹