eitaa logo
کف خیابان🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
12.7هزار ویدیو
60 فایل
تاریخ ساخت کانال:97/1/11 به یاد رفیق شهیدم کانال وقف شهید محمودرضابیضائی مبارزه با فتنه ارتباط با خادم کانال 👈🏽 @Mojahd12
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴 🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴 🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 💐🌴 🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊🕊 💐🌴 🌴💐 🕊 💐🌴 🌴🌴 🌴🌴 اين حس هميشه همراهم بود. شور و حرارتی که در پدر می ديدم، نشان می داد که علاقه مند و عاشق رسيدن به شهادت است. ياد شهيدان در او هميشه زنده بود. شهادت برای پدرم افتخار بزرگی محسوب می شد. مقام معظم رهبری در مورد امير سپهبد شهيد صياد فرمودند: صياد شايسته شهادت بود. مواردی که مجروح می شد و به منزل می آمد. با همان سن کم متوجه می شدم که مجددا با همان مجروحيت به جبهه باز می گردد. چيزی که خودش می گفت و جراحات نشان می داد حدود 70 درصد جانباز بود، ولی هيچ جا بيان نمی کرد. صبح ۲۱ فروردين سال ۱۳۷۸، صبح ساعت ۶:۳۰ به من گفت: من ماشين را می آورم بيرون، تو در پارکينگ را ببند و برادرت را خبر کن، تا در مسير محل کار شما را نيز به مدرسه برسانم. در همين فاصله که داشتم در پارکينگ را می بستم، ديدم فردی ناشناس با لباس رفتگری نزديک ماشين شد و نامه ای را به پدر داد و او شروع به مطالعه نامه کرد. در همين فاصله با يک کلت کمری چند تير به سمت صورت امير صياد شليک و بلافاصله فرار کرد. آن زمان سن من خيلی کمتر بود و فکر کنيد تمام اين صحنه را ديدم. همسايه ها آمدند و پدرم را به بيمارستان رسانديم، که مشخص شد در همان لحظه ترور به شهادت رسيده اند. به حقيقت شهيد صياد فردی خاکی و با مردم بسيار صميمی و راحت بود. مواردی که همراه او به ماموريت می رفتم، برخی از مسوولان محل ماموريت پدر، می خواستند تشريفاتی را فراهم کنند، به شدت مخالفت می کرد. حتی در نماز جمعه اين امکان فراهم بود که در قسمت جلو بنشيند، ولی هميشه به همراه خانواده در بين مردم می نشست. کيفيت شهادت او نشان دهنده اين مطلب است. سخنرانی از شهيد صياد به خاطر دارم که به استناد حرف حضرت امام(رحمت الله علیه) گفتند: اگر برای اين انقلاب جانها داده شود و خون ها ريخته شود، باز هم کم است. اين حرف پدرم است. علاوه بر ولايت مداری شهیدصیاد که در حوزه شرعی و نظامی وجود داشت، رابطه حضرت آقا با پدرم رابطه ای دوستانه و رفاقتی بود. در مراسم عروسی خواهرم، حضرت آقا لطف کردند و خطبه عقد خواهرم را خواندند. اوج علاقه را می شود در اين مسأله ديد که مقام معظم رهبری، متواضعانه بر پيکر شهيد صياد بوسه زدند. پدر من زمينه عشق و ارادت نسبت به ولايت را در ما تقويت کرد. علاقه شخصی و آموزه های پدر باعث شدلحظه تشييع شهيد؛ اولين ديدار شخص من با حضرت آقا بود. عشق شخصی خودم به وجود حضرت آقا و ولايت در آن حرکت تجلی پيدا کرد. ظاهر و باطن ارادت خود را نسبت به ايشان ابراز کردم. ۸۸_بود باز هم درخط ولايت بود؛ ولايت در اين ماجرا تاکيد بر بصيرت داشتند. در مساله فتنه اخير نيز مطمئنا اطاعت از ولايت می کرد. بايد در اين ماجراها به ولايت متوسل تا هدايت شويم. ما از شخصيت اعلايی مثل مقام معظم رهبری اطاعت می کنيم، پدرم نيز تابع محض ولايت بود. اگر جوان ها و مسوولان ما بصيرت خود را تقويت کنند، در مقابل فتنه ها مقاوم می شوند. پدر بزرگ بنده ارتشی بود و همين زمينه ساز شد. البته علاقه شخصی پدرم نيز به نظامی شدن بود. خودش می گفت: دوست دارم دوره های لازم نظامی گری را طی کنم. در کتابی که جناب سرهنگ اسدی از دوستان پدرم نوشته، جوانی شهيد صياد را به صورت کامل بيان کرده. کتاب ارزشمندی که مجموع خاطرات خود شهيد و مشاهدات سرهنگ اسدی است. برای مثال؛ خاطرات سفر آمريکا به جهت آموزش و اتفاقاتی که برای او رخ داد در اين کتاب آمده. در کل جوانی فعالیت داشته. در حوزه علمی، ورزش، روحی و اخلاقی هميشه فعال بود. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴 🌴🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🌷 ⭕️ ⭕️⭕️🌷 🌷 ⭕️🌷 🌷 ⭕️⭕️🌷 🌷⭕️ 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️ مرتبه آخر قبل از رفتن کیف مدارکش را نشانم داد و گفت: خانم اگر من برنگشتم، مدارک را از کیفم بردارید، این شوخی‌ها برایم عادی شده بود. گفتم ان‌شاءالله به سلامتی برمی‌گردی. آقامهدی کفش‌هایش را می‌پوشید، به مادرم گفت: حاج‌خانم اگر برنگشتم مواظب زن و بچه‌ام باش. مامان گفت: ان‌شاءالله خودت برمی‌گردی میایی مواظبشان هستی. از زیر قرآن رد شد با همه روبوسی کرد و به من گفت: خداحافظ. گفتم آقامهدی آنقدر خجالت می‌کشی که حتی با من دست هم نمی‌دهی، دستم‌ را بردم جلو باهم دست دادیم. خنده‌اش گرفت، خندید و رفت. آقامهدی آنقدر راضی و خوشحال بود مثل اینکه برای اولین بار به سفر زیارتی می‌رفت. 24 ماه رمضان ساعت 11 شب آقامهدی با همرزمانشان در حال استراحت بودند که ساعت 12 با صدای تیر‌اندازی آنها در حالی که غافلگیر شده بودند، از مقر خارج شدند. آقا مهدی که فرمانده محور بودند چند باری برای تقویت روحیه بچه‌ها یا زینب (سلام الله علیها) می‌گوید و به جلو می‌رود تا بچه‌ها هم قوت قلب بگیرند. ساعت یک نیمه شب در بیسیم آقامهدی را صدا می‌کنند ولی ایشان شهید شده بود و درگیری تا ساعت 3نیمه شب ادامه پیدا می‌کند و بعد از چند ساعت پیکر شهید غریب را پیدا می‌کنند و می‌بینند که هیچ خونی بر زمین ریخته نشده است اما وقتی پیکر شهید را از روی زمین بلند می‌کنند، خون از قلبشان سرازیر می‌شود. ⭕️🌷 ⭕️🌷 ⭕️🌷 @shahid_beyzaii 🌹کانال شهیدمحمودرضا بیضائی🌹
🔆⚫️▪️🔸🔸▪️⚫️🔆 🔸🔆🔸⚫️🔸🔆🔸 🔸🔆🔸🔆🔸 🔆🔆🔆 🔅 🔆🔸⚫️🔸🔆🔅 🔅🔅🔅🔅 از نحوه شهادتش هیچ کسی چیزی به من نمی گفت.دوستش که در سوریه با او بود،از جواب دادن طفره می رفت. هنوز پیکر محمدرضا دفن نشده بود،یک شب با حال خیلی بد خوابیدم. همین که سرم را روی بالش گذاشتم، محمدرضا به خوابم آمد و به صورت واضح گفت :مامان اون بنده خدا را این قدر سؤال پیچ نکن!وقتی سؤال میکنی، او غصه می خورددوست داری نحوه شهادت مرا بدانی،خودم به تو می گویم. محمدرضا دست مرا گرفت و برد به آن جایی که شهید شده بود لحظه ی شهادت و پیکرش را به من نشان داد.بعد از این خواب وقتی نحوه شهادت او را برای فرماندهانش توضیح دادم،آن ها تعجب کردند.گفتند:مگر شما آنجا بودید که از همه ی جزئیات باخبر هستید؟! محمدرضا دقیقا ساعت یک ربع به 7 شب 29 محرم در عملیات العیس در حومه حلب مورد اصابت گلوله مستقیم توپ 23 قرار می گیرد.سر و گردن و قسمت چپ بدن او از بین می رود.فرماندهانش می گفتند:نحوه شهادت محمدرضا از همه شهدای یگان فاتحین دلخراش تر بوده است. 🔆🔅🔸🔅🔆 🔆🔅🔸⚫️🔸🔅🔆 ⚫️🔅🔸🔅⚫️ 🌹 @shahid_beyzaii
شهید مسعود عسگری مدافع حرم آل الله🌹 در آخرین روز محرم ۹۴ دم اذان مغرب مصادف با شب اول صفر روز جمعه همراه با شهیدان محمدرضا دهقان سید مصطفی موسوی و احمد اعطایی به درجه شهادت نائل شدند و بدن شهید با توپ ۲۱ که چند برابر تیر های معمولی هست اربااربا شد😭🌹❤️ وقتی پیکر مسعود را آوردند، مادرش همان دم در به همرزمانش گفت: مسعود من رفت، خدا شما را حفظ کند. مدافع ولایت باشید. شما فریب نخورید و با آمریکا دست ندهید. مثل کسانی نباشید که در ظاهر حرف از آقا می‌زنند اما برعکس خواست ایشان عمل می‌کنند. @shahid_Beyzaii