#ازبابڪ_بگو🌸
رفیقشهید:
#بابڪ بهخیلی چیزاهاباورداشت
وانگیزه اصلیاشدفاع ازجان
مالوناموسڪشورشبود👌ووقتیایناتفاقهاراازرسانهها📱
دنبالمیڪردڪهچطورداعش درسوریهدرگیری ایجادڪرده🌪
،بحثش پیش میآمدومیگفت اگرمانباشیم ڪه
برایدفاعپیشقدمشویمهمیناتفاقهاممڪن استدرڪشورخودمانو براےخواهرومادروبچههایخودمانرخبدهد🥀
وبرایهمینرفتتاازآنچهڪهاعتقادداشت،دفاعڪند.🕊💔
#شهیدبابڪنورے🕊
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@shahid_Lakcheri
#خاطره𖧻📒
#ܒوراטּ_ܟِܠࡆܠ_ࡆܟܩܝ_ܝܚ̈̇ܤـ̤ــܒ̤⃝✿⃭
فراگیرے عملی و تئورے هایش
عالی بوداین 👌
دوست و همراه شهید #بابڪ نورے
با بیان اینڪه #بابڪ اخلاق خاصی داشت
و این بود ڪه وقتی تصمیم
به ڪارے میگرفت 🗨
حتما آن کار را انجام میداد
و مهم هدفی بود ڪه داشت، اظهار کرد:
خیلےچیزها در این مدت کم
یاد گرفت، 🕊
چون خیلے خوب گوش میداد
و خوب تبادل نظر میکرد و
چیزی که نمیدانست را میپرسید،
فراگیری عملی و تئورے هایش🌱
فوق العاده بود و چیزے را ڪه یاد مےگرفت
دیگر فراموش نمی کرد.🌙
عابدی تاکید زیادی بر خونسردے،
آرام، خوشحال و شاد بودن #بابڪ دارد
و می گوید : 🌪
"تنها چیزی ڪه می توانست #بابڪ
را ناراحتش کند، ناراحتے خانواده و
بخصوص مادر و خواهرانش بود.🪂
وی همچنین از علایق #بابڪ گفت که بدنبال تحصیل و شرڪت در کلاس های
مختلف براے بالا بردن دانشش بود و
دور هم جمع شدن دوستان و هم 🗣
صحبتی با آنها سرگرمے های او بود
▫️
▫️▫️
ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ
@shahid_Lakcheri
'شهید ࢪضو؎'
#خاطره𓋜📒
#ܒوراטּ_ܟِܠࡆܠ_ࡆܟܩܝ_ܝܚ̈̇ܤـ̤ــܒ̤⃝✿⃭
ایݩ ڪاٰرت هدیه براٰے تۅ📨
ۅےدرخاطره دیگرےبه دوره آموزشے
ۅتفریحےجمعیت هلال احمر
اشاره ڪرد ۅ گفت: 🎤
در این دۅره ما را به سقالسڪاٰربردند
ۅ مسابقه طناب کشے را با
یک طناب پلاستیڪے برگزار کردند ۅ
من، #بابڪ ۅ شهاب حقیقے
به همراه دۅنفر دیگر یڪ تیم
پنج نفره شدیم 👥👤👥
ڪه باید با سه تیم پنج نفره دیگر
مسابقه میدادیم
ۅدو برنده هامےبایست با هم فینال
بازے مےڪردند.👣
ۅے ادامه داد:
مرحله اول را بردیم ۅرفتیم فینال🏆
ۅ تیم دۅمےڪه به فینال رسیده بۅد
اعتراض ڪردند ڪه
تیم مقابل قۅےاست ۅاین باعث شد
ڪه دۅتا ازیارهاٰے قوے ما را💪🏻
با دۅیار ضعیف، لاغر و قدڪۅتاه از
تیم حذف شدها، تعۅیض ڪردند و
براٰےمسابقه شهاب جلو #بابڪ ۅسط
و من پشت آنها ایستادم 👨🦯
ڪه درحین مسابقه متۅجه شدیم آن دۅیار
ضعیفےڪه به ما داده بۅدند
طناب رارهاڪرده ۅرفته اندۅتقریبا ~
ما سه به پنج داشتیم مسابقه میدادیم.
شهاب ڪاٰملا زانۅ زده بود و 🧎♂️
ۅسط را #بابڪ گرفته بۅد و من هم ڪه
ڪاٰرے از دستم بر نمےآمد
خۅدم رابازانۅ به زمین انداختم ڪه بتۅانم
فشارےڪه از گرۅه روبرۅ می آید 🤼♂️
راڪنترل ڪنم ڪه #بابڪ فریاد زد:🗣
«یاعلےیاعلے از خودتۅن غیرت نشۅن بدید»
این حالت از فریادهاٰےخاص #بابڪ بۅد
ڪه همۅن لحظه هر سه با هم،
با قدرتے ڪه باۅرمان نمی شد تۅانستیم
آنهایےڪه هیڪل درشت ۅ 🧏♂️
قدرتے بودند را شڪست بدهیم.
عابدے بیان ڪرد: 🧩
بعد از مسابقه به برنده ها ڪاٰرت هدیه دادند
ڪه آن لحظه #بابڪ من را ڪنار ڪشید
و گفت :
«این ڪاٰرت هدیه من هم براٰے تۅ، 📨
تۅ بیشتر از ما زحمت ڪشیدے ۅ لباست هم
براٰے همین قضیه پاره شد و
دست ۅ پایت خۅنے شدن و....»
من هر چقدر مقاۅمت ڪردم 🪔
ڪه مهم با هم بۅدن ۅ لذت این مسابقه بۅد
قبۅل نڪرد و به زۅر ڪاٰرت هدیه
را به مݩ داد تا برۅم لباس بخرم.♡
#حلما🌸
ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ
@shahid_Lakcheri
هدایت شده از 『فَدایِیاݩِ؏َـقیلَةُالْـ؏َـࢪَب』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطره 📒🌱
همرزم_شهید 🍃: ࿐
رو؎ خاٰڪریز نشسته بود.
آنروز هواٰ خیلے گرم بود 🌞
و من با لباٰس شخصے رفته بودم
و همش غر میزدم ڪه چرا لباس نمیدن😕.
#بابڪ ڪنارم بود؛ بهش گفتم
این چیه پوشید؎؟!🤔😐
اینو از ڪجا آورد؎؟!
لباس خیلے براش تنگ بود و ڪمے ڪهنه
گفت:
"این لباس رو از زمان خدمت
سرباز؎ دارم!! 👕
بهش گفتم این تنگه!👖
گفت:آره ولے مهم نیست ..
تو خبر ندار؎ اعزام ڪے شروع میشه؟!🤔😍
+با خودم میگویم من به چه فڪر میڪردم
و #بابڪ به چه چیز؎…😇
شھیدبابڪنوࢪ؎ھِࢪیس
°•|💛✨💛✨💛✨💛|•°
#خاطــره🎞
رفیقشهید :
#بابڪ عاشقدورهمےبود
تودانشگاهدوستایاجتماعیہزیادیداشت 👬
چونواقعاباهمہزودجوشمیخورد
خیلےچیزاداشتچیزاییکہجوونایامروزی
وهمسنوسالایمادوستدارنداشتهباشن آرزوشونهداشتهباشن
یابهشبرسن #بابڪنوری همہیایناروداشت
#بابڪ همیشہدوستداشتخوشتپباشہ🧔🏻
وبہتیپشاهمیتمیداد👔
#بابڪ پرازانرژیبود 😉
سرشاراززندگےبودتمامسفرهایـےکہمیرفت🚗🏕 دوستانشهمہباهمبودنوهمیشہ
یہجوفوقالعادهشلوغدورشبود
مثلااگرهرکدومازماها20تادوستداشتیم
#بابڪ صدتارفیقداشتچیزینبود
کہ #بابڪ نداشتہباشہازدوستورفیقگرفته
تاخانواده👨👩👧👦وامکاناتزندگے
همونطورکہگفتم #بابڪ خیلےبهظاهرشمیرسید یکوقتاییتریپرپریمیزد
گاهےاوقاتمتیپبگمیزدوڪلاهکپمیذاشت 🧢
خلاصہکہ #بابڪ خیلےخوشتیپبود👨🏻💼💙
#شهیدبابڪنوࢪی
#داداشبابکهمهدنیامه
💫•| #خادم_المهدے
✨•| #اݪہم_اݪرزقنآ_شہآدت
#خاطره 📒🌱
همرزم_شهید 🍃: ࿐
رو؎ خاٰڪریز نشسته بود.
آنروز هواٰ خیلے گرم بود 🌞
و من با لباٰس شخصے رفته بودم
و همش غر میزدم ڪه چرا لباس نمیدن😕.
#بابڪ ڪنارم بود؛ بهش گفتم
این چیه پوشید؎؟!🤔😐
اینو از ڪجا آورد؎؟!
لباس خیلے براش تنگ بود و ڪمے ڪهنه
گفت:
"این لباس رو از زمان خدمت
سرباز؎ دارم!! 👕
بهش گفتم این تنگه!👖
گفت:آره ولے مهم نیست ..
تو خبر ندار؎ اعزام ڪے شروع میشه؟!🤔😍
+با خودم میگویم من به چه فڪر میڪردم
و #بابڪ به چه چیز؎…😇
شھیدبابڪنوࢪ؎ھِࢪیس
<·💙🔗·>
#خاطره 📒
دوست_شهید : ࿐
رفته بودیم راهیان نور ...🌱
موقع ا؎ ڪه رسیدیم خوزستان،
#بابڪ هرگز باڪفش 👞راه نمیرفت،
پیاده دراون گرما... ♨️میگفت :
"وجب به وجب این #خاڪ رو
#شهیدان قدم زدن..👣🕊
زندگی ڪردند...راه رفتند...
خون شهیدانمون دراین سرزمین ریخته شده..❤️
و ماحق نداریم بدون وضو وباڪفش دراین سرزمین گام برداریم."🥾👣🥾
هرگز #بابڪ دراین سرزمین بدون وضو و
با ڪفش راه نرفت…❌
شھیدبابڪنوࢪ؎ھِࢪیس
•@shahid_Lakcheri•
<·💙🔗·>
#خاطره 📒
دوست_شهید : ࿐
رفته بودیم راهیان نور ...🌱
موقع ا؎ ڪه رسیدیم خوزستان،
#بابڪ هرگز باڪفش 👞راه نمیرفت،
پیاده دراون گرما... ♨️میگفت :
"وجب به وجب این #خاڪ رو
#شهیدان قدم زدن..👣🕊
زندگی ڪردند...راه رفتند...
خون شهیدانمون دراین سرزمین ریخته شده..❤️
و ماحق نداریم بدون وضو وباڪفش دراین سرزمین گام برداریم."🥾👣🥾
هرگز #بابڪ دراین سرزمین بدون وضو و
با ڪفش راه نرفت…❌
شھیدبابڪنوࢪ؎ھِࢪیس
'شهید ࢪضو؎'
<·💙🔗·>
#خاطره 📒
دوست_شهید : ࿐
رفته بودیم راهیان نور ...🌱
موقع ا؎ ڪه رسیدیم خوزستان،
#بابڪ هرگز باڪفش 👞راه نمیرفت،
پیاده دراون گرما... ♨️میگفت :
"وجب به وجب این #خاڪ رو
#شهیدان قدم زدن..👣🕊
زندگی ڪردند...راه رفتند...
خون شهیدانمون دراین سرزمین ریخته شده..❤️
و ماحق نداریم بدون وضو وباڪفش دراین سرزمین گام برداریم."🥾👣🥾
هرگز #بابڪ دراین سرزمین بدون وضو و
با ڪفش راه نرفت…❌
شھیدبابڪنوࢪ؎ھِࢪیس
<·💙🔗·>
#خاطره 📒
دوست_شهید : ࿐
رفته بودیم راهیان نور ...🌱
موقع ا؎ ڪه رسیدیم خوزستان،
#بابڪ هرگز باڪفش 👞راه نمیرفت،
پیاده دراون گرما... ♨️میگفت :
"وجب به وجب این #خاڪ رو
#شهیدان قدم زدن..👣🕊
زندگی ڪردند...راه رفتند...
خون شهیدانمون دراین سرزمین ریخته شده..❤️
و ماحق نداریم بدون وضو وباڪفش دراین سرزمین گام برداریم."🥾👣🥾
هرگز #بابڪ دراین سرزمین بدون وضو و
با ڪفش راه نرفت…❌
شھیدبابڪنوࢪ؎ھِࢪیس