بسیجیان... شجاعانه می جنگند... @vsal_ir

~🕊 #کلام_شهید💌 ♡انجام تڪلیف الهے را می خواهیم هیچ چیز دیگر را نمےخواهیم چہ شہادتےکه خدا بدهد ♡چه پیروزے که به دست آورده شود ❤️فقط تڪلیفمان را براےخدا انجام داده باشیم❤️ نہ یڪ قدم بہ راسٺ نہ یڪ قدم بہ چپ نه یڪ لحظہ براے هواے نفس... #شہید_‌مهدے_‌زین‌الدین🕊❤️ ‍‎‌@vsal_ir

#کلام_شهید💌 خداوندا ! سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه‌ی اعضا و جوارح در همین امید به سر می برند؛ یا ارحم الراحمین ! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی خواهم، بهشت من جوار توست ، یا الله ! ✍ شهید قاسم سلیمانی

#تِمِ_شَهیِدانهِ😇 ِ شَهیِدّ مُحسِنِ حُجَجی ّ😍😉😌 @vsal_ir

ظرف‌غذایش کہ دست‌نخورده مـےماند وحشت‌مـےڪردیم. مطمئن‌می‌شدیم بہ‌گروهانے در یك‌گوشۂ‌خطِ لشڪر غذانرسیده؛🥘 این‌طورۍ اعتراض‌مےكردبہ‌کارمان. تا آن‌گروهان را پیدانمـےکردیم و غذانمیدادیم‌بھشان لب بہ‌غذایش‌نمی‌زد.ｼ💔 گاهـے۴۸ساعت غذانمـےخورد تایقین‌ڪند همہ‌غذاخورده اند #حاج_قاسم @vsal_ir

خاطره_شهید🌼 بہ‌یکےازدوستاش‌گفتم: جملہ‌اۍ‌ازشهید‌بہ‌یاددارید؟! . گفت: یکبارکہ‌جلوۍدوستانم‌قیافہ‌گرفتہ‌بودم!! ابراهیم‌کنارم‌آمدوآرام‌گفت: نعمتے‌کہ‌خداوند‌بہ‌تو‌داده بہ‌رخ‌دیگران‌نکش..❌ . +شهیدابراهیم‌هادی @vsal_ir

#خاطرات_شهدا⟮.▹🌼◃.⟯ ‌ یهومیومدمیگفت: «چراشماهابیکارید⁉️» . میگفتیم: «حاجی! نمیبینےاسلحہ‌دستمونہ؟!یاماموریت‌هستیم‌ومشغولیم؟!»🤦🏻‍♂° . میگفت: «نہ‌..بیکارنباش! زبونت‌بہ‌ذکرخدابچرخہ‌پسر...🍃° همینطورکہ‌نشستےهرکارےکہ‌میکنے ذکرهم‌بگو..:)»📿° . وقتےهم‌کنارفرودگاه‌بغدادزدنش‌تۅ ماشینش‌کتاب‌دعاۅقرآنش‌بود ..💔 . #شهید_حاج‌_قاسم‌_سلیمانی @vsal_ir

■ #کلام_شهید🕊🖇 . من خاك پای بسيجی ‌ها هم نمی‌شوم، ای كاش من يك بسيجی بودم و در سنگر نبرد از آنان جدا نمی‌شدم.❣ #شهید_همت😇 @vsal_ir

کلام_شهید🌼 اگرمیخواهے گناھ‌ومعصیت‌نڪنۍ، همیشھ‌باوضوباش‌چون وضوانسان‌راپاڪ‌نگھ‌میدارد وجلو؁معصیت‌رامۍگیرد ..🦋 #شهید_عباس_علی_کبیری :)♡ @vsal_ir

■ #وصیت_نامه_شهدا💛🖇 ____ اگر درد دل داشتید و یا خواستید مـشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم #شهید_سجاد_زبرجدی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @vsal_ir

.🥀. #شهیدانه زمستون اون سال برف شدیدی باریده بود زمین از شدت سرما یخ زده بود.🌨❄️ دوست نداشتیم از اتاق‌هامون و کنار بخاری تکون بخوریم.🖐🏻 تو اون سرما دیدیم روح‌الله نیست. کل پادگان رو دنبالش گشتیم. نبود که نبود! نیم ساعت بعد اومد.🕝 پرسیدیم کجا بودی؟؟! گفت: اون سگی که تو پادگان بود، نیستش! بچه‌هاش از گشنگی همش پارس می‌کنن. رفتم شیر خریدم.🥛 گرم کنم، کمی توش نون خرد کنم بدم این طفلی‌ها بخورن تو سرما نمیرن!!(: . با تعجب نگاهش کردیم. اولین مغازه نزدیک پادگان، کیلومتر‌ها فاصله داشت و ماشین خور هم نبود!🚗 [ #شهید_روح_الله_قربانی🌱 ] به نقل از: همدوره ای شهید ✨| @vsal_ir