✍ #وصیت_نامه_شهید_علی_کرم_حسنوند
🌷الهی تورا سپاس که توفیق #دو_جهاد عطا فرمودی در مرحله اول جهاد با نفس و در مرحله دوم جهاد اصغر جنگی که بر ما تحمیل شده . این مرحله از آن که به حساس ترین مرحله آن رسیده و در این زمان که اسلام ، کشور جمهوری اسلامی ایران یاری میخواهد . خواستم یاری کنم دین خدا را .
راه جهاد را با درک و ایمان انتخاب کردم کانون گرم خانواده را به خاطر اهمیت جنگ رها کردم و می خواستم مسلمانی باشم که در اخرت روسفید باشم و در پیشگاه با عظمت خداوند دست خالی نباشم میخواستم اسمم در دفتر رزمندگان اسلام در قیامت ثبت شود می خواستم راه حسین(ع) را بپیمایم کانون گرم خانواده را به خاطر این فعل مهم بطور موقت رها کردم و این بدین معنا نیست که جبهه خالی از رزمنده باشد ولیکن درجبهه نیاز به همسنگر دارم پدر و مادر و همسر و اقوام نمی خواهم بر مرگ من گریه نکنید زیرا عاطفه شما قابل احترام است ولیکن راضی به رضای خدای تعالی باشید و اگر فرزند دوم من پسر به دنیا آمد نام اورا احمد بگذارید و اما #پدر، #مادر، #همسر، و #برادران و #خواهرانم خداوند به شما صبر دهد خداوند به شما در این دنیا عزت و شرف و در آخرت پاداش نیکو عطا فرماید فقط می دانم اجر و پاداش شما در #صبری که پیشه می کنید چقدرگرانبها است
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
✍ #قسمتي_از_وصيت_نامه_شهيد
🌷 #برادران و #خواهران توصيه شديد ميكنم به شما در تربيت نسل خردسال و نوجوان زيرا كه تضمين آينده اسلام است اين غنچههاي نشكفته را دريابيد و شما هستيد كه از اين افراد ميتوانيد بزرگان فردا را بسازيد از اين زمينههاي مناسب براي رشد كه شكل نگرفته استفاده كنيم و طبق احكام خدا شكل دهيم، پدران و مادران در آشنايي فرزندانشان با قرآن و جلسات و برنامه هاي #مذهبي بكوشيد و تشويقشان كنند و اما پدر و مادر گراميم اميدوارم كه دراين مدتي كه در خدمت شما بودهام از من راضي باشيد هرچند در لحظات آخر فرصت خدا حافظي نبود ولي وعده ملاقات انشاءالله با روي گشاده و خندان نزد #زهرا(س) و #پيامبر_خدا(ص) در كنار #حوض_كوثر.🌷
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
✍ #وصیت_نامه_شهید_محمد_محمدزاده
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَیٰ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا
شهادت مرتبه ای نیست که همه لایق آن باشند این وصیتنامه را هم که می نگارم احتمال شهادتم بسیار بعید است ولی به هر حال #آرزو_بر_جوان عیب نیست. در زمانی که همه طاغوتیان و جباران که دستشان به خون مستضعفان آلوده است که به نابودی اسلام بسته اند و قصد نابودی انقلاب #خونبار_حسینی را در سر دارند من نیز با توجه به مسئولیت شرعیم وظیفه خود دانستم که در این نبرد شرکت نمایم که در این راه پیروزی و شهادت هر دو رستگاری است و شکر خدا را به من سعادت جنگیدن در راهش را عطا فرمود.
#برادران و #خواهران امروز روزی است که حجت بر شما تمام شده و هیچ عذری ندارید اگر کوتاهی کنید به بیچارگی ابدی گرفتار خواهید شد، زندگی زود گذر دنیا ارزشی ندارد که به واسطه آن زندگی ابدی و آخرت را خراب کنید، #پدر و #مادرم صبر و استقامت داشته باشید و در راه احیای اسلام ثابت قدم و شکیبا باشید و گوش به فرمان رهبر کبیر انقلاب باشید و به شما برادران و خواهران و پدران و مادران تأکید می کنم اگر می خواهید رستگار باشید با #ولایت_فقیه باشید که در این زمان همان خط علی (ع) در عید غدیر خم می باشد و خط های دیگر همان خط های انقراضی آن زمان است. بارالها من را در این راه پیروز و سربلند بگردان
🌷 اگر از من بپرسید که در این شب عزیز برا دوستامون چه آرزویی کنیم، شما رو به شهید سید مجتبی علمدار از ساری حواله می دم. همونی که گفت: «برای بهترین دوستان خود آرزوی شهادت کنید.»🌷
🌷خوشا به حال سید مرتضی آوینی که امروز در فکه خریدارش شدند...🌷
🇮🇷#هدیه به #ارواح# مطهر#برادران #شهیدم#سید#مجتبی علمدارو#سید#مرتضی آوینی هرچه #ارادت دارید#نسبت به اين #شهدای #والامقام# صلوات #محمدی پسند #عنایت بفرمائید.🌷
🇮🇷گاهی باید لحظاتِ بیشتری
برای تماشای یک عکس صرف نمود؛
این عکس از همان عکسهاست..!🌷
🌷«حیا» و «حجاب» دو مفهومی که
در این قاب به کمال رسیدهاند ...🌷
🇮🇷پاسداری از حریم اسلامِ ناب محمدی
🇮🇷پاسداری از ارزشهای علوی و فاطمی
🌷 به حجاب خانمها نگاه کنید
قربانِ آن #حجاب و حریمِ حضرت_زهرا(س)
و دخترش زینب کبری سلام الله علیها🌷
🌷به حیای شهدا نگاه کنید !
قربانِ آن چشمهای پاک ؛ آن شرم و حیا🌷
🌷چه اشکها که از این دیدهها جاری نگشت🌷
🌷در استغاثه از #خدا ، در طلب رضای خدا ؛ و
🌷چه خونها که از ابدانِ مطهرشان جاری نشد🌷
🇮🇷#هدیه به# ارواح #مطهر#برادران# شهیدم #سردار بزرگ# سپاه# اسلام،
#شهید# محمد# بروجردی (مسیح کردستان)-- (سر به زیر افکنده)🌷
🌷و#سردار# شهید# محمدرضا عسگری، (جانشین لشکر۲۵ کربلا) دوصلوات محمدی پسند عنایت بفرمائید.🌷
🌷 #شهدا
#حجاب🌷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌷شهید احمد کاظمی مى گفت:شهید حسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات شهید مى شوم.🌷
🌷گفتم: از کجا مى دانى؟ مگر علم غیب داری؟گفت: نه، ولی مطمئنم🌷
🌷چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد، به آسمان رفتم فرشته ای دیدم که اسمهای شهدا را مى نويسد تمام اسم ها را مى خواند و مى گفت وارد شوید.🌷
🌷به من رسید، گفت: حاضری شهید بشی و بهشت بری؟یه لحظه زمین را دیدم گفتم: یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب مى شود.🌷
🌷تا این در ذهنم آمد زمین خوردم چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده، بیمارستانم اما دیگر وابستگی ندارم اگر بالا بروم به زمین نگاه نمى كنم.🌷
🇮🇷#هدیه به #ارواح# مطهر#برادران #شهیدم #حاج# احمدکاظمی و#حاج #حسین خرازی دو#صلوات# محمدی پسند #عنایت بفرمائید.🌷
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🌷حاجقاسممیگفت:
هرموقعمےخواستمحالمعوضشود
وروحیهبگیرمواردسنگرِاطلاعاتو
عملیاتمیشدموپشتِسرِشهید
کاظمےزادهنمازمیخواندم..🌷
🌷#شهیدمحمدرضاکاظمیزاده🌷
🇮🇷#هدیه به# ارواح #مطهر#برادران #شهیدم #حاج #قاسم #سلیمانی و#محمدرضا#کاظمی زاده دو#صلوات #محمدی پسند# عنایت بفرمائید.😭
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🌷خاطره ای از عملیات بیت المقدس🌷
🇮🇷در عملیات بیتالمقدس، دو «احمد» داشتیم که فرمانده بودند و صدای آنها از شبکههای بیسیم مرتب شنیده میشد.«احمد متوسلیان» فرمانده لشکر محمد رسولالله(ص) و «احمد کاظمی» فرمانده لشکر نجف اشرف. 🌷
🌷در تماسهای بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شکستن خطوط دشمن، فرماندهان و رزمندگان از لهجههای آنها متوجه می شدند که این «احمد» کدام «احمد» است. اما جالبتر زمانی بود که دو «احمد» با هم کار داشتند.🌷
🇮🇷 در مرحلهی دوم عملیات که بچههای لشکرمحمد رسول الله(ص) در دژ شمالی خرمشهر با لشکر۱۰ زرهی عراق درگیری سختی داشتند و کارشان به اسیر دادن و اسیر گرفتن هم کشیده شده بود و احمد متوسلیان با بدنی مجروح عملیات را هدایت میکرد، احمد کاظمی با احمد متوسلیان اینگونه تماس میگرفت:🌷
🌷 احمَد احمَد احمَد؛ احمِد🌷
🌷او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجه تهرانی میگفت اما اسم خودش را با لهجه نجف آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظ تر بیان میکرد، به این ترتیب فرماندهان که صدای او را از بیسیم میشنیدند می زدند زیر خنده☺️🌷
🇮🇷#هدیه به# ارواح# مطهر#برادران #شهیدم# حاج #احمدکاظمی و#حاج# احمدمتوسلیان دو#صلوات #محمدی پسند# عنایت بفرمائید.🌷
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
ش🌷عبـاس دربه دردنبال سعید می گشت وازهمه سراغش رو می گرفت. گفتم: «عبـاس! یه سربرو اون پتورو بزن کنار!» نگاهی به من کردو سراسیمه رفت. پتـو را که کنـار زد، نـاله اش بلنـد شـد. 🌷
🌷محاصره شده بودیم. دستور بود که برگردیم. هرچه به عبـاس اصـرار کردیم نیومد. کنـار پیکـر سعید نشسته بود. جمـلاتش نامفـهوم بـود؛ فقـط هق هقش رو می شد فهـمید. 🌷
🌷عبـاس نیومد و مـا برگشتیم. هـر قـدمی که برمی داشتم، نگـاهی به اونـا می انداختـم. عبــاس سـرسعـید را بـه زانـو گـرفته بود و نوازشش می کرد و نالـه میزد. مـن برگشـتم و بچـه ها هـم. 🌷
🌷انفجار خمپاره ای در پشت سر، من و بقیه رو به خیز واداشت. در همان حالِ دراز کش، نگاهی به پشت سرم انداختم. دود و خاک همه جاروگرفته بود. چیـزی دیـده نمی شد و صـدایی نمی اومد.
حتـی هـق هـق گــریه عبــاس.🌷
🌷پانـزده سـال بعـد؛ پیکـر استخوانی عبـاس و سعـید، هر دو با هـم بازگشتند.🌷
🇮🇷#هدیه به# ارواح# مطهر#برادران #شهیدم #سعیدطوقانی
#وعباس# دائمالحضوردو#صلوات $محمدی پسندی# عنایت بفرمائید.🌷
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh