✍ #خاطره_ای_از_شهید_مدافع_حرم_رضا_سنجرانی
🌷دوران خوبی با رضا داشتم رضا واقعا #شوخ_طبع بود و از اونهایی بود که این حدیث در موردش صادق بود: خوشحالی مومن در چهره اش و حزن و اندوهش در #قلبش هست
و یک حزن و اندوه توی این دو سال آخر خیلی توی قلبش بود و اون هم دوری از یاران شهیدش بود
یکبار بعد #جلسه_آل_یاسین منو کشید کنار و کلی گریه کرد و عاجزانه از من تقاضا داشت که هرجا واسه مداحی رفتم واسه حاجتش #دعا کنم (این قضیه مال موقعی بود که هنوز کارهای اعزامش به سوریه درست نشده بود) اونقدر گریه کرد که خدا میدونه. با خودم گفتم ببرمش پیش یکی از بزرگان و آدم های صاحب نفس، بهش موضوع رو گفتم. در جوابم گفت: میخوای منو پیش یکی ببری که بگه آروم باش و #صبر_کن و ... ولی من نمی تونم آروم باشم!
اونقدر متوسل به #سیدالشهدا شد تا اینکه کارش درست شد و رفت سوریه و بعدش برای همیشه آرام گرفت.
و من موندم و جای خالی رضا توی قلبم که هیچوقت پر نخواهد شد
من موندم و شرمندگی از شهدا
#اللهم_ارزقنا_شهاده_فی_سبیلک...🌷
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh