eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.6هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📝|ارتباط با ادمین: 🆔| @bentolabbas8
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🔸پست اینستاگرامی خواهر شهید @shahid_dehghan
🔸پست اینستاگرامی خواهرشهید به نام او... (حکایت دست...) پرده اول: بهمن ماه ۱۳۶۳ است. خانواده حاج صفرعلی طوسی، مهیا شده اند تا پیکر تازه جوانشان را تحویل بگیرند. محمدعلی، در ارتفاعات کردستان از ناحیه سر مورد اصابت گلوله تک تیرانداز قرار گرفته است. فاطمه، تمام خواهرانه هایش را جمع کرده تا برای بار آخر برادر را درآغوش گیرد و در گوشش زمزمه کند. گاهی دست بر زخم سرش میزند و گاهی موهایش را مرتب می کند و قربان صدقه اش می رود. با تمام‌ وجود ایستاده اما نیاز دارد به دستان گرم و آرامبخش برادر. دست روی دست اومیگذارد و سرما تمام وجودش را فرامیگیرد... هنوز بعد از سی سال و اندی یاد دست برادر که می افتد، می لرزد و زمزمه می کند: دستانش سرد بود، سرمایی به عمق درد و تنهایی... پرده دوم: بهمن ماه ۱۳۹۳ بود، شب عروسی ام. بی قرار بودم و نگران. گاهی گذر عمررا تماشا می کردم و گاهی نگران آینده ام میشدم. وقت خداحافظی از خانه پدری، کنارت ایستادم و گفتم: محمدرضا لطفا امروز نزدیک من باش! _چرا؟ _نگرانم، باش تا خیالم راحت باشد. یادت که هست تا آن روز همه سختی ها و خوشی ها را باهم گذرانده بودیم. هرازگاهی زیر چادر عروسی، دست گرمی دستم را می فشرد و در گوشم زمزمه می کرد: همین جا هستم، نزدیک تو، خیالت راحت! گرمی و امنیت دستانت چنان آرامشی داشت که از وصفش عاجزم... آرامشی همچون کوه... پرده سوم: یک روز از شهادت تازه جوان خانواده گذشته. بعد از چهل روز دوری، قرار است دوباره روی ماهش را ببینم، در آغوشش بگیرم و دلتنگی هایم را برایش تعریف کنم. با خود می گویم کاش لبخندی بزند، باز دستم را بگیرد و تمام سختی این مدت را ازدلم درآورد... کمی غر بزنم، کمی قربان صدقه اش بروم و خواهش کنم که دیگر دوریمان اینهمه طول نکشد... راستی انگشترش! چقدر ذوق دارم در دستش ببینم و دلم ضعف رود با دیدن دستان مردانه اش، ببوسم دستی را که به حمایت از خواهر سیدالشهدا اسلحه بدست گرفته است. عطش گرمای دستانش را داشتم... دستش از کفن درآمد، همان دستی که با تمام جوانی و عمر کوتاهش، مایه امنیت و آرامشم بود؛ سرد بود، به سرمای بی برادری... پنج سال است محرومم از صدایت، دیدن روی ماهت، لبخندت و گرمای دستانت. من گمان زندگی بی تو را نداشتم محمدم، در عجبم از سخت جانی خودم. به حق، ایستادگی و صبر، ارث غیور مردان و شیرزنان این سرزمین است که نسل به نسل منتقل می شود. ایستاده ایم محمد! اقتدا کردی به حضرت علمدار، تو و هزاران سرباز دیگر، تو و سردار دلدارمان، ما مثل شما ایستاده ایم. هر سختی که روی آورد، مولایمان را تنها نخواهیم گذاشت، خیالت تخت... به فدای دست مردانه ات... 🍃💔| @shahid_dehghan
•┄❁ ❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و تعجیل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ♥️ 🌙| @shahid_dehghan
💫شهادت ، باران است همه از آن بهره مندند اما فقط عده ای از آن لذت می برند @shahid_dehghan
•┄══❝سـلـام امـام زمـانـم❞══┄• ذکر روز چهارشنبه👇🏻 یـا حَیُّ یا قَیـوم: ای زنـده و پـاینده🌱 •{100 مرتبه}• ❤️| @shahid_dehghan
❤️| حرم مطهر امام رضا علیه السلام به نیابت ✨| ارسالے از 💔| @shahid_dehghan
سلام نمیدانم چه بگویم؟ از ماجراهای زمین که خوب خبر داری مگر این نیست که شهدا زنده اند🦋 پس چیزی نیست که بگویم...❤️ از دلان عاشقان خویش هم تو بهتر میدانی...🍂 ولی بگذار ازخود بگویم🌱 من دراین دنیا بودم و تو هم بودی🍂زندگی میکردیم... نه تو ازمن میدانستی نه من از تو... دلیلی هم نداشت که بدانیم.. آن موقع مگر برادرم بودی؟ پس بگذریم...🍁 گذشت و گذشت تا رسیدیم به ۲۱ آبان سال ۹۴... اینجا من باز هم ازتو نمیدانستم... و چه غم انگیز... میگذارم بر این که حتما خیری بوده که آن موقع من از تو هیچ ندانم..چون در هر کار خدا خیری وجود دارد🌸 مگر میشود خدا بدمان را بخواهد...؟ هرگز❌ بگذریم برادر نمیدانم آیا آن موقع تو از حال و احوال من...اعمال من خبر داشته ای یا نه🙃من که از تو هیچ نمیدانستم گفتم که... بگذار از آن سال هم بگذریم...🍂 پرشی بزنیم به سال ۹۹ مهر بود آیا آبانش را خاطرم نیست... ولی من آن موقع تو را یافتم... میدانی... اولش فکر میکردم شاید بخاطر چهره و تیپت اما... با نشانه هایی که یافتم دیدم نه...❌ مرا به سوی خویش خوانده ای😊 تو میتوانستی مرا انتخاب نکنی صدایم نزنی... ولی... برگزیدی از میان میلیاردها آدم مرا برگزیدی...🦋 چون من که بی اذن تو نمیتوانستم تو را بیابم... میتوانستم؟ فکر نکنم...🍂 بگذریم حالا من هم مانند بعضی از دختران برادری دارم❤️ برادری که همواره با من است❤️ اگر گله ای بود به او میگویم.. میتوانم هر زمان که خواستم به او هدیه ای بدهم..🌱 و کلی کاردیگر... خوب برادریست برادرم...🦋 حال گاهی برادر در میان این روزگار گم میگردم...🍂 راه راگم میکنم...😞 میشود راهی نشانم بدهی... میشود نگاهی به من بیندازی... خسته ام🍂 در چهارمین سال از نبودنت مرا صدا زدی به سوی خویش خواندی و من به دعوتت لبیک گفتم...🌱 حال پنجمین سالی هست که تو نیستی...🍂 شاید اینطور بگویم بهتر است... تو هستی و ما نیستیم هوم؟ آری تو بهتر از هر زمانی هستی ولی ما...🍂 خلاصه که... ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده...🌸🌱🦋 @shahid_dehghan
🔺پخش زنده از امامزاده علی اکبر(ع) چیذر ❗️هم اکنون لطفا اطلاع رسانی کنید. از پیج زیر میتوانید به صورت زنده مزار برادر شهید خود را مشاهده کنید: 🆔Inastagram.com/hoseinvesali ✨| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
📽| #کلیپ #story شهادت بال نمیخواد... #وصال_حسینے 🔹| روز #وصال 🍃| @shahid_dehghan
🖤| .... سلام بر تو ای کبوتر عاشق ... سلام بر تو ای علمدار زینب ... رهایی ات را ای پروانه ، از پیله مبارکباد می گویم ... مخفف نامت مرد است... اگر ابتدای ،محمدرضادهقان را بر گیریم ... معنای مردانگی شما دهه هفتادی ها را خوب درک خواهیم کرد ... سربلندمان کردی ... هر جوانی به سال تو آرزوی هایی دارد که دل کندن از آن ها برایش سخت است ... اما تو با تمام درد هایش از مادرت گذشتی تا سپر شوی که زینب (س) دوباره اسیر نشود ... به تو و هم قطارانت غبطه می خورم که شما خوب راه خدایی شدن را یاد گرفتید و خودش خریدارتان شد... دست من نیز بگیرید .. درست که خیلی از شما عقب افتاده ام اما به مردانگی و مرد بودن شما ایمان دارم... یاریمان کنید... 🖤| @Shahid_Dehghan
مراسمات مجازی امروز که به صورت لایو از پیج اینستاگرام حسین وصالی پخش خواهد شد. 🔹مراسم اول: 🕒ساعت ۱۵ الی ۱۶ از طرف گردان حیدر کرار با حضور اقای شمشادی و اقای احمد بابایی 🔸مراسم دوم : 🕖ساعت۱۹ از طرف خانواده شهید در منزل شهید با حضور مداح اهل بیت اقای محمدحسین پویانفر 📌هر دو مراسم بدون حضور جمعیت و از طریق لایو به صورت زنده از پیج حسین وصالی برگزار خواهد شد. 🆔Inastagram.com/hoseinvesali .. ✨| @shahid_dehghan
از مزارت دورم اما از یادت نه!!! گوشه ای از اتاقم را با عکس های تو آراسته ام برای یادآوری وجودت و برای رفع دلتنگی... ببخش که هدیه ای جز غم هایم برایت نمی آورم♥ ♥| @shahid_dehghan
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••🕊•• 📽| غالباً آن گذرے کہ خطرش بیشتر است مےشود قسمت آنکہ جگرش بیشتر است... 🕊| 🥀| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
دلتنگی ها به مغز استخوان رسیده اند...💔 #شهادتت‌مبارک‌بزرگ‌مرد 🌙|@shahid_dehghan
💠| ۵ سال... عمر رفاقتمون بود و تا الان پنج سال‌ از عمر مرور خاطراتم می‌گذره. اونایی که از نزدیک من رو می‌شناسند میدونن که اصلا در حد نصیحت و آقاجون بازی نیستم. اما تجربی میخوام یک چیزی رو راست و پوست‌کنده تعریف کنم. خدا رو شکر من و محمد هیچ دوره‌ای قهر و ناراحتی و دعوا نداشتیم اما با این‌حال روزی که ازش خداحافظی کردم و تهِ دلم یه ریزه فکر شهادتش بود با خودم گفتم ای وااای چرا بیشتر قدر بودنش رو ندونستم. یادمه یک شب پشت تلفن بهم گفت فردا عملیات داریم. تا صبح خودخوری می‌کردم که نکنه چیزی بشه الهی محمد زودتر برگرده تا بتونم بیشتر قدرش رو بدونم.قبل از سوریه هر چندشب بهم زنگ میزد که بیا بریم دور بزنیم بریم بچرخیم تو خیابونا..‌ منم می‌گفتم حالا وقت زیاده، کار دارم و این حرفا. اما وقتی رفت سوریه و تلفناش دیر به دیر شد تازه فهمیدم که چقدر دلم برای این بشر تنگ میشه. واقعا واسه برگشتنش لحظه شماری می‌کردم. لحظه ای که خبرش رو شنیدم تا الان تاریک‌ترین لحظه‌‌ی عمرمه همون لحظه بود که از تمام بودن‌هاش نا‌امید شدم. شاید بگین خب شهید شده چی‌ بهتر از این... اینا همه‌ش درسته اما دل بیمار من این حرفا رو قبول نمی‌کنه. امروز که پنج سال از اون خبر می‌گذره من همچنان در حال فرار از تمام همین خاطراتم تا جایی که بشه فیلم و عکساش رو از جلوی چشمام برمی‌دارم. اما نمیشه نمیشه... راستی اون فیلمی که داره فرقون میبره واسه خاطره یک‌روز کوهنوردیه که وسایلمون زیاد بود. طبق معمول واسه اینکه خستگیمون در بره رفت تو فاز مسخره بازی😄 💠| @shahid_dehghan
🥀| پنج‌سال‌پیش‌همین‌موقع هـا‌پرواز‌کردے💔 آقامحمدرضاسلام‌ما‌رو‌بہ‌امام‌حسین‌(ع)‌برسـون✨🌱
✨‌‌‌﴿ بسم رب الشهدا و الصدیقین ﴾✨
تلاوتی چند هدیه به محضر تمامی شهدای اربعه علی الخصوص محمدرضا‌ےشهید💛 ♦️| @shahid_dehghan ﴿
سلام رفقا 🤚🏻 خوش اومدید به مراسم مجازی پنجمین سالگرد وصال من♥ 📌|جهت دریافت کارت پستال خوش آمدگویی شهید روی لینک زیر کلیک کنید.👇🏻 https://digipostal.ir/cfkajkl ♦️| @shahid_dehghan ﴿
41.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمی‌گنجد نفس در سینه ی من بس که دلتنگم ..! 📍| دلتون رو ببرید تو امامزاده علی اکبر (ع) روبه روی مزار آقا محمدرضا و حرفای دلتونو بهش بزنید. 🔸| @shahid_dehghan ﴿
صدا ۰۰۲.m4a
1.81M
✨|صحبت هاے سرڪار خانم طوسے بہ مناسبت سالگرد شهـ🕊ـادت شهید دهقان (اختصاصے کانال هاے رسمے شهید دهقان ) پاسخ مادر بزرگوار شهید بہ سوالاٺ اعضاے ڪانال را در پست هاے بعدے بخوانید. 🔹| @shahid_dehghan ‌‌﴿
💟| پاسخ های به سوالات شما 🔻‌| هرموقع به شهدا استخاره میکنم نام این شهید در میاد آیا کمکم میکنند؟ اطمینان داشته باشید که تمام هدف و مسئولیت شهدا و البته محمدرضا هدایت شماست و قطعا پیش از اینکه شما به سمت شهدا گام بردارید ایشان به شما نظر کرده اند اگر حاجات شما به صلاحتان باشد اصلا دریغ نمیکند دست یاری که به سویتان دراز شده بگیرید. 🔻| وقتی با دوستانشون بحث میکردند کوتاه میومدند؟منیت نداشتند؟ اگر بحث با دوستانشان درباره مسائل ارزشی و اعتقادی بود کوتاه نمی آمدند تا از حق دفاع کنند اما اگر بحث در اختلاف نظرات جزئی بود خیلی عمق پیدا نمی کرد و اغلب سکوت می کرد. 🔻| به نماز شب چقدر اهتمام داشتند؟ من نماز شب محمدرضا را چند باری در حرم حضرت علی بن الموسی الرضا دیدم از برنامه دقیق نماز شب ایشان خبر ندارم اما بارها و بارها تلاوت قرآن نیمه شب های محمد را دیدم. 🔻| در رفتار با خانواده همیشه خوب رفتار می کرد یا عصبانی هم میشدند؟ محمدرضا دیر و کوتاه عصبانی میشد مثل هر جوان دیگری با والدین اختلاف نظر پیدا میکرد بی احترامی و دعوا نمیکرد سعی میکرد فقط به ایشان محمد محبت کند در صورتی که نتیجه نمیگرفت سکوت میکرد و محل را ترک میکرد. 🔻| عزاداری شون چطور بود ؟ در هیئت ریحانة النبی گاهی برهنه می شوند آیا شهید با این نوع عزاداری موافق بود؟ محمدرضا در هیات تمام تلاشش را می کرد تا دیده نشود همیشه کنج هیات می نشست و در حال خودش بود. برهنه نمی شد کم پیش می آمد که لطمه زنی کند فقط یک شب بود که بعد از هیات صورتش کبود بود شب هفتم محرم شب شش ماه ارباب... 🔻| دلیل ازدواج آقا محمدرضا؟ محمدرضا به سبک خانواده ش زندگی میکرد در خانواده ی ما آقایان در ابتدای جوانی متاهل میشوند. محمدرضا هم برای دوری از گناه و به سبک خانواده به ازدواج زود هنگام علاقه نشان میداد که اصلا به اقدام جدی برای ازدواج نرسید. ایشان جوانی بسیار احساساتی و پاک بودند اولا به خاطر احساس نیاز به تشکیل خانواده ثانیا به خاطر فرار از بسیاری از گناهان و انحرافات و ثالثا بنا به رسم خانواده دوست داشتند زود ازدواج کنند. 🔻| شهید آهنگ هم گوش میداد؟ بله اما نسبت گوش دادن به آهنگ نسبت به مداحی ۱۰ با ۹۰ بود کم و گزیده گوش میکرد موسیقی سنتی را می پسندید یادم هست یکی از آهنگ های مورد علاقه اش آهنگ آشوبم آرامشم تویی بود. 🔻| اگر میخواستند برای مورد خاصی نذر کنند چه نذری میکردند؟ نذر زیارت عاشورا زیاد داشت بسیار هم متوسل به حضرت ثامن الحجج میشد البته قبل از اعزام به سوریه و شهادتش چله نادعلی رو شروع کرده بود. 🔻| برخورد شهید با افرادی که شکل ایشان نبودند یعنی نماز نمیخواندند یا بد حرف میزدند چگونه بود؟ اطرافیان محمدرضا در نوجوانی توسط والدین و در جوانی توسط خودش گزینش شده بودندخیلی پیش نمی آمد که با افراد مشکل دار برخورد داشته باشد اما در همان چند موردی که یادم هست سعی میکرد ابتدا جذب حداکثری داشته باشند از در رفاقت وارد میشدند دل طرف مقابل که نرم میشد منطقی و محترمانه سعی در اصلاح داشتند اگر مطمئن میشدند که آن شخص عامدانه به اشتباه خود ادامه میدهد رها میکردند و ارتباط را قطع میکردند. 🔻| شهید با ناراحتی ها و مشکلات طبیعی زندگی چگونه برخورد میکردند؟ محمدرضا در مشکلات طبیعی و معمول زندگی بسیار قوی و پرنشاط بود.ممکن بود برای مدت کوتاهی ناراحت شود یا دلتنگ و دلگیر باشد اما سریعا از این حالت خارج شده و حتی با شیطنت و شوخی و سرزندگی اش،بقیه خانواده را هم شاد و سرحال می کرد.سعی می کرد مشکل را حل کند، اگر از دست او خارج بود، تلاش می کرد روحیه خودش و سایرین را حفظ کرده تا در طول زمان مشکل حل شود. ♦️| @shahid_dehghan ﴿
💟| پاسخ های به سوالات شما 🔻| اگر کسی در حضور آقا محمدرضا از مقام معظم رهبری بد می گفت،ایشان چه واکنشی نشان می داد؟! بحث ولایت فقیه و شخص حضرت اقا(مدظله) یکی از خط قرمزهای جدی محمدرضا بود. بخاطراینکه بتواند به خوبی و منطقی ازاین ایشان دفاع کند،دوره ولایت فقیه را گذراند و کتاب های مربوط به ولایت فقیه را با جدیت مطالعه کرد. هرگز در برخورد این چنین سکوت نمیکرد.تمام تلاش خود را می کرد تا منطقی ازایشان دفاع کند دست اخر ایشان را صاحب اختیار خود می دانست و اطاعت ازایشان را واجب می دانست... اما در نظرداشته باشید دفاع بد نوعی حمله به خوداست اطلاعات کافی و جامع برای دفاع لازم است. 🔻|چه کردید که توفیق مادر شهید بودن نصیب شما شد؟! بنده به فرزندانم به عنوان امانت های خداوند نگاه کردم که روزی قرار است به خداوند برگردانم،امانت هایی که خداوند به من عطا کرده تا باانهادین خداوند را یاری کنم. اصل همیشه در زندگی ام وظیفه ای بود که خداوند بر دوشم قرار داده و آن یاری دین خداست لذا فرزندانم را بااین هدف بزرگ کردم.همیشه تربیت روحی و معنوی ایشان را برخوردن و خوابیدن و... اولی دانستم.تمام تلاشم را کردم که خودم و ایشان را از انحراف و ناپاکی دور کنم و محبت اهل بیت (ع) را در دلشان زنده و فعال نگه دارم تمام تلاشم را کردم تا روحیه بی تفاوتی را درخانواده ام از بین ببرم و به جایش غیرت نسبت به ارزش های الهی را به انها اموزش دهم. از کودکی تمام حیطه هایی که قرار بود بچه ها وارد ان شوند راوسواس گونه گزینش کردم تا تا مبادا فرزندانم وارد محیط و جمع فساد آلود شوند 🔻| شهید دهقان در رشته حقوق یکی از بهترین دانشگاه ها درس میخوندن،حتما به خاطرحتما برای رسیدن به دانشگاه و قبول شدن در کنکور تلاش کردن،درس خوندنشون چطور بود؟ وچقدر برای درس وقت میگذاشتند؟ عرض کردم‌محمدرضا دانش اموز به شدت درس خونی نبود معمولی درس میخواند اما از طرفی اگر هدفی داشت،به جدیت و پیگیری برای رسیدن به هدف تلاش میکرد. سال اخر تحصیل در پیش دانشگاهی هم برای قبولی در دانشگاه با جدیت بیشتری تحصیل میکرد گاهی تا دیروقت در مدرسه مشغول به درس خواندن بود در منزل هم تمام تلاش خود را برای درس خواندن و قبولی در دانشگاه انجام میداد. هرچندروز یکبار برای خودش تفریح چندساعته ای برپا می کرد تا خستگی را از خود دور کند اما باز هم با جدیت درس را پیگیری میکرد. 🔻| با این همه شیطنت در امورات شخصی و کارش مرتب و منظم بود یا سربه هوا بود و اذیت میکرد؟ صحیح است که محمدرضا جوانی فوق العاده پرشور و نشاط بود اما سر به هوا نبود در امور مربوط به هدف کار و اینده اش به شدت پیگیر و جدی بود جدیت درامور مربوط به دانشگاه اموزشگاه بسیج و یا حتی جدیت در پیداکردن شغل جدیت در اموزش های نظامی و قدرت بدنی باعث میشد به هرچه میخواد برسد اما در زمان تفریح و استراحت بسیار اهل شوخی و خنده بود. 🔻| اخلاص اقا محمدرضا کجا بروز داشت؟! محمدرضا در هیاهوی صفحات زندگی اش اخلاص نمایان است اما در دو مورد بیشتر می درخشید اول کمک به دیگران در واقع طوری به دیگران کمک می کرد که اصلا به چشم‌نمی امد گاهی انگار وظیفه کمک دارد بعداز شهادتش چنان کارها برزمین ماند و ازکنارش رد شدیم که تازه فهمیدیم‌محمدرضا چقدر کمکمان میکرد و نمی فهمیدیم. هنوز هم جای خالی اش پر نمیشود. دوم در انجام کارهای دینی خودش بود هرگز برای خوش امد دیگران حتی والدین نماز نمیخواد و روزه نمیگرفت کار را طوری دور از چشم و بی سروصدا انجام میداد گه فقط یک نفر(خدا) ببیند و هرگز هم درباره اش صحبت نمیکرد. 🔻| چطورشوخ بودند وقتی همه شوخی ها مسخره کردن است؟! اتفاقا اصلا اهل مسخره کردن کسی نبود در شوخی هایی که میکرد به یاد ندارم کسی دلگیر شده باشد چون هرگز سوژه شوخی هایش ضعف های دیگران نبود. گاهی تعریف کردن خاطرات خنده دار گاهی استفاده از اصطلاحات خنده دار گاهی شیطنت و... اما اهل مسخره کردن نبود. 🔻| چطور به صورت نیابتی زیارتشون کنیم؟! کافی ست به نیابت محمدرضا از طرف ایشان زیارت عاشورا بخوانید و کمی بااو خلوت کنید. هیچ چیز مثل ذکر سیدالشهدا(ع)محمدرضا را ارام وخوشحال نمیکند. 🔻| ابیات پایانی وصیت نامه از خودشونه؟ خیر 🔻| آشنایی ایشان با شهید خلیلی قبل از شهادت است یا بعد از شهادت؟ آقا محمدرضا دقیقا چهل روز بعد از شهادت شهید خلیلی عکس ایشان را دیدند و به خاطر شباهت ظاهری که با ایشان داشتند، جذب شدند و سعی کردند بیشتر شهید خلیلی را بشناسند. ♦️| @shahid_dehghan ﴿
💟| پاسخ های به سوالات شما 🔻| اگر از دوستانشان خطا و اشتباهی می دیدند، چه می کردند؟ و مرجع تقلیدش که بود؟ چه خطاهای کوچک و چه خطاهای بزرگ از دوستانش دید.کاری را انجام داد که هر رفیق دلسوزی انجام می دهد.تمام تلاش خود را به کار می بست تا ابتدا رفیق خود را متوجه اشتباهش بکند، بعد اجازه نمی داد رفیقش شرمنده شود، طوری برخور می کرد که انگار اصلا اشتباهی از او ندیده است.یک بار یکی از دوستانش مرتکب خطای بزرگی شد، ماه ها تلاش کرد تا از راه اشتباه برگردد اما باز هم رفیقش عامدانه ادامه داد.دست آخر محمدرضا مجبور شد با ایشان ارتباط خود را قطع کند.مرجع تقلیدش حضرت آقا(مدظله)بودند. 🔻| عطر مورد علاقه ایشان؟ علاقه ی زیادی به استفاده از عطر کاپیتان بلک داشت. ♦️| @shahid_dehghan ﴿
27.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| ڪوچہ پـر از رد قـ👣ـدم های ٺوسٺ پشــت همیــن پنجــ🕊ـره میخوانمٺ بے تــو پـر از داغ پریشــ💔ـانیـمـ... ♦️| @shahid_dehghan ﴿
📋| شهدای اربعه را بیشتر بشناسیم... 🔸‌| @shahid_dehghan ﴿