eitaa logo
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
80 فایل
『﷽』 🌻اینجا با بزرگ مردی آشنا مےشوید که با #تقوایش پله های رسیدن به آسمان را ساخت و با #عمل عارفانه در جوانی ، سرباز امام زمانش شد.☘️ 🌷#شھــیداحمـدعلـی_نیـرے🌷 ✔️تبادل ویو: @banoye_gomnam ✔️انتقاد و پیشنهاد: @ho3133
مشاهده در ایتا
دانلود
(5)👇 💥حال_عجیب_در_قنوت_نماز 🍃یک بار برنامه ها تا ساعت سه بامداد ادامه داشت. بعد احمد آهسته به شبستان مسجد رفت و مشغول نماز شب شد. من از دور او را نگاه میکردم. حالت او تغییر کرده بود. گویی خداوند در مقابلش ایستاده و او مانند یک بنده ضعیف مشغول صحبت با پروردگار است. 🍃قنوت نماز او طولانی شد. آنقدر که برای من سؤال ایجاد کرد. یعنی چه شده؟! بعد از نماز به سراغش رفتم. از او پرسیدم: احمد آقا توی قنوت نماز چیزی شده بود؟ احمد همیشه در جوابهایش فکر میکرد. برای همین کمی فکر کرد و گفت: نه ، چیز خاصی نبود. میخواست طبق معمول موضوع را عوض کند ؛ اما آنقدر اصرار کردم که مجبور شد حرف بزندو گفت: 🍃 «در قنوت نماز بودم که گویی از فضای مسجد خارج شدم. نمیدانی چه خبر بود! آنچه که از زیباییهای بهشت و عذابهای جهنم گفته شده همه را دیدم! انبیا را دیدم که در کنار هم بودند و…» 🍃روز به روز روحیات معنوی احمد آقا تغییر میکرد. هر چه جلو میرفتیم نمازهای احمد آقا معنوی تر میشد. کار به جایی رسید که موقع نماز سعی میکرد از بقیه فاصله بگیرد! در انتهای مسجد امین الدوله یک فرو رفتگی در دیوار وجود داشت که از دید نمازگزاران دور بود. آنجا یک نفر میتوانست نماز بخواند. احمد آقا بیشتر به آنجا میرفت و از همانجا به جماعت متصل میشد... 🍃یک بار وقتی احمد آقا نماز را شروع کرد به آنجا رفتم و در کنارش مشغول نماز شدم. احمد آقا بعد از اینکه نماز را شروع کرد به شدّت منقلب شد. بدنش می لرزید. گویی یک بنده ی حقیر در مقابل یک سلطان با عظمت قرار گرفته. 🍃البتّه احمد آقا بسیار کتوم بود ، یعنی از حالات درونی خود حرفی نمیزد. من یک بار از خود ایشان شنیدم که حدیث: «نماز معراج مؤمن است» را خواند. و بعد خیلی عادی گفت: بچّه ها باید نماز شما معراج داشته باشد تا حقیقت بندگی را حس کنید. من آن شب اصرار کردم که: احمد آقا آیا این معراج برای شما اتفاق افتاده؟ معمولاً در این شرایط به نحوی زیرکانه بحث را عوض میکرد امّا آن شب، سرش را به نشانه ی تأیید تکان داد ... (6) 🌷کرامات مجلس سیدالشهداء (ع) 🚩در یکی از متن های به جا مانده در دفتر خاطرات احمد آقا در مورد امام حسین (ع) آمده: «روز اربعین وقتی به هیئت رفتم در خودم تاریکی می دیدم. مشاهده کردم قفسی در اطراف من ایجادد شده و زندانی شده ام!... اما وقتی سینه زنی و عزاداری آغاز شد مشاهده کردم  که قفس از بین رفت. این هم از کرامات مجلس سیدالشهداء (ع) است.» بار ها شنیده بودم که می گفت: در مجالس عزای سید الشهداء (ع) نوری وجود دارد که منشأآن حرم مطهر آقاست. 🌷غبطه می خورم! 🚩فراموش نمی کنم. یک بار حضرت آیت الله حق شناس نماز خواندن ایشان را دید. آن موقع احمد آقا در سنین نوجوانی بود. بعد به حجت الاسلام حاج حسین نیری (برادر احمد آقا) گفت: من به حال و روز این جوام غبطه می خورم! و من شک ندارم که همۀ اینها از توجه فوق العادۀ احمد آقا به نماز نشئت می گرفت. او بندۀ واقعی پروردگار بود. 🌷چای فروشی و روزی حلال 🚩 احمد علی مدتی در چای فروشی کار یکی از بستگان کار کرد. احتیاجی به پول نداشت اما می دانست که اهل بیت(ع) بیکاری را بزرگترین خطر برای جوانان معرفی کرده اند. کار احمد آقا بسته بندی چای بود. آن موقع چای را مخلوط می کردند و در بسته های زرد و قرمز می فروختند. آخر هفته حقوق می گرفت. همان موقع خمس حقوق را جساب می کرد و سهم سادات را به یکی از سادات مستحق می رساند. سهم امام را هم غیر مستقیم به حاج آقا حق شناس می داد. البته کار احمد آقا توی چای فروشی زیاد طولانی نشد... منبع: کتاب عارفانه 🌸🍃 @shahid_ahmadali