eitaa logo
شهیدمهران شوری زاده( شاهرودی)
479 دنبال‌کننده
10هزار عکس
4.6هزار ویدیو
29 فایل
•شهید فاطمیه سـربـاز گـمـنـام امـام زمـاݩ(عـج) شــهـیـد‌ مهران شوری زاده • 🥀🕊🥀 فرمانده و‌ مسئول اطلاعات سپاه زاهدان •تـاریـخ شـهـادت: 1400/10/04• •مـحـل شـهـادت: زاهدان_کورین• ارتباط با ما ↯ @Moheb_shorizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
❤شهید حاج محمد ابراهیم همت♥️     رفته بودم خط دیدنش. کفش هایش پاره شده بود، اما کفش های لشکر را نمی گرفت. می گفت مال بسیجی هاست. برای کاری رفتیم شهر… گفتم اگر خواهشم را رد کنی ناراحت می شوم. برایش یک جفت کفش ورزشی خارجی خریدم.چیزی نگفت!میان راه یک بسیجی را سوار کرد،پرسید این طرف ها چکار می کردی توضیح داد کفش ها یش پاره بوده و آمده بود یک جفت کفش بگیرد، اما قسمت نبوده. حاجی نگاهی به من کرد و بعد کفش ها را داد به جوان بسیجی. جوان خواست پولش را بدهدقبول نکرد.گفت برای صاحبش دعا کن. گفتم حاجی خودت هم نیاز داشتی! گفت من الان فرمانده ام، اگر این بار سنگین فرماندهی را از دوش من بردارند،من هم می شوم مثل اون بسیجی، اون وقت می توانم جلوی بقیه از این کفش ها پایم کنم.... ❤️☘ https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
••••﴿﷽﴾•••‌•-🕊⃝⃡ 🌹خاص بودن یعنی: با شهدا بودن در مسیر شهدا بودن عطر شهدا را داشتن رنگ شهدا را داشتن اخلاص شهدا را داشتن مورد عنایت شهدا بودن تا در دام شهادت افتادن نه در دام دنیا و شیطان افتادن... ❤ 🕊 شهید مهران شوری زاده(شاهرودی) در سروش و ایتا 👇👇👇 https://splus.ir/shahidmehranshorizade https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🌷 گاهی مزارش که میروم اتفاقهای عجیبی می بینم که زنده بودنش را حس میکنم یک شب نزدیکیهای اذان صبح خواب دیدم که حمید گفت : خانوم خیلی دلم برات تنگ شده پاشو بیا مزار ، معمولاً عصرها به سر مزارش میرفتم، ولی آن روز صبح از خواب که بیدار شدم راهی گلزار شدم از نزدیک ترین مغازه به مزارش چند شاخه گل نرگس و یک جعبه خرما .خریدم میدانستم این شکلی راضی تر است همیشه روی رعایت حق همسایگی تأکید داشت. سر مزار که می روم سعی میکنم از نزدیک ترین مغازه به مزارش که همسایه گلزار شهداست خرید کنم همین که نشستم و گلها را روی سنگ مزار گذاشتم دختری آمد و با گریه من را بغل کرد. هق هق گریه هایش امان نمیداد حرف بزند. کمی که آرام شد، گفت عکس" شهیدتون رو توی خیابون دیدم. به شهید گفتم من شنیدم شماها برای پول رفتید. حق نیستید . باهات به قراری میذارم فردا صبح میام سر مزارت اگر همسرت رو دیدم میفهمم من اشتباه کردم تو اگه به حق باشی از خودت به من یه نشونه میدی برایش خوابی که دیده بودم را تعریف کردم گفتم من معمولاً غروبها میام اینجا ولی دیشب خود حمید خواست که من اول صبح بیام سر .مزارش از آن به بعد با آن خانم دوست شدم. خیلی رویه زندگی‌اش عوض شد. تازه فهمیدم که دست حمید برای نشان دادن راه خیلی باز است *** 📚یادت باشد به روایت همسر شهید ❣ شهید حمید سیاهکالی مرادی ‌🕊کانال شهید مهران شوری زاده (شاهرودی) https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh