😍دوست نداشت جشن عروسی برگزار کنیم. دوست داشت بدون گناه بریم سر خونه زندگیمون.
دلایل خودش را هم داشت که از نظر من دلایل بدی نبود هر چند رضایت محمد هم برایم شرط بود.
آنقدر ذوق شروع زندگی را داشتیم که به سرعت وسایلمان را چیدیم و خیلی زود برای سفر آماده شدیم. چون جشن نگرفتیم، ولخرجی کردیم و سفرمان به #مشهد، هوایی بود. آن هم دو هفته! حسابی ریخت و پاش کرده و عروسیمون بدون گناه انجام شد.💞
🎙راوی #همسر_شهید #شهید_محمد_کامران🕊
#عاشقانه_شهدایی
#عاشقانه_مذهبی
╭🇮🇷🇵🇸
╰┈➤@shahid_amir_haj_amini
روح الله منو عزیزم صدا می کرد
می گفتم زشته نگو جلوی بقیه☺️
تو گوشی هم منو وجودم سیو کرده بود.💞
اولین بار که دیدم خیلی ذوق کردم
روح الله خیلی محبتش رو ابراز می کرد و زیاد می گفت دوست دارم 😍
وقتی زنگ میزد و می دانست من جایی هستم که نمیتونم راحت صحبت کنم می گفت هر چی من میگم تو بگو «منم» 😊
بعد می گفت خیلی دوست دارم
منم می گفتم: «منم» 😊❤
🎙راوی #همسر_شهید
#شهید_روح_الله_عمادی🕊
#عاشقانه_شهدایی
#عاشقانه_مذهبی
╭🇮🇷🇵🇸
╰┈➤@shahid_amir_haj_amini
آخر شب خوردنی های مختلف میآوردیم و تا نیمههای شب فیلم و سریال و... نگاه می کردیم😊
همان زمانها هم با خودم میگفتم چقدر به من خوش میگذرد، و چقدر زندگی خوبی دارم واقعا هم همینطور بود😍
من با داشتن امین خوشبخت ترین زن دنـیـا بودم، بعدها هرکس زندگی خصوصی مارا می دید، برایش سخت بود باور کند. مردی با این همه سرسختی و غـرور چنین خصوصیـاتی داشته باشد☺️
موضوع این نبود که خدایی نکرده من بخواهم به او چیزی را تحمیل کنم. یا با داد و بیداد موضوعی را پیش ببرم خودش با محبت مرا در به اسـارت خودش درآورده بـود،واقعا سیاست داشت در مهربانیـش...💞
🎙راوی #همسر_شهید
#شهید_امین_کریمی🕊
#عاشقانه_شهدایی
#عاشقانه_مذهبی
╭🇮🇷🇵🇸
╰┈➤@shahid_amir_haj_amini
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عاشقانه_شهدایی
#عاشقانه_مذهبی
💞همیشه وقتی به همسرم میگفتم
چشم به راهتم، میگفت:
قربون چشمات…😭💔
🎙راوی #همسر_شهید
#شهید_سیدرامین_نصیری🕊
{پاسدارشهیدیکهدردفاعمقدس
۱۲روزهبرایدفاعازاسلاموکشورعزیزمان
ایرانبهشهادترسید...}
╭🇮🇷🇵🇸
╰┈➤@shahid_amir_haj_amini
🌱همسرم از همان اول ازدواج، پیشنهاد داد که هروقت دلــخوری از من داری و نمیتوانی ابراز کنی برایم بنویس! خودش هم همین کار را میکرد. عادت داشت قبل از خواب همه مسائل روز را حل کند.
☺️خیلی وقتها شبها برایم مینوشت که امروز بخاطر فلان مسئله از من دلخور
شدی...منو ببخش...من منظوری نداشتم...
آخرش هم یه جمله عاشقانه مینوشت.😍
گاهی من کاغذ را که میخواندم
میگفتم:کدام مسئله را میگی؟ من اصلا یادم نمیاد، یعنی آن مسئله اصلا من را درگیر نکرده بود، ولی پویا مراقب بود که نکند من دلخور شده باشم...💞
🎙راوی #همسر_شهید
#شهید_پویا_ایزدی🕊
#عاشقانه_شهدایی
#عاشقانه_مذهبی
╭🇮🇷🇵🇸
╰┈➤@shahid_amir_haj_amini
🌸امین روزها وقتی از ادراه به من زنگ میزد و میپرسید چه میکنی اگر میگفتم کاری را دارم انجام میدهم میگفت: نمیخواهد! بگذار کنار، وقتی آمدم با هم انجام میدهیم😍
میگفتم:چیزی نیست، مثلاً فقط چند تکه ظرف کوچک است...😊
میگفت:خب همان را بگذار وقتی آمدم با هم میشوریم😊
مادرم همیشه به او میگفت:با این بساطی که شما پیش میروید همسر شما حسابی تنبل میشود ها...
امین جواب میداد: نه حاج خانم! مگر همسرم کلفت من است. همسرم رئیس من است💞
🎙راوی #همسر_شهید
#شهید_امین_کریمی🕊
#عاشقانه_شهدایی
#عاشقانه_مذهبی
╭🇮🇷🇵🇸
╰┈➤@shahid_amir_haj_amini
😍حبیب از وقتی فهمید باردارم چهارچشمی مواظبم بود هم از لحاظ تغذیه هم از لحاظ استراحت و آرامش💞
❤️بعد از آن قرآن خواندن های حبیب در خانه بیشتر شد. می گفت: اولین حس جنین که شروع به کار می کند حس شنوایی است دوست دارم پسرم از حالا با قرآن خاطره پیدا کند😍
🎙راوی #همسر_شهید
#شهید_حبیبالله_افتخاریان🕊
#عاشقانه_شهدایی
#عاشقانه_مذهبی
╭🇮🇷🇵🇸
╰┈➤@shahid_amir_haj_amini
😍نماز جماعت خیلی براش مهم بود
هر وقت که خونه بود
برای نماز به مسجد میرفت
چه نماز ظهر و چه نماز مغرب
گاهی اوقات که بیرون بودیم و اذان میشد به اولین مسجدی که میرسیدیم
ماشین را نگه میداشت و باهم برای نماز جماعت میرفتیم💞
🎙راوی #همسر_شهید
#شهید_سیدرضا_طاهر🕊
#عاشقانه_شهدایی
#عاشقانه_مذهبی
╭🇮🇷🇵🇸
╰┈➤@shahid_amir_haj_amini
🌱وقتی فهمیدیم فرزند دوممان دختر است خیلی خوشحال شدیم. نام نهال پیشنهاد من بود اما آقا مهدی مخالف بود و میگفت باید نام مذهبی برایش انتخاب کنیم اما من این اسم را دوست داشتم به خاطر ظرافتی که در این نام حس میکردم.
😔 یکی دیگر از دلایلی که مخالفت میکردم این بود که می دیدم اسمهای مذهبی خوب بیان نمیشود.
مثلا برخی نام دخترشان را میگذارند نازنین فاطمه اما نازی یا نازنین صدایش میکنند.
😍با اینکه از من اصرار بود و از مهدی انکار اما تصمیم گرفت اسمی که به دل من است روی دخترمان باشد.
💞موقعی هم که شناسنامه را آورد همه فکر میکردیم باز کنیم نامی که خودش دوست داشته ثبت کرده اما وقتی باز کردم دیدم نهال است.
❤️شناسنامه را که داد گفت: اما بدان من پیش خدا مسئولیتی بابت این نام قبول نمیکنم. این را هم گفت که با ثبت احوال صحبت کرده تا اگر من نظرم عوض شد اسم را تغییر دهیم.
🎙راوی #همسر_شهید
#شهید_مهدی_قاضیخانی🕊
#عاشقانه_شهدایی
#عاشقانه_مذهبی
╭🇮🇷🇵🇸
╰┈➤@shahid_amir_haj_amini
😊ابوالفضل مرد زندگی بود. نه از غذا انتقاد می کرد نه از چیز دیگر. مهمان هم که می آمد می گفت: «هر کاری دوست داری بکن؛ فقط سختت نباشد».
😢روزهای اول زندگی که در رشت ساکن شدیم، اصلا آشپزی بلد نبودم. هر چی درست می کردم خراب می شد. می نشستم گریه می کردم. اما ابوالفضل وقتی می آمد، شروع می کرد با لذت به خوردن غذاها. حتی از غذا تعریف هم می کرد.
☺️دلداری ام می داد که این غذاها که طوریش نیست. می گفتم: «پس چرا خودم نمی توانم بخورم». می گفت: «برای اینکه بد سلیقه ای». هیچ وقت نگفت سعی کن بهتر از این آشپزی کنی.
😍با این همه نمی توانست علاقه اش به قورمه سبزی را پنهان کند. در تمام سالهای نبودنش برایش همین غذا را خیرات می کنم.💞
🎙راوی #همسر_شهید
#شهید_ابوالفضل_عباسی🕊
#عاشقانه_شهدایی
#عاشقانه_مذهبی
╭🇮🇷🇵🇸
╰┈➤@shahid_amir_haj_amini