eitaa logo
شهیدمهران شوری زاده( شاهرودی)
479 دنبال‌کننده
10هزار عکس
4.6هزار ویدیو
29 فایل
•شهید فاطمیه سـربـاز گـمـنـام امـام زمـاݩ(عـج) شــهـیـد‌ مهران شوری زاده • 🥀🕊🥀 فرمانده و‌ مسئول اطلاعات سپاه زاهدان •تـاریـخ شـهـادت: 1400/10/04• •مـحـل شـهـادت: زاهدان_کورین• ارتباط با ما ↯ @Moheb_shorizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت سفیران زینب ( س)زمینه2.mp3
زمان: حجم: 14.79M
🏴 🎤•||• شب‌های جمعه آخه چه سرّی داره دل‌هامون می‌گیره شب‌های جمعه مادر میاد و کربلا بارون می‌گیره شب‌های جمعه یه دختری هِی ذکر باباجون می‌گیره شب‌های جمعه مادر بُنیّ می‌گه و خواهر می‌افته چشمای زهرا بازم به زخم گودیِ خنجر می‌افته مادر به یاد اون پنجه‌های شمر و موی سر می‌افته من بی‌وضو موی تو رو شونه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم دیدم خودم در روز عاشورا بُنیّ افتاده بودی زیر دست و پا بُنیّ جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان... شب‌های جمعه مادر به سمت گودیِ گودال میره با درد پهلو اونجایی که پیکر شده پامال میره شب‌های جمعه، زینب ورودیِ حرم از حال میره شب‌های جمعه انگاری بازم خیمه‌ها آتیش می‌گیره انگاری بازم موی تموم دخترا آتیش می‌گیره شب‌های جمعه با آه زهرا کربلا آتیش می‌گیره روضه نمی‌خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکّه‌ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسه‌ی مادر ندارد 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
کربلایی حسین ستوده4_5996694451764859940.mp3
زمان: حجم: 5.76M
🎼 📝سامرا هم سخنش میسوزد... کربلایی شب (ع) ٢١ شهریور ماه ١۴٠٣ [بند اول] سامرا هم سخنش میسوزد یوسفی پیراهنش میسوزد گاه با سر به زمین میوفتن گاه از پا شدنش میسوزد حسن فاطمه معصوم شده بین بستر بدنش پیر شده با لگد مادر او را کشتند از غم یاسمنش میسوزد همه از بی کسی اش گریان اند او به یاد حسنش میسوزد همسرِ او عوض زخم زبان موقع سوختنش... در امان بود در این شهر غریب او که دور از وطنش میسوزد بقیة الله آجرک الله [بند دوم] در امان بود در این شهر غریب با همان تشنگی اش گفت حسین نامه ی دلشکن اش... سرِ پیراهن او دعوا نیست از کفن داشتنش میسوزد دور او یک زن بی چادر نیست میکشد آه و میسوزد https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
کربلایی حسین ستوده1_13705137933.mp3
زمان: حجم: 6.04M
🎼 📝یابن الحسن آجرک الله... کربلایی شب (ع) ٢١ شهریور ماه ١۴٠٣ یابن الحسن آجرک الله من واسه ی اشکات بمیرم این روز ها با پیرهن سیاهم روضه برا بابات میگیرم رسم تو دنیا پسر سرِ بابا رو به دامن میگیره پسر که باشه بابا دم جون دادنش راحت میمیره با اشک چشم ها بارون میریزه رو لب هایی که کویره تو حجره دل گرم بود و سر بابات روی بالش نرم بود و درسته بیتاب بود و آب اگه میخواست چند تا کاسه ی آب بود و من شصت و نه روزِ که دارم میگم حسین و خون میبارم با روضه ی این پیرِ مظلوم گودال و هی یادم میارم عریان نبود و بالا سرش نه خولی و سنان نبود و بی سر نبود و تو سامرا که صحبت چادر نبود و غارت نکردن تو سامرا هیچکس و بی حرمت نکردن @navaye_asheghaan https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh