🌷۱۱اسفند، سالگرد شهادت برترین تک تیرانداز تاریخ جهان است
🔹قهرمان شهید عبدالرسول زرین که بین بعثیها به صیاد خمینی معروف بود و شهید خرازی او را گردان تکنفره مینامید. این شهید با ۷۰۰ شلیکِ موفق [برخی منابع تعداد ۳۰۰۰ نفر را اعلام میکنند] برترین تک تیرانداز تاریخ شناخته میشود.
#شهید_عبدالرسول_زرین🌷
@shahid_ahmadali 🍃🌸
15.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کار فاخر دیگر ...
چه زیبا ابعادی از مهدویت و محبت به امام عصر (عج) را به تصویر کشیدهاند.
ماشاءالله ...
چندهزار دهه هشتادی و نودی
قول میدم مث آرمان علیوردی من پایکار باشم
«سلام فرمانده ۲» در آستانه نیمه شعبان منتشر شد
#سلام_فرمانده۲
🌸🍃@Shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 #رمان_عارفانه ❣ 💫شهید احمد علی نیری💫 #قسمت_هفدهم 🌸🍀دائم
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
📖عارفانه
💫شهید احمد علی نیری💫
راوی: حسین حسن زاده
#قسمت_هجدهم
🌱همیشه یک لبخند ملیح برلب داشت. ازاین جوان خیلی خوشم می آمد.
وقتی درکوچه وبازار او را می دیدم خیلی لذت می بردم. آن ایام با اینکه پدرم همیشه به مسجد می رفت اما من اینگونه نبودم.
تااینکه یکروز پدرم مرا باخودش به مسجد برد و دستم را در دست همان جوان قرار داد و گفت: احمدآقا اختیار این پسرم دست شما!
بعد به من گفت: هرچی احمدآقا گفت گوش کن. هرجا خواستی با ایشان بری اجازه نمی خواد و...
خلاصه ما رو تحویل احمدآقا داد. برای من یک نکته عجیب بود!
مگرپدرم چه چیز دیده بود که اینگونه من را به یک جوان شانزده یا هفده ساله می سپرد؟!
🔸چند شب از این جریان گذشت. من هم مسجد نرفتم. یک شب دیدم درب خانه را می زنند. رفتم در را باز کردم، تا سرم را بالا کردم باتعجب دیدم احمداقا پشت در است!
تا چشمم به ایشان افتاد خشکم زد!
💭یک لحظه سکوت کردم، فکر کردم اومده بگه چرا مسجد نمی یای؟
گفتم: سلام احمدآقا، به خدا این چند روز خیلی کار داشتم، ببخشید.
همینطور که لبخند به لب داشت گفت: من که نیومدم بگم چرا مسجد نمی یای، من اومدم حالت رو بپرسم. آخه دو سه روزه ندیدمت.
خیلی خجالت کشیدم. چی فکر می کردم و چی شد! گفتم: ببخشید از فردا حتما میام.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دو سه روز دیگه گذشت. در این سه روز موقع نماز مشغول بازی بودم و مسجد نرفتم
🌱یک شب دوباره صدای درب خانه آمد. من هم که گرم بازی بودم دوباره دویدم سمت در..
تو فکر هر کسی بودم به جز احمداقا.
تا در را باز کردم از خجالت مُردم. با همان لبخند همیشگی گفت: سلام حسین اقا.
حسابی حال و احوال کرد. اما من هیچی نگفتم. فهمیده بود از نیامدن به مسجد خجالت کشیدهام. برای همین گفت: بابا نیومدی که نیومدی، اومدم احوالت و بپرسم.
خلاصه آن شب گذشت..فردا زودتر از اذان رفتم مسجد واین مسجد رفتن همان و مسجدی شدن ما همان.
احمدآقا انقدقشنگ نوجوان ها را جذب مسجد می کرد که واقعا تعجب می کردیم!
با سن کمی که داشت اما نحوهی مدریت او در فرهنگی مسجد فوق العاده بود.
#ادامه_دارد
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
هرشب با #عارفانه نگاه گرمتون رو به ما ببخشید✨😊
👇👇👇👇👇👇👇👇
➖🍃🌹🌹🌹🌹🍃➖
@shahid_AhmadAli
خبر رسیده که آقایمان پدر شده است
پسر رسیده؛ پدر صاحبِ سپر شده است
جوانِ خوش قد و بالای خانۂ لیلا
برای سید و سالارمان ثمر شده است
خصایصش شده تلفیقی از نبی(ص) و علی(ع)
چهارقل به لبِ هر که با خبر شده است
#میلاد_حضرت_علی_اکبر(ع)✨🌺
#روز_جوان_مبارکباد✨🌼
🌸🍃@Shahid_ahmadali
مداحی آنلاین - خونه آقا گشته باصفا - محمد فصولی.mp3
4.64M
💐خونه آقا گشته باصفا
💐اومدن همه آسمونیا
🎙محمد فصولی
🌺#میلاد_حضرت_علی_اکبرعلیهالسلام
🌸🍃@Shahid_ahmadali
36.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎نماهنگ جدید "فرمانده سلام"
✨نماهنگ سلام فرمانده ۲
بانوای حاج ابوذر روحی و نوجوانان و نونهالان عزیز❤️🌷
اللهم عجل لولیک الفرج☘
@Shahid_ahmadali 🍃🌸
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 📖عارفانه 💫شهید احمد علی نیری💫 راوی: حسین حسن زاده #قسم
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
#رمان_عارفانه❣
💫شهید احمدعلی نیری💫
#قسمت_نوزدهم
⚪️️شبها بعد از نماز چند دقیقه دور هم می نشستیم و بچه ها حدیث یا آیهای می خواندند.احمداقا کمتر حرف میزد.بیشتر با عمل ما را هدایت می کرد.
همیشه خوبی های افراد را در جمع می گفت، مثلا اگر کسی چندین عیب و ایراد داشت اما یک کار خوب نصفه نیمه انجام می داد، همان مورد را در جمع اشاره می کرد.همیشه مشغول تقویت نقاط مثبت شخصیت بچه ها بود.
باور کنید احمد آقا از پدر وبرادر برای ما دلسوز تر بود.واقعا عاشقانه برای بچه ها کار می کرد.
یکبار من کنار احمداقا نشسته بودم، مجلس دعای ندبه بود.او همان موقع به من گفت: مداحی می کنی؟!
گفتم: بدم نمیاد، بلافاصله میکروفون را مقابل من گذاشت، من هم شروع کردم.همینطور غلط غلوط شروع به خواندن کردم.
خیلی اشتباه داشتم ولی بعداز دعا خیلی تشویقم کرد.گفت: بارک الله، خیلی عالی بود.برای اولین بار خیلی خوب بود.
همین تشویقای احمداقا باعث شد که من مداحی را ادامه دهم و اکنون هم با یاری خدا و عنایات اهل بیت در هیئت ها مداحی می کنم.
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
فراموش نمی کنم، یک بار احمداقا موقع صحبت حاج اقا حق شناس وارد مسجد شد.
حاج اقا تا متوجه ایشان شدند صلوات فرستاد، همه جمعیت هم صلوات فرستادند.
احمداقا که خیلی خجالت زده شده بود همان جا سریع جلوی در نشست.
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
🔶ادامـــــه دارد...↩️
هرشب با #عارفانه نگاه گرمتون رو به ما ببخشید😊✨
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌹🌹🌹🌹🍂━━━┓
@Shahid_AhmadAli
┗━━━🍂🌹🌹🌹🌹🍃━━━┛
🌟زندگی به سبڪ شهدا
📝 راوی: همسر #شهید_نیلچیان
🔶 شب عقد کلی سنت شکنی کردیم. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش.
🔹 مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسممان شلوغ بود. همه را دعوت کرده بودیم؛
♦️ البته نه برای ریخت و پاش، برای اینکه سادگی ازدواجمان را ببینند؛ این که میشود ساده ازدواج کرد، و خوشبخت بود.
⚜ عروسیمان هم از این ساده تر بود. اصلا مراسمی نبود. شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم، بعد هم من و علی رفتیم خانهی بخت.
📚 کتاب قرمز رنگ خون بابا
🌻#ازدواج_آسان
🌱#الگو_گیری_از_شهدا
🌸🍃@Shahid_ahmadali