🌸آیه های دخترونه
🌱چطوری باشم خدا ازم راضی تره؟
🦋پایه هر مهمونی نیستم!
از بهشت 🪴هنوز بیرون نیومده بودیم
که صدای پچ پچ فرشته ها بلند شد.
خبری بود انگار.
خدا به آدم، همۀ اسم های خودش رو یاد داده
و حالا صدای اعتراض یکی بالا رفته بود.
اون روز همه منتظر بودن تا بفهمن ماجرا چی بود و چی شد.
خبر اومد:
«وقتی به مهمونی زمینی رفتین، خبرها رو می فهمین.»
خدای مهربون توی قرآن📖
ماجرا رو کامل آورده.
اینکه شیطون به آدم سجده نکرد وگفت:
«فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» ۱
(خدایا، به تو سوگند که همۀ آدم ها رو فریب می دم).
حتی این حرفش رو که:
اگه روزی آدم ها بگن:
«شیطون ما رو فریب داد.»
به اون ها می گم:
«فَلا تَلُومُونِي»۲
من رو ملامت نکنین.
من فقط دعوتتون کردم به تیرگی.
خودتون بودین که دعوت رو پذیرفتین!
خودتون خواستین قلبتون تیره🖤 بشه.
دخترها مراقب لباس هاشون هستن که چروک نباشه، پاره نشه.
اگه دیدی داری برای انجام دادن گناهی وسوسه می شی،
به لباس مهمونی زمینی ت نگاه کن: لباس تقوا.
اگه گردوخاک گرفته بود،
فوراً از این سپیدکننده قلب 🤍استفاده کن:
«اَعوذُ بِاللّه مِنْ خُطُواتِ الشَّيْطان».
خدایا،
از گام های شیطون به تو پناه می برم.
از اینکه دلم تیره شه و رنگ محبت تو رو نداشته باشه.
📝پاورقی:
۱. ص ۸۲
۲. ابراهیم ۲۲
#آیه_های_دخترونه