eitaa logo
شهیدمهران شوری زاده( شاهرودی)
481 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
4.6هزار ویدیو
29 فایل
•شهید فاطمیه سـربـاز گـمـنـام امـام زمـاݩ(عـج) شــهـیـد‌ مهران شوری زاده • 🥀🕊🥀 فرمانده و‌ مسئول اطلاعات سپاه زاهدان •تـاریـخ شـهـادت: 1400/10/04• •مـحـل شـهـادت: زاهدان_کورین• ارتباط با ما ↯ @Moheb_shorizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 بهترین سنتها در بیان امام زمان 🔺 امام زمان علیه السلام فرمودند : سَجدةُ الشّكرِ مِن ألزَمِ السُّنَنِ وَأوجَبِها 🔵 سجدۀ شکر از واجب‌ترین و ضروری‌ترین سنّت‌هاست. 📚 وسائل الشیعه ج ۶ ص ۴۹۰ ح ۸۵۱۴ 🌕 بعد از نمازهایمان چند ثانیه ای سر به سجده بگذاریم و برای تمامی نعمت های الهی به ویژه نعمت محبت اهل بیت و امام زمان علیهم السلام از خداوند تشکر کنیم. https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🤍از امام زمانت بشنو 🤍 توجه به آن حضرت همراه با محبت 🤍امام زمان عجل الله تعالی فرجه در توقیع شریفی خطاب به شیعیان می‌فرمایند: 🤍توجه خود را همراه با محبت و دوستی به سوی ما قرار دهید و در مسیر دستورات روشن و قطعی دین حرکت کنید که همانا من برای شما خیرخواهی می‌کنم. و خداوند گواه است بر من و شما. 🤍و اگر نبود علاقه‌ی ما به نیکو بودن شما و رحمت و مهربانی‌مان بر شما، به سخن گفتن با شما نمی‌پرداختیم." 🤍 بحارالانوار ، ج53 https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷آقا مهدی ، پاسدار سپاه قدس بود. او بخاطر ملاحظات شغلی خیلی محافظه کار بود.🌷 🌷تیر ماه ۱۳۹۲ یک روزه مانده به ماه مبارک رمضان ، خانواده با من تماس گرفتند که مهدی می‌خواهد به ماموریت برود و ما به دیدار برادرم رفتیم.🌷 🌷وقتی مادرم چمدان مهدی را آماده می‌کرد، آقا مهدی گفت من چیزی احتیاج ندارم در صورتی که ماموریت‌های قبلی اینگونه نبود هنگام وداع ، مادرم مهدی را از زیر قرآن رد کرد و برادرم انگشترش را بوسید و به من هدیه داد.🌷 🌷مادرم گریه کرد و من به ایشان گفتم نگران باش یک ماموریت است و مهدی دوباره برمی‌گردد. اما مادرم گفت نه ، برو به چهره برادرت نگاه کن ، مهدی دیگر برنمی‌گردد! 🌷 🌷اما من باورم نشد و گفتم مهدی بازمی‌گردد اما این آخرین دیدار ما بود.🌷 🌷آخرین پیامکی که مهدی برایم ارسال کرد در آن نوشته بود:🌷 🌷«مهدی جان سوالی دارم از حضورت ، من آیا زنده‌ ام وقت ظهورت؟ اگر آمدی من رفته بودم ، اسیر ماه و سال و هفته بودم ، دعایم کن دوباره جان بگیرم ، بیایم در رکاب تو بمیرم.»🌷 🇮🇷ولایت فقیه نقطه اشتراک وصایای شهداست. در وصیت نامه برادرم نیز به ولایت فقیه اشاره شده است و گفته‌اند رهبر انقلاب را تنها نگذارید. اگر می‌خواهیم کشورمان حفظ شود باید پشتیبان ولی فقیه باشیم و همه ی اقشار جامعه ، روحیه جهادی داشته باشند.🌷 🌷مسئولی که سرکار هست روحیه جهادی داشته باشد و برای پیشرفت ایران تلاش کنند.🌷 🌷به روایت از خواهرِبزرگوارشهید🌷 🇮🇷 به# روح #برادر# مهدی عزیزی # محمدی پسندی بفرمائید.🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🌷شهادت ، مانند میوه‌ای است که نمی‌توان آن را نرسیده و کال از درخت چید. 🌷 🌷شهید ، آگاهی است و برای وصول به این آگاهی باید سرمایه‌گذاری عظیمی کند ؛ باید خدا و قرآن و راهی که برای آن مبارزه می‌کند ، شناخته و با پوست و گوشت خود آن را لمس نماید و یا به عبارت دیگر از مرحله ایمان و جهاد گذشته تا به مرز شهادت برسد.🌷 🇮🇷 به #برادر #عباسی‌فرد پسندی بفرمائید.🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🏴یا حسین! دوست‌داشتم با دیگر برادران واحد تخریب🌷 🌷تو را زیـارت کنم و در صحن و سرایت عزاداری کنم. ولی صلاحدید معبودم در این بود که مرا به سوی خویش فراخواند.🌷 🇮🇷 به # مطهر#شهیدم #جوادپروانه پسندی بفرمائید.🌷 ❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
جـنـــــازه ای کـه زنـــــده شـــــد❗️✨ حاج حسین گنابادی، یکی از مردان خدا و نیروهای بهشت زهرا، روایت می‌کنه که روزی یکی از همکارانش جهت انتقال جنازۀ مردی میان‌سال راهی روستای زرین دشت در اطراف تهران شد. ساعاتی بعد دستور آمد که برای مراسم غسل این مرد به غسالخانه برویم. من به همراه دوستم حاج محسن شمشکی راهی شدیم تا آن مرد را غسل داده و آمادۀ تشییع کنیم. پسر و دخترش به همراه ما داخل غسالخانه بودند و به شدت گریه می‌کردند… 😭 برای غسل آماده شدم، بعد از لخت کردن میت و خواباندنش، آب 💧 را باز کردم و روی سینه‌اش ریختم. فشار آب بالا بود 🌊، برگشتم تا فشار آب رو کم کنم… که صدای فریاد وحشتناکی همه جای غسالخانه را پر کرد! به طوری که ترس تمام وجودم را فرا گرفت و قلبم به شدت شروع به زدن کرد ❤️‍🔥. جرأت برگشتن و نگاه کردن را نداشتم. در حدود ۳۰ سالی که در غسالخانه کار کرده بودم تا به امروز اینقدر وحشت نکرده بودم . صدایی در گوشم زمزمه می‌کرد: «گنابادی… گنابادی…!» صدای جیغ چنان مرا ترسانده بود که چیزی متوجه نمی‌شدم تا اینکه دستی از پشت بر شانه‌ام نشست! حاج شمشکی با چهره‌ای یخ زده و دستانی لرزان مرا صدا می‌کرد. سرم را برگرداندم و با ترس و لرز به چهره‌ی حاج شمشکی خیره شدم… با لحنی لرزان و در حالی که به جنازه اشاره می‌کرد می‌گفت: «حسین، جنازه زنده شد…!» سرم تیری کشید ⚡️. نگاهی به جنازه کردم که چشمانش را باز کرده 👀 و به من خیره بود! همه فریاد می‌کشیدند! دخترش بیهوش شده بود. پسرش از ترس چهره‌اش گچ شده بود 👻. من هم با دیدن اوضاع بسیار آشفته شدم. سریع در غسالخانه را باز کردم و شروع کردم به فریاد کشیدن: «مرده زنده شد، جنازه زنده شد…!» 📢 فشارم افتاد و کمی بعد دیگر ندانستم چه شد… ساعتی بعد که به هوش آمدم، خودم را روی تخت بیمارستان دیدم. حاج شمشکی و شیخ آخوندی (آخوند بهشت زهرا) بالا سرم بودند. به محض اینکه هوشم سر جایش آمد، ماجرا را پیگیر شدم… حاج شمشکی شروع به روایت ماجرا کرد: «وقتی تو از هوش رفتی، کمی بعد که آمبولانس تو را به بیمارستان رساند، پزشکان بالای سر جنازه حاضر شدند. و بعد از معاینات دیدیم که علائم حیاتی او بازگشته و به حالت عادی برگشته! او یک روز قبل شدیداً مریض می‌شود و فرزندانش او را به بیمارستان منتقل می‌کنند. چون قبلاً مشکل قلبی داشت و داخل قلبش با عمل، باتری گذاشته بودند ، در بیمارستان بعد از تزریق آمپول، علائم حیاتی او از بین می‌رود. و پزشک به علت متوجه نشدن موضوع قلبش، نسخۀ مرگ او را می‌پیچد تا اینکه در غسالخانه با فشار آب سرد که روی سینه‌اش ریختی، شوک وارد شده و باتری دوباره کار افتاد و علائم او برگشت و خدا رو شکر زنده شد… من زبانم بند آمد و تا الان که سال‌ها گذشته، هنوز آن خاطره از ذهنم بیرون نرفته. ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
دختره با کلی آرایش برگشته میگه: واقعاً شما پسرا این دختر چادریا رو از ما بیشتر دوس دارین؟ پسره خیلی رک گفت: آره!!! دختره جواب داد: پس اگه دوسشون دارین چرا نگاهشون نمیکنین و سرتون رو میندازین پایین از پیششون رد میشید؟؟؟ پسره گفت: آره تو راس میگی ما نباید سرمون رو پایین بندازیم اصلا سر پایین انداختن کمه؛ باید تعظیم کرد در مقابل یادگار حضرت زهـرا سلام علیها... 😔😔😔😔 https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
•|♥|• حجاب زیباست ولی… شهیدی گفت: «خواهرم…تو در سنگر حجاب مدافع خون منی..»🙂 .شهید دیگری گفت: «خواهرم… استعمار از سیاهی چادر تو بیشتر از سرخی خون من می ترسد…»🧕🏻 .یادمان باشد که تا ابد مدیون این شهدائیم... شهدایی که لباس و نوع شلوار و مُد روز برایشان معنایی نداشت… .حجاب هم فرهنگی است که مُد روز و مدلهای مختلف بر نمی‌دارد…🧕🏻 .بانوی خوبم !😌 .فلسفـه حجاب تنها به گنـاه نیفتـادن مردهـا نیست!🙃 .که اگر چنین بود ، چرا خدا تو را با حجـاب کامل به حضورمی‌طلبددر عاشقانه ترین عبادتت؟😌 .جنـس تو با حیـا خلق شده... .رعایت حجاب تو شرط انتظار حجت ابن الحسن (عج) است.🥰 https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
صدرالمتألهین رحمه الله علیه: 📝هر کس پرده از چشم دلش کنار رفت و به چشم دل باطن خود،دنیا را دید،مشاهده خواهد کرد که باطنش پر از حیوانات موذی و جانوران درنده است که نزد او مجسم میشوند،مانند صورت خشم و شهوت و کینه و..که هر یک از این خوی ها صورتی در باطن دارند همچنانکه صورتی در دنیا دارند ولی صورت دنیایی آنها در ماده فرو رفته و پوشیده شده است اسرار الآیات،ص۳۰۱ https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
به یه مورچه ای که ناراحت بود، گفتن:تو چرا ناراحتی؟💔 او گفت:(چندین سال عاشق کسی بودم که فکر میکردم مورچه است اما حالا فهمیدم یک دانه چای خشک بی عطر و رنگ است))): حکایت خیلی از رابطه های دختر پسرانه در فضای مجازی است😔 حواستون لااقل به خودتون باشه..... ️https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh