📣 رهبر انقلاب: ملت ایران در برابر خواسته اهانتآمیز آمریکا برای تسلیم، با قدرت میایستد. ۱۴۰۴/۰۶/۰۲
@KHAMENEI_QOM
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
پسر شهید تندگویان🥀
👇 نقل می کند زماني پيكر پدر را براي مان آوردند كه بسيار دلتنگ او بوديم*
*پس از 11سال انتظار كه انتظار غريبي بود، پاهايي را كه بسيار دلتنگ آمدنش بودم، بوسيدم او در سالهاي اسارت، و در سلول انفرادی، تنها صدايش براي ستايش پروردگار بود او آزاده اي تمام قامت بود كه فرياد «هيهات منا الذله» را با صداي بلند فرياد مي زد... هميشه خاك وطن را عزيز مي دانست و بر زبان سخن زنده باد ميهن را می سرود...*
او آن قدر "قرآن را با صداي بلند خوانده بود" كه نگهبانان عراقي به او می گفتند ما از تو اطلاعات نمي خواهيم، فقط با قرآن خواندنت به ديگر اسيران روحيه نده وقتی پيكر پدر را تحويل گرفتیم، آن قدر حنجره او را فشرده بودند كه تمام استخوان هاي حنجره اش خرد شده بود او آرزوي «سكوت» را بر دل عراقي ها گذاشت...
یک اسیر تعریف می کرد:
به خاطر آنكه قاب عكس صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه هشتاد پله از زمین فاصله داشت، بردند آنجا شبیه یك مرغدانی بود وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، میبایست به حالت خمیده در آن قرار میگرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك میز تحریر(یک متر در دو متر) بود شب فرا رسید و كلیههایم از شدت سرما به درد آمده بود. به هر طریق كه بود، شب را به صبح رساندم. تحملم تمام شده بود...با پا محكم به در سلول كوبیدم... نگهبان كه فارسی بلد بود، گفت:چیه؟... چرا داد میزنی؟... گفتم: یا مرا بكشید یا از اینجابیرون بیاوریدكه كلیهام درد میكند. اگر دوایی هست برایم بیاورید! دارم میمیرم... او در سلول را باز كرد و چندمتر جلوتر در یك محوطه بازتر مرا كشاند و گفت: همین جا بمان تا برگردم... در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان شدم. او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زدو بیمقدمه پرسید ایرانی هستی؟... جوابش را ندادم. دوباره تكرار كرد. گفتم: آره، چه كار داری؟ پرسید: مرا میشناسی؟ گفتم: نه از كجا بشناسم؟ گفت: اگر ایرانی باشی، حتما مرا میشناسی... گفتم: اتفاقا ایرانیام؛ ولی تو را نمیشناسم. پرسید: وزیر نفت ایران كیست؟ گفتم: نمیدانم. گفت: نام محمد جواد تندگویان را نشنیدهای؟ گفتم: آری، شنیدهام. پرسید:كجاست؟... گفتم: احتمالاً شهید شده سری تكان داد و گفت: 🥀تندگویان شهید نشده و كاش شهید میشد گفت من تندگویان هستم و یازده سال است که ازاین سیاه چال به اون سیاه چال در رفت و آمد هستم وفعلا در این سیاه چال، که 4طبقه زیر زمین در پادگان هوا نیروزعراق به نام الرشید است محبوس هستم دیگر همه چیز را فهمیدم. بغض گلویم را گرفته بود. فقط نگاهش میكردم.
نگاه به بدنی كه از بس با اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود گفتم: اگر پیامی داری بهم بگو... گفت: پیـام من مرزداری از وطن است... صبوری من است... نگذارید وطن به دست نااهلان بیفتد... نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند... استقامت، تنها راه نجات ملت ماست... بگذارید كشته شویم، اسیر شویم؛ ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد...
گفتم: به خدا قسم... پیامت رابه همه ایرانیان میرسانم خم شدم دستش را ببوسم كه نگذاشت...*
🌱🥀شهید رجایی به همسر محمدجواد تند گویان گفته بود که, عراق حاضر شده 8 خلبان بعثی را آزاد کنیم تا آنها تندگویان را آزاد کنند... وهمسرشهید تندگویان در جواب شهید رجائی گفت: اگر ما هم حاضر به این معامله شویم، خود محمد جواد قبول نمی کند که این خلبانان آزاد شوند و دوباره بمب بر سر مردم بیگناه بریزند.
سالگرد شهادت
🌱🥀«محمدجواد تندگویان»
وزیر نفت دولت شهید رجایی، گرامیباد
👌🇮🇷 سلام خدا بر مردان بی ادعا 🇮🇷💔
🕊⃟🇮🇷#همراه_شهدا
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🕗 #وقت_سلام
خودم این جا و دلم مسافر مشهد تو
آقا جون دلم شده کبوتر گنبد تو
تو دلم آرزوی صحن عتیقه آقا جون
دل من به این خوشه با تو رفیقه آقا جون
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
کربلایی حسین ستوده4_5996694451764859940.mp3
زمان:
حجم:
5.76M
🎼#واحد_امام_عسکری
📝سامرا هم سخنش میسوزد...
کربلایی #حسین_ستوده
شب #شهادت_امام_عسکری (ع)
٢١ شهریور ماه ١۴٠٣
[بند اول]
سامرا هم سخنش میسوزد
یوسفی پیراهنش میسوزد
گاه با سر به زمین میوفتن
گاه از پا شدنش میسوزد
حسن فاطمه معصوم شده
بین بستر بدنش پیر شده
با لگد مادر او را کشتند
از غم یاسمنش میسوزد
همه از بی کسی اش گریان اند
او به یاد حسنش میسوزد
همسرِ او عوض زخم زبان
موقع سوختنش...
در امان بود در این شهر غریب
او که دور از وطنش میسوزد
بقیة الله آجرک الله
[بند دوم]
در امان بود در این شهر غریب
با همان تشنگی اش گفت حسین
نامه ی دلشکن اش...
سرِ پیراهن او دعوا نیست
از کفن داشتنش میسوزد
دور او یک زن بی چادر نیست
میکشد آه و میسوزد
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
کربلایی حسین ستوده4_5996694451764859941.mp3
زمان:
حجم:
5.92M
🎼#واحد
📝آقا تو رو جون زهرا...
#کربلایی_حسین_ستوده
شب #شهادت_امام_عسکری (ع)
٢١ شهریور ماه ١۴٠٣
[بند اول]
آقا تو رو جون زهرا گره افتاده بی تو به کل دنیا
آقا نکنی دل از ما نکنی سر تو چاه دیگه مثل مولا
برگرد ای مرد شب گرد
برگرد ای زِ مَردم دلسرد
برسون خودت و ای پناه دلم
بی امید وصال رو به راه دلم
العجل مولا
🖤🖤
[بند دوم]
دنیا یه سراب محضِ زندگی به تو یه عذاب محضِ
سخته تو دل های سنگین کی برمیگردی مُردم از دلتنگی
احساس چاره ی این تنهاس
برگرد تو رو جون عباس
ببین هِقهقِ این گریه های من و بی تو غم میگیره جمعه های من و
برسون خودت و ای پناه دلم
بی امید وصال رو به راه دلم
العجل مولا
.
#واحد_مهدوی #امام_زمان
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
کربلایی حسین ستوده1_13705137933.mp3
زمان:
حجم:
6.04M
🎼#زمینه
📝یابن الحسن آجرک الله...
کربلایی #حسین_ستوده
شب #شهادت_امام_عسکری (ع)
٢١ شهریور ماه ١۴٠٣
یابن الحسن آجرک الله من واسه ی اشکات بمیرم
این روز ها با پیرهن سیاهم روضه برا بابات میگیرم
رسم تو دنیا
پسر سرِ بابا رو به دامن میگیره
پسر که باشه
بابا دم جون دادنش راحت میمیره
با اشک چشم ها
بارون میریزه رو لب هایی که کویره
تو حجره دل گرم بود و
سر بابات روی بالش نرم بود و
درسته بیتاب بود و
آب اگه میخواست چند تا کاسه ی آب بود و
من شصت و نه روزِ که دارم میگم حسین و خون میبارم
با روضه ی این پیرِ مظلوم گودال و هی یادم میارم
عریان نبود و
بالا سرش نه خولی و سنان نبود و
بی سر نبود و
تو سامرا که صحبت چادر نبود و
غارت نکردن
تو سامرا هیچکس و بی حرمت نکردن
@navaye_asheghaan
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh